#### **۱. نقد نگاه مادیون به تفسیر قرآن**
علامه طباطبایی به نقد گروهی میپردازد که قرآن را بر اساس علوم تجربی تفسیر میکنند. این گروه معتقدند هرچه در قرآن با علوم طبیعی مخالف باشد، باید تأویل شود. اشکال اصلی اینجاست که اینها «علم» را محکم قرار داده و قرآن را بر آن تطبیق میدهند، درحالی که علوم تجربی همواره در حال تغییرند و نسبی هستند.
#### **۲. تحریف در روایات و معیار اعتبار**
این گروه (مادیون) همچنین روایات را نامعتبر میدانند، مگر آنچه موافق «کتاب» باشد. اما مشکل اینجاست که مرادشان از «کتاب»، همان علوم مادی است، نه قرآن بهعنوان متن وحیانی. این رویکرد باعث میشود بسیاری از حقایق قرآنی بهعنوان «مجاز» یا «غیرواقعی» تلقی شوند.
#### **۳. تناقض در ادعای تفسیر قرآن به قرآن**
اینان ادعا میکنند روششان «تفسیر قرآن به قرآن» است، اما در عمل، قرآن را بر یافتههای علمی تحمیل میکنند. علامه تأکید میکند که تفسیر واقعی قرآن به قرآن، مانند روش اهلبیت(ع)، مبتنی بر فهم درونی آیات است، نه تطبیق آن با علوم روز.
#### **۴. اشتراک همه مذاهب تفسیری در یک نقص**
علامه میفرماید تمام روشهای تفسیری (اهل حدیث، متکلمین، فلاسفه، صوفیه و مادیون) در یک نقطه مشترکاً دچار خطا هستند: **تحمیل پیشفرضهای خود بر قرآن**. اینان به جای استنباط معارف از قرآن، افکار خود را بر قرآن تحمیل میکنند.
#### **۵. قرآن؛ تبیان کل شیء و بینیاز از غیر**
راه حل نهایی علامه این است که قرآن **«تبیان کل شیء»** و **«نور مبین»** است و نیاز به غیر ندارد. اگر مفسر به جای تحمیل نظرات بیرونی، به خود قرآن مراجعه کند، اختلافات تفسیری کاهش مییابد. قرآن خودش گویا و روشنگر است و محتاج تفسیرهای تحمیلی نیست.
**نتیجه:**
تفسیر صحیح، آن است که قرآن را بدون پیشفرضهای فلسفی، علمی یا عرفانی بخوانیم و اجازه دهیم آیات، معنای خود را بیان کنند.