این نحوه اظهار نظر بر اساس بینش قرآنی از طریق علامۀ طباطبایی در تفسیر «المیزان» در شرایطی مطرح شده که جهان مدرن و بشر جدید سؤالات جدیدی دارد که باید جایگاه آن سؤالات را شناخت و درست تحلیل کرد و جواب داد وگرنه روحیۀ انکاری که به میان آمده کار او را به کفر و عصیان میکشاند؛ و تفسیر «المیزان» موضوعات را به گونهای طرح کرده که اساساً پرسشهای متضاد با مبانی دینی در مقابل انسان قرار نمیگیرد تا گمان شود اندیشۀ دینی توان جوابگویی را ندارد، زیرا از ابتدا جایگاه موضوعات را در راستای توحید و سنتهای الهی درک میکند.
روانشناسی جدید عموماً منکر چیزی به نام نفس ناطقه میباشد و لذا اگر سر حیوانی را بر گردن و بدن حیوان دیگری پیوند بزنند فرض را بر آن گذاشتهاند که چیزی به نام نفس حیوانی در میان نیست که بخواهد آن بدن را تدبیر کند و بعد که نتیجه نگرفتند و آن حیوان مُرد، موضوع را پنهان میکنند. در صورتی که اگر به مبانی فکری علامه در المیزان توجه شود نهتنها همۀ اینگونه مسائل جای خود را پیدا میکند، سؤالات این نسل در مقابل این حوادث بیجواب نمیماند. حیوانی را به آرامی منجمد میکنند و به یک معنا میمیرانند و پس از چندی به مرور گرمش میکنند و آثار حیات مجدد در او مشاهده میشود. یا کلیه و قلب و یا عضو دیگر را از بدنی به بدن دیگر پیوند میزنند و آن عضو شروع به کار میکند. سؤالاتی در این رابطه پدید میآید و تفسیری دینی طلب میکند و ما باید جواب داشته باشیم، و نگاه قرآنیِ علامه طباطبایی جوابگوی آن سؤالات است.
یا در وسایل ارتباط جمعی مسئله حافظه را برای کامپیوتر مطرح میکنند و کسانی که از اصل مطلب اطلاع ندارند، گمان میکنند هم انسان حافظه دارد و هم کامپیوتر، آیا کامپیوتر رقیب انسان شده؟
علم کلام و تفکر دینی گذشته با آن هیئتِ دیروزین خود جوابگوی تفسیر دقیق و الهی این پدیدههای نو نمیباشد. در حالیکه اگر بتوانیم آن موضوعات را تفسیری صحیح بکنیم، نه تنها هیچ خللی در ساحت دین وارد نمیشود بلکه ابعاد ناشناختهای از دین نیز شناخته خواهد شد مضافاً اینکه کافی است به طوری عمیق به آیات قرآن نظر بدوزیم، بدون اینکه به کلام و فلسفههای انتزاعی نیاز داشته باشیم. امروزه یکی از مغالطههایی که در علوم جدید مطرح است، خلط بین علت حقیقی و علت مُعِدّه میباشد و علوم جدید با تأکید بر علت معدّه، نظرها را از علت حقیقی و ایجادی منصرف میگرداند و نوع ورود و خروج تفسیر قیّمِ المیزان با این مسائل ما را از این نوع مغالطهها آگاه کرده و میرهاند.