اسطوره شناسی نورس همواره زادگاه عجیبترین دیدگاه ها به مفهوم مرگ و زندگی بوده است. دنیای ۹ گانه شمالگان مرگ را نه تنها پایان زندگی بلکه آغازی میداند برای پایان ابدی! تولدی برای مرگ! مرگی که زیر سایه شجاعت و شرافت و در میدان مبارزه با تاریکی های دنیا بدست میآید. ادیث همیلتون در ابتدای صحبتش درباره اسطوره شناسی نورس مفهوم زندگی را عجیب ترین مفهوم در بین تمام اساطیر و فرهنگ ها میداند. مفهومی که اولین بار ساکنین سرزمین های شمالی آن را تعریف کردهاند: زندگی برای مرگ! اما نه مرگ بر معنای نیستی، مرگی که نهایت آرزوها و آمال وایکینگها و جنگجویان دنیای نورس بوده است، رسیدن به والهالا و دیدار با خدای خدایان اودین!
مردن در اوج شجاعت و کشته شدن در جنگها تنها راه مردن در اساطیر نورس نیست، همانطور که والهالا تنها مقصد ارواح جهانهای ۹ گانه نیست. اسطوره شناسی دنیای نورس و با کمی تغییر دنیای بازی God of War شامل ۴ مقصد برای مردگان است که هریک به دلایلی و برای هدفی خاص مهیا میشوند. در این مقاله با تعریف دنیای مردگان و زندگی پس از مرگ در اسطوره شناسی نورس و ارتباط آن به بازی God of War قصد داریم مقصد احتمالی فی، بالدر و یا حتی در آینده ای نه چندان دور کریتوس را پس از مردن در دنیای نورس بررسی کنیم.
مقصد اول : Valhalla
در اسطوره شناسی نورس والهالا همان تالار بزرگی است که در آن اودین از ارواح جنگجویان شجاع پذیرایی میکند. والهالا در لغت به معنی تالار کشتگان یا تالار افتادگان است. در منابع مربوط به اسطوره شناسی، والهالا درست در Asgard واقع شده است و در برخی منابع دیگر در گوشهای از درخت جهان که اودین هر روز به آن سفر میکند. والهالا ۵۴۰ دروازه دارد که از هر دروازه گرگها نگهبانی میکنند. سقف آن را سپر های بیشمار سربازان تشکیل میدهد و نیزه های طلایی دیوار های والهالا را نگه میدارند. درست در مقابل دروازه اصلی تالار، درخت Glasir وجود دارد که از تمام انسان ها و خدایان زیبا تر است و برگهای قرمز رنگی از جنس طلا شاخه های آن را میپوشاند. دو گرگ و یک عقاب بزرگ از دروازه اصلی والهالا مراقبت می کنند. به مسافرین والهالا Einherjar گفته می شود که به معنی کسانی است که تنها مبارزه میکنند. در والهالا تمام جنگجویان به سنی بر میگردند که در آن بیشترین نیرو و قدرت را داشتهاند نه سنی که در آن کشته شدهاند. Einherjar در والهالا هر روز برای جنگ بزرگ مبارزه می کنند، کشته می شوند و هنگام غروب خورشید دوباره زنده می شوند تا شب را از شراب Heidrùn بخورند و این چرخه ادامه دارد تا روز فرا رسیدن رگناروک. به هنگام فرارسیدن رگناروک، از هر یک از دروازه های والهالا هزاران Einherjar خارج میشوند تا در کنار خدایان بجنگند و به نابودی ابدی برسند.
بر طبق اسطوره شناسی نورس و به ویژه دنیای بازی God of War اودین و به کمک والکریها مسافرین والهالا را بر میگزیند. در بازی God of War والکری ها راهنمایان ارواح مردگانند تا آن ها را از مسیر Helheim جدا و به سمت دروازه های والهالا ببرند. بر طبق داستان بازی اما سالهاست بنا بر نفرین اودین، والکری ها در طلسم جسمانی خود گرفتارند و هیچ روح شجاعی برای سالیان طولانی به والهالا نرفته است. این نکته درباره خدایان اما مستثنی است. طبق گفته میمیر، خدایان برای رسیدن به والهالا نیاز به همراهی والکری ها ندارند. ارواح خدایان آزگارد، خودشان راه رسیدن به والهالا را پیدا میکنند. تنها مورد عجیب این قضیه در اسطوره شناسی، جایی است که بالدر در آزگارد کشته می شود اما به جای والهالا به Hel برده می شود!
