
ما در فاصلهی تولد و مرگ، بر روی سرمایههایی که به ما دادهاند، تجارتهایی داریم. این تجارتها به اندازهی نیازی است که برای خودمان در نظر گرفتهایم و به اندازهی وسعتی است که جلوی چشم ما قرار دارد. من سرمایههایم و نیازهایم را فهمیدهام و میخواهم سرمایههایم را زیاد کنم. حالا اگر کسی بخواهد سرمایههایش را زیاد کند، باید چه کار کند؟ بیست هزار تومان دارد؛ این بیست هزار تومان را میخواهد دو میلیاردش کند. اگر از شما بپرسد، شما میگویید: تجارت کن: // (هَلْ اَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ) //؛ میخواهید راهنمایی کنم که چگونه با سرمایههایتان تجارت کنید و کجا این سرمایهها را خرج کنید تا سود دهد؟
یکی به خریداری ثروتمند و دیگری به بازاری وسیع و عظیم که قدرت جذب سرمایهها را داشته باشد. کسی که میخواهد تجارت کند و سرمایههای عظیمش را با آن نیازهای عظیم در نظر گرفته و میخواهد آنها را بهجریان بیندازد، در چه بازاری و با چه خریداری باید تجارت کند؟ من برای اینکه بخواهم کمها را زیاد کنم، باید تجارت کنم. دنیا کم است، میخواهم زیادش کنم. خودم کم هستم، میخواهم زیاد شوم. باید با تجارت زیاد شوم؛ امّا با چه کسی و در چه بازاری معامله کنم؟
ما یک مشتری پولدار میخواهیم. خریداری که خودم را زیاد کند، کیست؟ (إِنَّ اَللّٰهَ اِشْتَرىٰ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوٰالَهُمْ)؛ مشتری خداست و ما را به خودش و به بهشتش میخرد. امام صادق میفرماید: «اُثَامِنُ بِالنَّفْسِ النَّفِيسَة رَبَّهَا»؛ نمیتوانم ثمن خودم را جز ربّ خویش قرار دهم؛ چون با هرکه غیر از او معامله کنم، باختهام. مشتریهای ما چه کسانی هستند؟ نفس، خلق، دنیا، شیطان و الله؛ اینها مشتریهای ما هستند. کدامیک توانایی دارد قیمت ما را بپردازد که با او معامله کنیم؟
(فَمٰا مَتٰاعُ اَلْحَيٰاةِ اَلدُّنْيٰا فِي اَلْآخِرَةِ إِلاّٰ قَلِيلٌ)؛ «اینهمه سرمایهها و متاعها و بهرههای دنیا، در بازار آخرت چیز کمی هستند.» دو میلیارد تُن خربزهی مشهد را به قمصر بیاورند، تورم بهوجود میآید و خربزهها لک میزنند و میگندند و عفونت بهوجود میآید. استعدادها و سرمایههای انسان، اگر بخواهد در دنیا خرج شود، تورم، عصیان، انفجار و هیپیگری بهوجود میآورد؛ چون انسان عظیمتر است و نمیشود او را در این محدوده گنجاند. با این موتور نیرومند که نمیشود دوچرخهی بچهها را راه برد. استعدادهای عظیم انسان اگر بخواهد در بین توالت و آشپزخانه و تلاوتِ تکرار گرفتار شود، عاصی و خسته میشود، منفجر میشود و هیپیگری بهوجود میآورد. این استعدادهای عظیم انسان، بازاری وسیع میخواهد تا جذبش کند و تورم بهوجود نیاورد. چه بازاری استعدادهای ما را جذب میکند، جز بازار آخرت؟!
بازار آخرت، بازار وسیعی است که تمام سرمایههای ما و تمام سرمایههای دنیا را جذب میکند. متاع دنیا در آخرت چیزی نیست و تورم بهوجود نمیآید؛ جذب میشود و بهرهبرداری میشود. اگر با او معامله نکردیم، با هرکس معامله کنیم، در ضرر هستیم؛ چون یا چیزی نمیدهند و یا بیشتر از چیزی که میدهند، میگیرند. در بازارهای دیگر، ممکن است ثروتم، قدرتم، علمم، و شهرتم زیاد شود، ولی خودم کم میشوم؛ بهعلت اینکه اسیرِ این شهرت و این قدرت و این علم و این عقل میگردم.
