حقایقی درباره موفقیت استارت اپها وجود دارد که بخشی از آن، استراتژی محتواست؛ اما گفتن از استراتژی محتوا در حد تئوری کجا و عملیاتی نمودن استراتژی محتوا کجا؟استارت آپ ها دارای توانایی باز کردن قفلهای مختلف زندگی بشر هستند.
چرا برخی استارت آپها با وجود محتواها و مجموعههای متعدد برای ارایۀ خدمات تولید محتوا، موفق نیستند؟ واقعیت چیست؟ تصورات احتمالی بسیاری از ما این است که امروزه عصر ارتباطات است و در حوزۀ تولید محتوا نیز چیزی از اطلاعات کم نیست؛ اما بمباران اطلاعاتی در این حوزه، چقدر به کسبوکارها کمک کرده است؟
یکی از بزرگترین مشکلات تئوری پردازان محتوا و استراتژیهای محتوا این است که بسیاری از آنها فاقد ایدههای کاربردی برای کسبوکارها هستند: داستان گفتن بسیار آسان است، اما حقیقت دادن به این داستانها برای کسبوکارها شوخیبردار نیست. پشت لپتاپ نشستن و مطالب تولید کردن بدون فایده نیست، اما هر چیز بافایدهای به درد کسبوکارها نمیخورد؛ آن هم در ایران.
تیم، مدیریت اجرایی، تطبیقپذیری و حتی تولید محتوا! همه با برنامه میآیند؛ در حوزۀ تولید محتوا هم همین است: هیچ شرکت و کسبوکاری برای شکست نمیآید، اما خیلی ها مشت مشتری را میخورند و منظور از مشت مشتری، صرف وقت و هزینه برای تولید محتوا و انتظار برای به ثمر نشستن است که به نتیجۀ مد نظر صاحب کسبوکار نمیرسد.
خیلی از محتواها و تئوری پردازهای محتوا، اصولاً چیزی از ارتباط مشتری و تیم اجرایی سردرنمیآورند. دقت کنید: خیلی از محتواها و تئوریپردازها و نه همۀ آنها. نقطۀ مهم شکست و پیروزی نیز دقیقاً در همین شناخت رخ میدهد. بسیاری از مقالات و تئوریهای فعلی تولید محتوا بیش از آنکه به درد کسبوکارهای ما بخورد، مطالبی زیبا و ویترینی برای جذب مخاطب و کسب درآمد از مخاطب است؛ و یا احیانا راهی برای پرسنال برندینگ برخی افراد. به هر حال اینترنت است: افراد کوچک را بزرگ جلوه میدهد و بالعکس!
مدلهای تولید درآمد و ارتباط آن با هر کسبوکار، مسألهای نیست که بتواند به آسانی با استراتژی محتوا ارتباط بگیرد. شاید یکی از پارامترهای مهم در موفقیت کسبوکارها از جهت استراتژی محتوا، مسأله زمان بندی باشد، اما آیا به تنهایی میتوان این عامل را به عنوان محوریت برنامهریزی تعیین نمود؟ ما در حوزۀ تولید محتوا، هیچ گزارۀ قطعی نداریم و کاهش ریسک این عدم قطعیتها، با تجربه و تخصص حقیقی مشاور کسبوکار شما جبران میشود.