
این متن به موضوع تربیت کودک از دیدگاهی عمیق و فلسفی میپردازد و سه ویژگی کلیدی را که باید در کودک پرورش داده شود، برمیشمارد تا او را در برابر تأثیرات منفی واکسینه کند. این سه ویژگی عبارتند از:
1. شخصیت و استقلال
2. حرّیت و آزادمنشی
3. تفکر و تحلیل
کودکی که دارای شخصیت و استقلال باشد، از تقلید کورکورانه پرهیز میکند و تحت تأثیر هر حرف، مکتب یا عقیدهای قرار نمیگیرد. او توانایی پرسشگری دارد و در برابر هر موضوعی، "چرایی" خود را مطرح میکند. این ویژگی باعث میشود که کودک به راحتی تحت تأثیر سنتها، عقاید یا راههای دیگران قرار نگیرد و هویت خود را حفظ کند. او مانند نگهبانی بر دروازه قلب خود میایستد و اجازه نمیدهد چیزی بدون تفکر و تحلیل، جایگاهش را در ذهن و قلب او اشغال کند.
آزادمنشی به کودک این توانایی را میدهد که اگر روزی به اشتباهی پی برد، بتواند از آن دوری کند و لجاجت نورزد. او عقیدهای را بر عقیده دیگر ترجیح نمیدهد مگر اینکه دلیل محکم و برتری برای آن داشته باشد. این ویژگی باعث میشود که عقاید نادرست یا سنتهای ناپسندی که ممکن است به ذهن کودک راه یافتهاند، خنثی شوند و تأثیر خود را از دست بدهند.
تفکر و تحلیل در کنار آزادی و شخصیت مستقل، به کودک کمک میکند تا به نتایج بزرگ و عمیقی برسد. تفکر، رکود و جمود فکری را میشکند و عقاید سنتی یا مهاجم را مهار میکند. تحلیل نیز به کودک کمک میکند تا این عقاید را هضم کند و به انرژی و عمل تبدیل نماید. در این مرحله، کودک به بلوغ فکری و رشد کافی میرسد و میتواند از روشهای مسئولیتپذیری و سازندگی استفاده کند.
متن سپس به روش تربیتی اسلام اشاره میکند که شامل سه مرحله است:
1. تدبّر و ارزیابی
2. تفکر و نتیجهگیری
3. تعقل و اندازهگیری
تزکیه و آزادی دادن: پاکسازی روح و روان کودک و دادن آزادی به او.
تعلیم و آموزش: آموزش کتاب و حکمت به کودک و روش تفکر و تدبّر.
تذکر و یادآوری: یادآوری نکات مهم و هدایت کودک به سوی شناخت و عمل.
تفکر در سایه رهبری مربی، مانند معدهای عمل میکند که مواد خام (اطلاعات و عقاید) را دریافت میکند، هضم میکند و به انرژی (عمل و حرکت) تبدیل مینماید. این فرآیند به کودک کمک میکند تا به شناخت، عقیده، عشق، حرکت و جهاد برسد.
سوال اصلی این است: چگونه این سه ویژگی (شخصیت و استقلال، حرّیت و آزادمنشی، تفکر و تحلیل) را به کودک منتقل کنیم و چگونه این مفاهیم را به او بیاموزیم؟
این سوال چالش اصلی متن است و نیاز به روشهای عملی و دقیق تربیتی دارد تا کودک بتواند این ویژگیها را در خود پرورش دهد و در برابر تأثیرات منفی واکسینه شود.
متن به دنبال تربیت کودکی است که دارای شخصیت مستقل، آزادمنش و توانایی تفکر و تحلیل باشد. این کودک در برابر عقاید و سنتهای نادرست مقاومت میکند و میتواند به بلوغ فکری و عملی برسد. روش تربیتی اسلام نیز با تأکید بر تزکیه، تعلیم و تذکر، به مربی کمک میکند تا این ویژگیها را در کودک پرورش دهد.

مربى بايد در كودك سه خصوصيت را بارور كند و اين گونه او را واكسينه نمايد: 1 - شخصيت و استقلال 2 - حرّيّت و آزاد منشى 3 - تفكّر و تحليل.
هنگامى كه كودك شخصيت داشته باشد تقليد نمىكند و تحت تأثير هر حرفى و هر مكتبى و هر عقيدهاى قرار نمىگيرد و هر راهى او را به خود نمىكشد و هر سنّتى او را در خود هضم نمىكند. او در برابر هر مسأله، چرايى دارد و در برابر هر عقيده، سنگرى. او بر دريچۀ قلبش نشسته، نمىگذارد چيزى آن را اشغال كند و چيزى آن را پر كند و چيزى او را از خودش بگيرد.
حرّيّت و آزاد منشى كودك را مىسازد تا اگر روزى به اشتباهى پى برد، پىگيرى نكند و لجاجت نورزد و عقيدهاى را بر عقيدهاى ترجيح ندهد مگر هنگامى كه از رحجان و امتيازى برخوردار باشد. در نتيجه عقيدههايى كه احياناً داخل مغز او شدهاند و سنگرش را اشغال كردهاند، اين گونه دستگير مىشوند و كار آنها خنثى مىشود.
تفكّر و تحليل آن هم در زمينۀ حرّيّت و آزادى و با خصوصيت شخصيت و استقلال، به نتيجههاى بزرگى خواهد رسيد. تفكر ركودها را مىشكند و هر گونه عقيدۀ سنّتى مهاجم را مهار مىزند و تحليل مىبرد و هضم مىنمايد. و در اين حد، كودك به رشد كافى رسيده و به بلوغ رسيده و مىتواند از روشى كه در مقالۀ مسؤوليت و سازندگى شرح داده شده استفاده كند و پيش بيايد.
در آنجا به طور خلاصه، روش تربيتى اسلام اين گونه تشريح شده است: 1 - تدبّر و ارزيابى، 2 - تفكر و نتيجهگيرى، 3 - تعقل و اندازه گيرى و اين هر سه به مربّى. و مربى سه كار دارد: - تزكيه و آزادى دادن: يُزَكِّيهِمْ. - تعليم و آموزش و طرز تدبّر و تفكّر: يُعَلِّمُهُمُ اَلْكِتٰابَ وَ اَلْحِكْمَةَ. - تذكّر و يادآورى: فَذَكِّرْ إِنَّمٰا أَنْتَ مُذَكِّرٌ. و با اين رهبرى است كه تفكر به شناخت، به عقيده و عشق، به حركت و جهاد و عمل منتهى مىگردد. در اين حد، تفكر ما، ذهن ما در سايۀ رهبرى به معدهاى مىماند كه غذاها و موادّ خام را مىگيرد و هضم مىكند، شيرهاش را مىمكد و به انرژى و به عمل تبديل مىنمايد. اين سؤال باقى مىماند: چگونه اين سه خصوصيت را به كودك منتقل كنيم و چگونه اين زنگوله را به گردن گربه آويزان كنيم؟