حتماً در مورد روحیۀ برزخی علامه«رحمۀاللهعلیه» از اساتیدشان چیزهایی شنیدهاید، استاد ایشان مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی تبریزی در مورد علامه و برادرشان فرمودهاند: من در این دو نفر از دوران جوانی روحیۀ برزخی میدیدم، یعنی از حاکمیت بدن تا حدی آزاد شدهاند که گاهی میتوانند در مقام غیب این عالم حضور یابند.
باز در مورد داستان ملاقات علامه طباطبایی با شاه حسین ولی از قول خودشان شنیدهاید که ایشان میفرمایند:
هنگامی که در نجف مشغول تحصیل بودم، هرچند وقت یک مستمری از تبریز برایم میرسید، ولی مدتی بود که به جهت جنگی که در تبریز بود مستمری نرسیده بود و همین طور که پشت میز مطالعه نشسته بودم و در فکر خرجیام بودم، یکمرتبه صدای درِ خانه را شنیدم که کسی در میزند، رفتم در را باز کردم دیدم یک آقای بلند قدی است با لباسی ساده و کمی کهنه که پشت در ایستاده است. سلام کردم و پس از جواب گفت: «من شاه حسین ولی هستم، پروردگارت سلام میرساند و میفرماید: این 18 سال که میهمان ما بودی ما چه موقع تو را تنها و بیخرجی گذاردهایم که حالا درس را رها کرده و به فکر خرجی افتادهای؟».
علامه ادامه میدهند که آن آقا خداحافظی کردند و رفتند و من نیز در را بستم. در این هنگام متوجه شدم که پشت میز هستم. ایشان میفرمایند برای من سه سؤال پیش آمد: سؤال اول اینکه: آیا خواب دیدم یا بیدار بودم؟ میفرمایند: مسلّم خواب نبودم - این حالت، یک حالت منامیه است، یعنی از این بیداریها که ما داریم درجه بیداریاش بیشتر است و انسانها در برزخ چنین حالتی دارند- سؤال دیگر اینکه: منظور از این 18 سال چیست؟ چون اگر منظور زمان ورود به درس است که زمانش بیش از اینها است، و اگر زمان ورود به نجف است که زمان آن کمتر از 18 سال است. تا اینکه متوجه شدم مدت 18 سال است که مُعَمَّم شدهام. و اما یک سؤال دیگر برایم ماند و آن اینکه: این آقا خودش را شاه حسینِ ولی معرفی کرد. ظاهرش که به شاه نمیخورد. میفرمایند: این برایم سؤال ماند تا در وادی السلام شهر تبریز با قبری روبهرو شدم که روی سنگ آن نوشته شده بود: «شاه حسین ولی». و طبق نوشتۀ روی قبر 300 سال قبل فوت کرده بود.
به این حالت که علامه با چنین شخصی روبهرو شدهاند گفته میشود حضور برزخی. و این مقام است که موجب میشود علامه به نحوی در آینده و گذشته حضور یابند و این است معنی اینکه گفته میشود بعضی انسانها «فوق حادثهها» هستند، تا آنها را تفسیر کنند و جهت دهند و همین است معنی اینکه میگویند: عدهای جلوتر از تاریخاند و یا گفته میشود: «ای بسا شاعر که بعد از مرگ زاد».