ویرگول
ورودثبت نام
ahmad modaraei
ahmad modaraeiحجت الاسلام سید احمد مدارایی سایت شخصی من : https://ahmadmodaraei.blog.ir/
ahmad modaraei
ahmad modaraei
خواندن ۴ دقیقه·۱ ماه پیش

بودن علامه طباطبایی قدس سره

مسلّماً تا کسی مراحل صعود روحانی لازم را نداشته باشد، نمی‌تواند قرآن را تفسیر کند و متوجۀ اشارات آیات شود از آن جهت ابتدا باید به مقام برزخیِ قرآن که مقام جمع حقایق است و نه کثرتِ الفاظ؛ دست یافته باشد تا هر آیه‌ای را در آن مقام جمعی بیابد و تفسیر کند، و این غیر از جمع‌آوری اطلاعات و روایات در بارۀ یک آیه است که همان «مجمع البیان» است و نه تفسیر. حال اگر انسان وارستگی لازم را ذیل معارف و وظایف شرعی یافت، حضور در گذشته و آینده برایش میسّر می‌شود و جایگاه حادثه‌های آینده برایش مخفی نیست، بلکه تا حدّی - چه اجمالی و چه تفصیلی- برایش حاضر است. آن وقت اگر چنین انسانی مسئولیت هدایت انسان‌ها را به طور خاص احساس کرد، این موضوع برایش ممکن می‌شود که نسل آینده چه می‌طلبد و چگونه باید مطلوب آیندگان را برایشان مدّ نظر آورد، و معنی فرمایش شهید مطهری«رحمۀ‌الله» این‌جا است که فرمودند: «المیزان صد سال دیگر شناخته می‌شود» در همین راستا است.

در مورد امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به خوبی نکتۀ فوق را ملاحظه می‌کنید که چگونه متوجه هستند: «این قرن، قرن بیداریِ ملت‌ها است» در واقع حقیقت این قرن برای‌شان روشن شده است. و لازم نیست به طور تفصیلی جزء جزء حادثه‌ها هم برای قلب‌شان مکشوف شده باشد، بلکه کشف اصل حادثه غیر کشف جزئیات آن حادثه است. در مورد یاران‌شان در سال‌های 42 در زندان، از ایشان می‌پرسند: طرفداران شما کجا هستند؟ می‌فرمایند: «در گهواره‌هایشان هستند». این‌ها همان کشف حادثه‌ها و حضور در آینده است.

قرآن کتاب هدایت نسل‌ها است و کسی می‌تواند غذای نسل امروز و آینده را از قرآن به میان آورد که در آینده و گذشته به صورت حضوری حاضر و از این جهت کشف وظایف حقیقی و قرآنی برای امروز و فردای این نسل، کار بزرگی است و به محکمی می‌توان ادعا کرد که اکثر جواب‌هایی که این نسل را قانع کند به طور دقیق و همه‌جانبه در تفسیر شریف «المیزان» از سال‌های قبل مطرح شده، و این موضوع را بنده به خوبی تجربه کرده‌ام و به جرأت می‌توان گفت که در مسائل انسانی و بینشی، متخصصان و مسئولان هرجا که از بینش المیزان مدد نگرفته‌اند، حرف نهایی و همه‌جانبه‌ای نزده‌اند. تأکید بنده این است که فهم قرآن، کسی را می‌طلبد که در صحنه‌های روح نسل آینده و گذشته حاضر باشد. ممکن است فکر کنیم حضور در گذشته با اطلاعات تاریخی به دست می‌آید، لکن حضور در گذشته غیر از اطلاع از گذشته است. با مفاهیم و اطلاعات و به اصطلاح با علم حصولی هیچ‌وقت حیرت ایجاد نمی‌شود و غیرت و عشق دینی پدید نمی‌آید. عبرت از گذشته هم در همین راستا است و این با انباشتن اطلاعات حاصل نمی‌شود، بلکه تا وارسته و پیراسته از حکومت بدن نشویم، گذشته را حس نمی کنیم، هم‌چنان‌که آینده را حس نخواهیم کرد.

حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به فرزندشان امام حسن«علیه‌السلام» می‌فرمایند: ای فرزندم! من گرچه با گذشتگان زندگی نکرده‌ام ولی آنچنان در اعمال و اخبار و آثار آن‌ها فکر و نظر و سیر کردم که در واقع همچون یکی از آن‌ها شدم... معنی حضور در گذشته یعنی همین. پس سخن بر سر این نکته بود که قرآن عزیز را باید انسانی متعالی و وارسته با آن خصوصیاتی تفسیر کند تا در واقع شما بتوانید خط مشی خود را از آن بگیرید و با نظر به این نکته می‌توان گفت تفسیر «المیزان» توسط چنین انسانی نوشته شده. با توجه به این امر اگر تفسیر «المیزان» را دست کم بگیریم و یا برای هدایت این نسل نظر به آن نیندازیم، حتماً این نسل زیر لگد روزمرّگی‌ها و توهّمات تلف خواهد شد و زندگی‌اش بی‌سر و سامان می‌ماند و تلاش‌هایش راه به سوی حقیقت نمی‌برد.

ممکن است شما از جهتی درون حادثه باشید و از جهتی فوق حادثه. یک وقت ممکن است حادثه را تحلیل ‌کنید و منفعل شوید و معلوم است چنانچه از حادثۀ شدید نمی‌توانید عکس‌العمل مناسب نسبت به آن حادثه داشته باشید، در حالی‌که اگر قاعده‌های مربوط به آن حادثه در دست شما باشد می‌توانید جایگاه آن حادثه را مطابق سنت‌های جاری در هستی مشخص نمایید، قاعده و سنت‌هایی که مربوط به صاحب هستی است، و در واقع صاحب هستی است که کل هستی را در همۀ ابعاد می‌شناسد و به آن‌ها معرفت دارد و برای کل هستی طرح می‌دهد. و ما زمینی‌ها با فهم و عمل به آن طرحِ صاحب هستی، که همان قرآن باشد، می‌توانیم جایگاه حادثه‌ها را بفهمیم و درست تحلیل کنیم و طعمۀ روزمرّه‌گی‌ها نشویم. فهم طرح الهی برای زندگی در عالم، نیاز به سلوک و همت بلند دارد و اگر انسان به لطف خداوند فوق حادثه‌ها گردید می‌تواند به کمک قرآن وسیلۀ هدایت انسان‌ها بشود، تا آن نسل در حادثه‌ها نماند و آمادۀ تفسیر حادثه‌ها و جایگاه آن‌ها بشود و در راستای این که یک انسان متعالی و وارسته فوق روزمرّه‌گی‌ها است او می‌تواند حادثه‌ها را تحلیل و پیش‌بینی و تفسیر نماید و حتی مطابق سنت الهی جهت بدهد. همین انقلاب اسلامی می‌تواند آن حادثه‌ای باشد که علامه از قبل با آثار خود مقدمۀ بارورشدن آن را فراهم کردند و به حق می‌توان گفت تفسیر «المیزان» وسیلۀ خوبی برای تغذیۀ این انقلاب و تقویت پایه‌های معرفتیِ انقلاب است با همراهی شاگردان علامه با انقلاب، و به تجربه هم ثابت شده هرجا از فکر قرآنی که المیزان تفسیر می‌کند در ادامۀ انقلاب فاصله بگیریم، در سنگلاخ نظریۀ روشنفکران غرب‌زده افتاده‌ایم و سرگردان شده‌ایم.

امام خمینیتفسیرحادثهنسل
۳
۱
ahmad modaraei
ahmad modaraei
حجت الاسلام سید احمد مدارایی سایت شخصی من : https://ahmadmodaraei.blog.ir/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید