تعیین واحد دامی، یکی از ملزومات اساسی به منظور محاسبه ظرفیت چرا و به تبع آن، امکان سنجی برای بکارگیری نرم افزار مدیریت دام است. برای انجام پژوهش حاضر، ۲۴ نژاد گوسفند که غالبیت و پراکنش قابل توجهی در مناطق مختلف آب و هوایی داشتند، مشخص و از میان گله های موجود در مناطق زیست هر نژاد، دو گله انتخاب و در هر گله، ۳۰راس دام در رده های مختلف سنی و جنسی، به صورت تصادفی انتخاب و در فصول مختلف، وزن کشی شد.
با استفاده از تجزیه و تحلیل خوشه ای، دسته بندی نژادها در طبقات وزنی انجام و بر اساس متوسط وزن بالغ نژادها، اندازه واحد دامی تعیین گردید. از نسبت وزن متابولیکی نژادهای گوسفندی به وزن متابولیکی واحد دامی، ضریب تبدیل (معادل واحد دامی) هر نژاد محاسبه شد. نژادهای گوسفندی بر مبنای وزن بلوغ، در سه گروه وزنی مجزا (سبک، متوسط و سنگین جثه) قرار گرفتند که متوسط وزن نژادها، ۵۰کیلوگرم به دست آمد.
بر این اساس، اندازه واحد دامی برای دامهای کوچک چراکننده در مرتع، یک رأس گوسفند بالغ غیر آبستن و خشک به وزن ۵۰کیلوگرم، گزارش می شود که ضریب تبدیل هر یک از طبقات سبک، متوسط و سنگین جثه نسبت به واحد دامی، به ترتیب ۰/۷، ۱ و۱/۳ می باشد.
نیاز روزانه واحد دامی بر حسب انرژی متابولیسمی در حالت نگهداری و در شرایط چرا در مرتع، با استفاده از معادله پیشنهادی MAFF (۱۹۸۴)، ۶/۸۰ مگاژول برآورد شد که بر اساس ضریب تبدیل پیشنهادی، نیاز روزانه هر نژاد در حالت نگهداری، قابل محاسبه است. به این مقدار، باید با در نظر گرفتن خصوصیات توپوگرافی، فاصله از منابع آب و رفت و آمد دام به محل استراحت که به مصرف انرژی نیاز دارد، در مناطق مختلف آب و هوایی ۳۰ تا ۸۰ درصد اضافه گردد.
مقدمه
واحد دامی، معیاری است برای تبدیل انواع دامها و معمولا بصورت وزن زنده یک دام بالغ یا معادل آن بر مبنای متوسط مصرف علوفه خشک در روز، تعریف می شود. در هر منطقه، با توجه به دام غالب موجود، اقدام به تعیین اندازه واحد دامی می گردد.
در بیشتر منابع و گزارشات، دام سنگین (گاو)، بدون در نظر گرفتن هر نوع محدودیت های بین گونه ای، مبنای تعیین اندازه واحد دامی قرار گرفته و نیازمندیهای غذایی انواع دیگر دام، شامل دام های اهلی سبک و بعضا ماکیان و حیات وحش سنگین جثه، نسبت به آن سنجیده میشود.
از دیدگاه تغذیه دام، ایراداتی بر این موضوع مطرح است، چرا که اندازه جثه و مقدار مصرف دام های بزرگ جثه، متفاوت از دامهای کوچک می باشد. از طرف دیگر، میزان متابولیسم آنها (حرارت تولیدشده در واحد زمان)، با توجه به سطح بدنی متفاوت شان، یکسان نمی باشد. چرا که بدن هایی با ابعاد مشابه، سطح بدنی متناسب با توان دوم اندازه ابعاد خطی شان و به توان۰/۷۵حجم بدنشان دارند.
از اینرو، وزن متابولیکی (EBW975) که اغلب به عنوان مرجع مناسب در اندازه گیری تولید حرارت در گونه های مختلف به کار می رود، به طور قابل ملاحظه ای در دام های سنگین با دام سبک، فرق می کند.
به همین منوال، انرژی خالص مورد نیاز برای نگهداری که با وزن متابولیکی بدن رابطه دارد، نیز به مقدار قابل ملاحظه ای، متفاوت خواهد بود. بنابراین، ضرورت دارد که اندازه واحد دامی برای دام های سنگین و سبک چرا کننده در مرتع، بطور مجزا تعریف شود.
صرف نظر از موارد مطرح در فوق؛ آمار پراکنش دامهای کوچک در مقیاس جهانی، نشان میدهد که بیش از یک بیلیون راس گوسفند در دنیا وجود دارد که بیش از یک سوم آن در چین، استرالیا، نیوزلند و انگلستان پراکنش دارند که تولید عمده جهانی پشم و گوشت گوسفند در این کشورها متمرکز است.
همچنین کشورهای در حال توسعه نیز بخش عمده ای از گوسفندان جهان را در بر گرفته و در این کشورها، حجم عمده ای از شیر تولیدی جهان تولید میشود. ضمن اینکه در بخش وسیعی از غرب ایالات متحده آمریکا، علیرغم اینکه دام غالب چرا کننده در مرتع، گوسفند می باشد و برای پرورش گوسفند مناسب تر است تا پرورش گاو، گاو به عنوان مبنای اندازه واحد دامی قرار می گیرد.
آمار مرتبط با پراکنش دامهای چرا کننده در آسیای غربی، نیز نشان میدهد که ترکیب گله های دام چرا کننده در مرتع، عمدتا متشکل از دام های سبک بویژه گوسفند می باشد. در این منطقه، به دلایل اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی، نگهداری گوسفند در مراتع، بیشتر رایج می باشد.
بنابراین، ضرورت دارد برای نواحی ذکر شده در فوق که دام غالب چراکننده، بیشتر دام های سبک می باشند؛ اندازه واحد دامی جداگانه ای تعریف گردد. این موضوع، زمانی بیشتر اهمیت پیدا خواهد کرد که در هر یک از نواحی ذکر شده، بیش از چندین نژاد گوسفندی با جثه های متفاوت پراکنش دارد.
برای مثال، بیش از ۲۰ نژاد یا توده گوسفندی از مراتع ایران استفاده می کنند که ضرورت دارد با تلفیق اطلاعات مشخصات و شرایط نگهداری همه نژادهای گوسفندی، ضریب تبدیل هر نژاد به واحد دامی را محاسبه کرد.
بر همین اساس پژوهش حاضر، به منظور تعیین اندازه واحد دامی دامهای سبک چرا کننده در مرتع انجام شد که نتایج حاصل از آن می تواند قابل تعمیم به نواحی پراکنش دام سبک، در مقیاس جهانی باشد.
ضمن اینکه درنظر گرفتن توام اندازه واحد دامی مرتبط با دام های سنگین که فعلا در بسیاری از کشورها مورد استناد می باشد و دام های کوچک که در این پژوهش، معرفی گردید، می تواند مدیریت مرتع را در تصمیم گیری صحیح میزان دامگذاری در مراتع و زیستگاه های حیات وحش کمک نماید.
مواد و روشها
جهت تعیین واحد دامی برای دام های سبک چرا کننده در مرتع، ۲۴نژاد یا توده گوسفند در مناطق مختلف آب و هوایی ایران، به عنوان منطقه معرف پراکنش گوسفند با بیشترین تنوع نژادی در بین محل های پراکنش دامهای سبک چرا کننده در مراتع در مقیاس جهانی، مورد بررسی قرار گرفت.
از میان گله های موجود در مناطق زیست هر نژاد، بر اساس طرح آشیانه ای، دو گله که دارای دام غالب از نژاد مورد نظر بود، انتخاب شد. در هر گله از ۳۰ راس میش سه و چهار ساله، بصورت تصادفی در فصول مختلف چراء وزن کشی به عمل آمد.
نظر به اینکه تعداد قوچ در هر گله محدود بود، تعداد ۱۰راس برای توزین انتخاب شد. در این ارتباط، میانگین وزن میشهای سه و چهار ساله، به عنوان وزن بالغ هر نژاد در نظر گرفته شد.
به منظور مطالعه تشابه موجود بین نژادهای گوسفند و طبقه بندی آنها، تجزیه و تحلیل خوشه ای به کار برده شد.
برای تعیین نقش وزن بالغ نژادها، در ساخت گروههای دندروگرام و اطمینان از صحت گروه بندی، تجزیه واریانس یکطرفه با مقایسه میانگین دانکن، بر مبنای طرح کاملا تصادفی نامتعادل انجام شد. گروهها یا طبقات نژادی (سبک وزن، متوسط وزن و سنگین وزن) به عنوان تیمار و وزن بالغ نژادها در داخل هر یک از گروهها، به عنوان تکرار در نظر گرفته شدند.
پس از دسته بندی نژادها در طبقات مشخص، بر اساس متوسط وزن بالغ نژادها در داخل هر یک از طبقات، وزن واحد دامی مشخص گردید. از نسبت وزن متابولیکی نژاد گوسفندی، به وزن متابولیکی واحد دامی؛ ضریب تبدیل هر نژاد به واحد دامی (معادل واحد دامی) محاسبه شد.
نرم افزار مدیریت دام، نرم افزار پرورش گوسفند، مدیریت دام سبک، پرورش صنعتی گوسفند، مداس