مقصد دوم : Fólkvangr
کلمه Fólkvangr در لغت به معنی خانه مردم یا خانه ارتش هاست و بنا بر اساطیر نورس، Freya ملکه خدایان شخصا مسافران این تالار بزرگ را انتخاب میکند. از لفظ Fólkvangr تنها دو بار در Prose Edda استفاده شده است و بر طبق آن نیمی از کشته شدگان جنگ ها به جای Valhalla به Fólkvangr میروند. Prose Edda در توصیف این مکان فقط به تالاری اشاره کرده است که مملو از نشیمن هاست! محل قرار گیری Fólkvangr به روی درخت جهان در هیچ یک از منابع اشاره نشده است اما این تالار نیز احتمالا در بالای درخت جهان و در Asgard است.
در دنیای بازی God of War اما ما هنوز از وجود Fólkvangr اطمینان نداریم اما اگر این تالارهای منتسب به Freya در دنیای بازی نیز وجود داشته باشند، احتمالا یا در Vanaheim هستند یا در Midgard.
دنیای Vanaheim محتمل ترین محل برای وجود تالار مردگان فریا است. جایی که خدایان Vanir یعنی خانواده فریا در آن جا سلطنت می کنند و فریا قبل از ازدواج با اودین ملکه دنیای Vanaheim بوده است. Fólkvangr احتمالا در گوشهای از جهان ونهایم و قبل از ازدواج اودین و فریا ساخته شده است و احتمالا بر طبق گفته Freyr (برادر فریا) و تنها کسی که قبل از ازدواج فریا از آزگارد دیدن کرده بود ساخته شده است. اینکه در روز Ragnarok سربازان Fólkvangr برای چه کسی میجنگند معلوم نیست ولی احتمالا تیغ سربازان Fólkvangr برای دشمنان فریا و خاندان Vanir تیز خواهد بود. همچنین ارواح مردگان برای رسیدن به Fólkvangr به هدایت والکری ها نیاز ندارند و فریا شخصا مردگان منتخب خود را به این تالار ها میخواند. نکته عجیبی که درباره Fólkvangr وجود دارد این است که در یک بخش از کتاب Poetic Edda به خانه کسانی گفته میشود که با گرسنگی کشیدن خودکشی کردهاند! حالا چرا این گروه از افراد به تالار مردگان فریا می روند؟ نمیدانیم!
مقصد سوم : Lake of Souls
دریاچه منسوب به Lake of Souls بر عکس Fólkvangr دنیایی است که که در جهان بازی God of War وجود دارد اما در اسطوره شناسی نورس، هرگز. دریاچه ارواح در دنیای بازی خدای جنگ، خانه ابدی جاینتهای یوتنهایم، الفهای آلفهایم و دورفهای اسوارتآلفهایم است. ارواح این دسته از موجودات دنیای نورس پس از مرگ مستقیما به Light of Alfheim میرود و پس از گذشتن از River of Souls در نهایت در Lake of Souls آرام میگیرند تا دنیای ناشناخته پس از مرگ را تجربه کنند. تنها استثنایی که برای ساکنین Lake of Souls وجود دارد انتخاب شدن توسط اودین، فریا یا فرمانروای هل است که ناخواسته آن ها را به والهالا، فولکونگر و یا هل می برد. روح Laufey همسر کریتوس که نگهبان یوتنهایم و تنها بازمانده جاینتها در کنار Jormungandr در میدگارد بود، پس از مرگ به Light of Alfheim و در نهایت به Lake of Souls رفته است. به همین دلیل کریتوس، با وارد شدن به Light of Alfheim حضور فی را احساس میکرد.
اما اینکه آیا زندگی پس از مرگ در دریاچه ارواح امکان دارد یا ارواح تا همیشه در آن سر گردان میمانند را فقط زمان مشخص خواهد کرد. اما خارج شدن از آن قبل از وقوع رگناروک ممکن است و مهم ترین نمونه آن خارج شدن روح Brók برادر Sindri از آن است. Brók در حین ساختن Leviathan axe سه بار توسط عنکبوتی گزیده شد و روحش به Lake of Souls رفت که طی داستان عجیبی Sindri روح برادرش را از سرگردانی در دریاچه مردگان نجات داد. آخرین تئوری درباره دریاچه ارواح این است که ممکن است دریاچه ارواح دنیای God of War همان Fólkvangr باشد که در اسطوره شناسی تحت نظارت فریا قرار دارد. در مقاله های بعدی حتما به رابطه فریا و فی در دنیای بازی God of War اشاره خواهم کرد.
مقصد آخر : Helheim
مقصد آخر : Helheim
در پایینترین نقطه از درخت جهان و بر روی ریشه های Yggdrasil هل قرار دارد. هل در لغت به معنی پنهان و پنهان شده است. دنیای سردی که خانه ارواح کسانی است که به علت بیماری و کهولت سن میمیرند که این موضوع جاینتها، درفها و الفها را شامل نمیشود. هل در حالت عادی دنیای دیگری برای زندگی مردگان است، کمی تاریکتر و کمی سردتر و فرمانروایی خشمگینتر! ارواح مردگان معمولا در هل همانگونه که در دنیای واقعی زندگی می کردهاند زندگی میکنند و مینوشند و تا روز رسیدن نابودی ابدی، زیر نظر Hel دختر لوکی زندگی می کنند. قسمت دردناک هل برای گناهکاران است. آن ها هر روز در هل با یاد آوری اعمالشان مجازات میشوند و این روند تا روز رسیدن رگناروک ادامه خواهد داشت.
در جهان God of War هم هل، همانگونه سرد و تاریک است اما اگر هل دختر لوکی هنوز متولد نشده باشد، از فرمانروای فعلی هل نیز آگاهی نداریم. زمان در هل متفاوت از میدگارد سپری میشود همانطور که در Jotunheim زمان کندتر از میدگارد میگذرد. با توجه به کتاب God of War lore & legends هل سالهاست به دلیل نبودن والکریها مملو از ارواح سرگردان شده است و فرمانروای هل دستور به بستن دروازههای دنیای مردگان داده است. ارواح سرگردان مردگان در میدگارد و دنیاهای دیگر به اجسام پوسیده خود بر میگردند و بی هدف و برای رسیدن به آرامشی دست نیافتنی میجنگند. این ارواح سرگردان به Hel-walkers مشهورند.
چند نکته مهم :
بر طبق تئوری جهانهای واحد دنیای بازی GOW و گفته نویسندههای بازی، ممکن است دنیای مردگان نورس با تمام دنیا مشترک باشد. یعنی ممکن است اگر شما در هل برای مسافت طولانی به جنوب بروید، به دنیای مردگان یونان برسید!
هنوز نمیدانیم مردن غریبهها در دنیای نورس از قوانین بالا پیروی میکند یا نه اما به طور خلاصه تصمیمگیری و برگزیدن ارواح در والهالا بر عهده اودین و والکریها، در Fólkvangr بر عهده فریا و Lake of Souls و Hel بر مبنای ماهیت و نحوه مردن اشخاص است.
در انتهای بازی God of War و وقتی پس از اتمام بازی به Alfheim بر میگردید، درست در ابتدای Temple of Light با نامهای از الفها رو به رو می شوید که به دنبال Freyr برادر Freya میگردند. الفها Freyr رو شخصی خطاب میکنند که تمام معبد Alfheim را بنا کرده است و فرمانروای الفها است. حضور Freyr در Alfheim به درست بودن تئوری که Fólkvangr را همان Lake of Souls میداند قوت میبخشد.
مقصد Kratos در صورت مرگ احتمالی در نسخه بعدی بازی GOW بسیار پیچیده است. بر روی دیوار نویس یوتنهایم، کریتوس با لفظ Einherjar خطاب شده است که خبر از رفتن احتمالی کریتوس به والهالا میدهد اما در کنار اودین؟ تا قبل از نسخه بعدی بازی این تئوری کمی عجیب است!
ممکن است والکریها که حالا خود را مدیون کریتوس می دانند مقصد بهتری را برای کریتوس انتخاب کنند، دریاچه ارواح و در کنار روح Laufey the just.
در نهایت داستان بازی God of War حتی پس از مرگ خدای جنگ دنیای یونان نیز به همان اندازه جذاب خواهد بود. رفتن به والهالا، برگشتن به اوج قدرت و جوانی و جنگیدن در کنار Odin و سایر خدایان یا رفتن به Fólkvangr و جنگیدن برای فریا و در مقابل خدایان Aesir. حتی رفتن به Alfheim و دیدار با زنی که تنها دلیل زنده ماندن کریتوس است و آیندهای ناشناخته! شاید هم حتی رفتن سه باره به Helheim و بار دیگر تلاش برای خارج شدن از آن. هر چه که هست تا انتشار نسخه بعدی بازی God of War باید صبر کنیم تا ببینیم در صورت مرگ احتمالی کریتوس کدام یک از جهان ها موقتا میزبان روح اسپارتا خواهند بود؟