ما در فاصلهی تولد و مرگ، بر روی سرمایههایی که به ما دادهاند، تجارتهایی داریم. این تجارتها به اندازهی نیازی است که برای خودمان در نظر گرفتهایم و به اندازهی وسعتی است که جلوی چشم ما قرار دارد. من سرمایههایم و نیازهایم را فهمیدهام و میخواهم سرمایههایم را زیاد کنم. حالا اگر کسی بخواهد سرمایههایش را زیاد کند، باید چه کار کند؟
اگر کسی از شما بپرسد: "چگونه سرمایهام را از بیست هزار تومان به دو میلیارد تومان برسانم؟" پاسخ شما این است: تجارت کن.
(هَلْ اَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ)
میخواهید راهنمایی کنم که چگونه با سرمایههایتان تجارت کنید و کجا این سرمایهها را خرج کنید تا سود دهد؟
اگر سرمایهای بخواهد بهجریان بیفتد و در مسیری بارور شود و رشد کند، به دو چیز احتیاج دارد:
خریداری ثروتمند
بازاری وسیع و عظیم که قدرت جذب سرمایهها را داشته باشد.
کسی که میخواهد تجارت کند و سرمایههای عظیمش را با نیازهای عظیم در نظر گرفته و میخواهد آنها را بهجریان بیندازد، باید بداند در چه بازاری و با چه خریداری باید تجارت کند.
من برای اینکه بخواهم کمها را زیاد کنم، باید تجارت کنم. دنیا کم است، میخواهم زیادش کنم. خودم کم هستم، میخواهم زیاد شوم. اما با چه کسی و در چه بازاری معامله کنم؟
خریداری میخواهم که به من بدهد و از من نگیرد.
خریداری که سرمایههای من را نبلعد؛ چک و سفته بهدست من ندهد و از من نقد بخرد.
ما یک مشتری پولدار میخواهیم. خریداری که خودم را زیاد کند، کیست؟
(إِنَّ اَللّٰهَ اِشْتَرىٰ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوٰالَهُمْ)
مشتری خداست و ما را به خودش و به بهشتش میخرد.
امام صادق میفرماید:
«اُثَامِنُ بِالنَّفْسِ النَّفِيسَة رَبَّهَا»
نمیتوانم ثمن خودم را جز ربّ خویش قرار دهم؛ چون با هرکه غیر از او معامله کنم، باختهام.
مشتریهای ما چه کسانی هستند؟
نفس، خلق، دنیا، شیطان و الله؛ اینها مشتریهای ما هستند. کدامیک توانایی دارد قیمت ما را بپردازد که با او معامله کنیم؟
دوم، بازاری وسیع میخواهم؛ بازاری که بتواند اینهمه متاع را جذب کند و بهجریان بیندازد تا تورم بهوجود نیاید.
(فَمٰا مَتٰاعُ اَلْحَيٰاةِ اَلدُّنْيٰا فِي اَلْآخِرَةِ إِلاّٰ قَلِيلٌ)
«اینهمه سرمایهها و متاعها و بهرههای دنیا، در بازار آخرت چیز کمی هستند.»
اگر دو میلیارد تُن خربزهی مشهد را به قمصر بیاورند، تورم بهوجود میآید و خربزهها لک میزنند و میگندند و عفونت بهوجود میآید.
استعدادها و سرمایههای انسان، اگر بخواهد در دنیا خرج شود، تورم، عصیان، انفجار و هیپیگری بهوجود میآورد؛ چون انسان عظیمتر است و نمیشود او را در این محدوده گنجاند.
استعدادهای عظیم انسان اگر بخواهد در بین توالت و آشپزخانه و تلاوتِ تکرار گرفتار شود، عاصی و خسته میشود، منفجر میشود و هیپیگری بهوجود میآورد.
چه بازاری استعدادهای ما را جذب میکند، جز بازار آخرت؟!
سرمایههای ما بهخاطر نیازهای وسیعی که داریم، باید هرچه بیشتر بهجریان بیفتند و رشد کنند. بازار آخرت، بازار وسیعی است که تمام سرمایههای ما و تمام سرمایههای دنیا را جذب میکند. متاع دنیا در آخرت چیزی نیست و تورم بهوجود نمیآید؛ جذب میشود و بهرهبرداری میشود.
اگر با او معامله نکردیم، با هرکس معامله کنیم، در ضرر هستیم؛ چون یا چیزی نمیدهند و یا بیشتر از چیزی که میدهند، میگیرند. در بازارهای دیگر، ممکن است ثروتم، قدرتم، علمم، و شهرتم زیاد شود، ولی خودم کم میشوم؛ بهعلت اینکه اسیرِ این شهرت و این قدرت و این علم و این عقل میگردم.
پس بهترین خریدار خداوند است و بهترین بازار، بازار آخرت.