شبهه حل مسائل جنسى منهاى حجاب
و اما اين شبهه كه در جاهاى ديگر، مسائل جنسى، منهاى حجاب، حل شده؛ بايد بين حل شدن قضيه و هدر شدن استعدادهاى انسان فرق گذاشت. ممكن است مسائلى را با پذيرفتنش حل كرده باشيم! اينكه بگوييم مشكل دزدى در فلانجا حل شده و ديگر هركسى دزدى كند، مهم نيست، اين حل شدن مشكل نيست. اينكه مىگويند برخورد زن و مرد با مسائل جنسى در كشور سوئد و... حل شده است، يعنى چه حل شده؟ يعنى استعداد انسانى به رشد خودش رسيده؟ يا اينكه آن استعدادى را كه با آن عظمت بايد اينهمه راه را طى كند، در يك بُعد حبسش كردند و ضايعش كردند و هدرش دادند و از بين بردند؟ آبى كه بايد زندگىساز باشد، نيروهايى را بهوجود بياورد، روشنىهايى بهوجود بياورد، در يك مرحله ضايع شده و در يك مرحله ديگر به هر جايى رهايش كردند. اين حل شدن مسئله نيست؛ بلكه هدر دادن و ضايع كردن استعدادهاست در دو شكل رياضت يا اسراف.
قضيه هنگامى حل مىشود كه هيچ مسئلهاى بهوجود نيايد. درست است كه در آن كشورها در اين هفتاد سال مسئلهاى بهوجود نيامده، ولى در انسان چه؟ در انسان با آنهمه استعدادهاى وسيعى كه دارد، مسئلهها بهوجود آمده! ما تمام مسائل را محدود به اين هفتاد سال، و محدود به اين مىكنيم كه زناى عنف نشود. مىگوييم در آنجا زناى به عنف بهوجود نيامده است، پس مشكل حل شده است؛ درحالىكه اين حل كردن قضيه نيست؛ آنچه در يك جامعه عقبافتاده بايد با فكر و توجه و تدبير هدرش كنند، در آن جامعهها بدون فكر و مقدمه، هدرش مىكنند و از بين مىبرند. هدر كردن بدون فكر، با حل كردن و به ثمر رساندن، تفاوت دارد.
در آن كشورها زن و مرد مادامىكه توانايى جنسى دارند، با هم مأنوس و مربوطاند؛ وقتى كه ضعيف شدند، از هم مىبُرند و اين نيرويى كه بايد انسان را راه ببرد، او را به خواب مىبرد و كُلوپها و شيرخوارگاهها را به جريان مىاندازد!
حل كردن در زمينهاى است كه استعدادها رهبرى شده و به ثمر رسيده است. در آنجا انسان عظيم، در حد بازيچه و بازيگر و تماشاچى، تنزل پيدا كرده! زنى بازيچه شده و مردى بازيگر؛ و نامردهاى فرتوت و پيرى كه خودشان از قدرت و از لذت ساقط شدهاند، با چشمشان اين كارها را ادامه مىدهند و تماشاچى اين صحنهها هستند. اين فاجعه انسان است. در اين سطح ماندن و
[0] صفایی حائری، علی، حجاب و آزادی روابط، صفحه: ۳۲، ليلة القدر، قم - ایران، 1402 ه.ش.