ما در یک مسابقه فروش محصولات هستیم در حال رقابت بر سر اینکه چه کسانی بهتر میتواند با مشتریان خود ارتباط برقرار کنند و تشخیص اینکه چرا مشتریان به محصولات ما نیاز دارند هستیم.
حتی اگر از رقیبان محصول بهتر داشته باشیم اما مانند آنها نتوانیم ارتباط برقرار کنیم محکومبه شکست هستیم.
پیغام بازاریابی شما چیست؟
آیا میتوانید آن را شفاف و روشنبیان کنید؟
آیا پیغام شما مرتبط، ساده و قابلفهم است؟
آیا همکاران شما میتوانند پیغام شرکت را بهگونهای تکرار کنند که قانعکننده باشد.
آیا پیغام شما توصیفکننده علت خرید مشتریان است؟
شاید جالب باشد اما بیشتر فروش کسبوکارها به دلیل اینکه مشتریان متوجه پیغام و هدف آنها نشدهاند از دست میروند.
این اتفاق در وبسایتهای فروش آنلاین بهوفور اتفاق میافتد. چون هر بازدیدکننده برای درک پیام هر وبسایت فقط 5 ثانیه وقت صرف میکند.
وقتیکه کلمه بازاریابی محتوا را میشنوید حتماً سریع به فکر مقالات سایت و یا محتوای شبکههای اجتماعی میافتید.
تعریف بازاریابی محتوا : بازاریابی محتوا،
فرایندی برای تولید و انتشار محتوای:
باارزش و قانعکننده
برای جذب مخاطبین هدف
و درخواست انجام کاری مشخص از آنها.
جوی پولیزی در کتاب Content Inc میگوید : یکی از مهمترین و اولین مواردی که باید به آن توجه شود این است که شما برای چه کسی مینویسید.
یکی از اشتباهات تولیدکنندگان محتوا این است که دوست دارند برای همه محتوا تولید کنند. این بدان معناست که :
یعنی درواقع برای هیچکسی محتوا تولید نکردهاید.
ما بهعنوان نویسنده محتوا چرا باید برای یک مخاطب خاص محتوا تولید کنیم.
چرا نباید تمام مخاطبان خود را بهعنوان مخاطب خاص تعریف کنیم و آنها را هدف قرار دهیم؟
درواقع دوست داریم فروش بیشتری داشته باشیم و مخاطبین بیشتری را جذب کنیم. اما وقتیکه برای یک جمعیت بزرگتر صحبت میکنیم و افرادی خاص را برای جذب تعریف نکردهایم مانند یک سخنران در یک بازار بزرگ خود را معرفی کردهایم.
سخنرانی که فقط داریم بلند صحبت میکنیم نه چیزی دیگر.
مردم نمیخواهند مانند یک جمعیت شناخته شوند بلکه آنها میخواهند متن اختصاصی خودشان را بخوانند.
محتوایی که اختصاصاً برای آنها تولیدشده است بهطور مستقیم به آنها اشاره میکند.
مشخص کردن مخاطب ایدئال به ما کمک میکند که محتوای بهتری را تولید کنیم.
اگر چالشها و نیازهایی که مخاطب خاص با آن روبرو است را پیدا کنیم بهتر میتوانیم راهحلهای درستی را به آنها ارائه دهیم.
اگر بدانیم مخاطب خاص کدام محتوا را بیشتر دوست دارد و با کدام محتوا راحتتر است بهتر میتوانیم او را درگیر محتوای خود کنیم و از کلمات و جملاتی استفاده کنیم که او دوست دارد آنها را بخواند.
مخاطبین خاص همان مشتریان آینده کسبوکار ما هستند.
برای تجسم خواننده باید او را به یک دوست خیالی تبدیل کنید.
دوستی که با او در حال مکالمه هستید. دوستی که اگر با محتوای شما موافق باشد لبخند میزند و آن را تائید میکند و اگر آن را دوست نداشته باشد ایراد میگیرد.
او را بهعنوان یک دوست تجسم کنید، سؤالهایش را شناسایی کنید به آنها جواب دهید.
برای تجسم مخاطب خاص به سؤالات زیر جواب دهید:
خواننده ایدئال من خانم است یا آقا؟
چند سال سن دارد؟
شغلش چیست؟
درآمدش چه قدر است؟
مجرد است یا متأهل؟
بچه دارد؟
ماشین دارد؟
بیاید عمیقتر بررسی کنیم
چه چیزهایی را میخواند؟
در کدام شبکههای اجتماعی فعالیت بیشتری دارد؟
وبسایتهای موردعلاقه او کدام هستند؟
میخواهد به کدامیک از رؤیاهایش دست بیابد؟
دوست دارد چه چیزهایی را داشته باشد؟
چه چیزی او را شبها بیدار نگه میدارد؟
میخواهد از چه چیزهایی دوری کند؟
چگونه تصمیم میگیرد؟
مهمترین اولویت او در زندگی کدام است؟
برای این مخاطب خاص اسمی را انتخاب کنید. برای او تصویری انتخاب کنید آن را به مانیتور لپتاپ خودتان بچسبانید.
