داستان "خواب وحشتناک" در کتاب "داستان راستان" شهید مطهری، درباره مردی است که خواب عجیبی میبیند و برای تعبیر آن به امام صادق (ع) مراجعه میکند.
خلاصه داستان:
مردی خواب میبیند که شبحی چوبی سوار بر اسبی چوبی با شمشیری در دست، در هوا میچرخد. این خواب او را بسیار وحشتزده میکند. او نزد امام صادق (ع) میرود و خواب خود را برای ایشان تعریف میکند. امام صادق (ع) با شنیدن خواب مرد، به او میفرمایند که قصد تصاحب مال کسی را دارد. مرد از اینکه امام صادق (ع) از نیّت درونی او باخبر شدهاند، متعجب میشود و اعتراف میکند که قصد خرید مزرعه همسایهاش را به قیمتی ناچیز داشته است. امام به او نصیحت میکنند که از این کار منصرف شود و از خدا بترسد.
نکات مهم داستان:
این داستان کوتاه اما پرمعنا، درسهای اخلاقی بسیاری در بردارد و ما را به تفکر در اعمال و نیّتهایمان دعوت میکند.