امروز در محل کار پخت ناهار با من بود و من خورشت رو که بارگذاشتم رفتم مشغول پختن برنج شدم
اول خیساندن اون با صبر و حوصله و دانه های سیاه و شلتوک دار آن را جدا کردم
بعدا با آب و روغن و نمک بار گذاشتم میدانستم آب آن را زیاد نکرده ام، چون برنج محلی عنبربو بود زودی دانه اش وا می رفت محض همین یک آبکشی ساده بیشتر نمی خواهد و سریع باید دمش کرد.
اما چشمتون روز بد نبینه مقداری میوه تو آشپزخانه بود که تا در برنج را گذاشتم و زیرش را زیاد کردم که به جوش بیفتد رفتم آنها را بشویم و به بچه های محیط کار تعارف کنم
تا وارد اتاق شدم و مشغول حرف زدن یاد فتوشاپ افتادم که از کار افتاده و هر کاری میکنم پاک نمیشه از روی ویندوز 10 چه برسد بتوانم نسخه ی دیگه ای را نصب کنم
رفتم یه چرخی توی اینترنت بزنم برنامه ای پیدا کنم برای پاک کردن فتوشاپ که یهو یادم افتاد طرح تکمیلی کتاب را برای چاپ خونه نفرستادم با طراح مشغول حرف زدن شدم و اما این یادم افتادها یادم رفت ها را از یادم برد!
من به سمت بیرون اتاق بعد از 20 دقیقه شروع به حرکت کردم که یادم آمد آشپزخانه!
وای من برنج روی گاز داشتم، دویدم و دویدم اما به برنج نرسیدم!
من ماندم صحنه ی برنج سوخته شده که ای وای خدا آبروی آدم را جلوی این کارمندان سبیل در رفته حفظ کند که میگویند منتقد غذاهای ما حالا خودش غذا سوزانده شده است خخخخخ