وقتیکه در حال تولید محتوا هستید بهعکس او نگاه کنید.
با این کار به نظر من محتوای شما متقاعدکنندهتر، جذابتر و زیباتر خواهد شد.
چگونه اطلاعات بیشتری را در مورد خوانده ایدئال به دست بیاوریم؟
آیا مطمئن نیستید که او را بهخوبی میشناسید؟
برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر از خوانندگان هدف میتوانید پرسشنامهای تنظیم کرده و آن را بر روی سایت خود قرار دهید
یا اگر مشترک ایمیلی دارید به آنها ایمیل بفرستید و از آنها بخواهید در عوض دریافت هدیهای پرسشنامه شمارا پر کنند.
ثبتنام در فرمهای پرسش و پاسخ و جواب دادن به پرسشهای مخاطبین یا استفاده از نظرات مشتریان سایتهای رقیب میتواند کمک بسیاری به شناسایی خوانندگان ایدئال بکند.
شبکههای اجتماعی نیز بهترین گزینه برای پیدا کردن مخاطبین خاص است.
البته لازم نیست که شناسایی مخاطبین در اولین مرحله کامل شود بلکه باید شروع کنید و قدمبهقدم لیست مشخصات آنها را کامل کنید.
به هر میزان مخاطب خاص را بیشتر بشناسید، به همان میزان محتواهای تولید شما بهتر خواهند بود.
وقتیکه در حال تولید محتوا برای ایمیلهای بازاریابی، پستهای وبلاگ و حتی نوشتن و تولید پستها برای شبکههای اجتماعی هستید، میتوانید خوانندگان ایدئال را تصور کنید .
آلن دیب نویسنده کتاب برنامه بازاریابی یک صفحه میگوید که تقریباً هیچ مهارتی بهاندازه نوشتن کلمات قانعکننده برای شما نتیجهبخش نخواهد بود.
بیشتر فروش کسبوکارهای آنلاین به دلیل اینکه بازدیدکنندگان متوجه پیغام و هدف آنها نشدهاند از دست میروند.
هر بازدیدکننده برای درک پیام هر وبسایت فقط 5 ثانیه وقت صرف میکند.
اگر پیغام بازاریابی شما پیچیده باشد اولین مشکل در پردازش پیغام توسط مغز مخاطبین پیش میآید .
ارتباطات سادهتر و قابل پیشبینیتر، آسانتر و سریعتر توسط مغز هضم میشود.
مغز ما روزانه هزاران اطلاعات گوناگون را دریافت میکند و خود آنها را بررسی میکند. مغز اطلاعات غیرضروری را حذف میکند.
وقتیکه به سینما میرویم، تعداد صندلیهای سینما برای مغز ما اهمیت ندارد بلکه مغز در اولین لحظه دنبال راه خروج اضطراری است.
چون وقتیکه سالن آتش بگیرد این صندلیها نیستند که ما را نجات میدهند بلکه راه خروج است.
مغز همیشه بهصورت ناخودآگاه اطلاعات را دستهبندی کرده و آنها را سازماندهی میکند.
وقتیکه ما با محتوای خستهکننده و تکراری درباره اهداف کسبوکار خود صحبت میکنیم درواقع پیغام برای مغز مخاطب حکم همان صندلیهای سینما رادارند. نه راه خروج!!!
پردازش اطلاعات در مغز به سوزاندن کالری نیاز دارد.مغز برای رشد و زنده ماندن خود بیشازحد کالری را میسوزاند.
اکثر کسبوکارها پیشنهادهای و محتواهای آنلاین را به گونه مطرح میکنند که مغز برای تحلیل آنها باید کالری بسیاری را هدر دهد.
مغز بهصورت کاملاً هوشمندانه وقتی برای پردازش اطلاعاتی نیاز به سوزاندن کالری زیادی باشد آنها را حذف میکند.
اگر مغز را در فشار تحلیل پیغام خود قرار دهیم مکانیزم زنده ماندن در مغز مشتریان باعث میشود که ما از آنها دور شویم.
تصور کنید در یک مهمانی هستید و فردی در کنار شما نشسته فقط از خود تعریف میکنید چه احساسی خواهید داشت. به دنبال بهانهای هستید تا جای خود را سریع عوض کنید.
وقتیکه بازدیدکننده به سایت ما میآید اگر نتوانیم قبل از تمام شدن کالریهای مغز پیغام خود را القا کنیم خیلی سریع سایت را ترک خواهد کرد.
راهحل : ارائه پیغامی که بدون سوزاندن کالری بتوانند آن را درک کنند.
منبع : سایت مدیرباش