کنترل!
همه چیز از برای کنترل است، تحت اختیار گرفتن و تحت نفوذ داشتن، اعمال نفوذ و در پنجه، غالب بودن.
هر نظام دیکتاتوری و هر نظام تمامیتخواه و سلطهگری تنها و تنها یک "عقده" دارد، تنها یک عقده و آن "کنترل" است.
در روم باستان برای مردم نان و شراب و سیرک و نمایشهای گلادیاتورها را ترتیب میدادند و با مشغول کردن مردم(توده) به این مسائل، آنها را از تفکر و تعقل، استدلال و پرسشگری باز میداشتند.
به عبارتی مردم را با تفریح، سرگرم و مشغول میکردند، با این روش بر آحاد ملت کنترل داشتند.
ولی دیکتاتوریهای دیگر از استراتژیهای دیگری استفاده کردند و میکنند. برخی از روش مدرنتری همچو کنترل عقاید و دانش مردم استفاده میکنند. این روزها الزاما دیکتاتور غالب، نظام حاکمۀ مستبد و جبار آن خطه نیست!
حال، چطور عقاید و دانش مردم را کنترل میکنند؟ تحصیلات پایین (سطح سواد [حقیقی] را پایین نگاه میدارند، به عبارتی سواد سطحی، نه سواد عمقی!) فرهنگ را محدود، گاه آشفته میکنند! سانسور اطلاعات!
آنان هر روشی را برای بیان عقاید شخصی سانسور میکنند، حتی اگر شده، با تحقیر، لجن پراکنی، تشویش اذهان، برچسب زدن و حتی با غرق کردن!
دفن کردن حقیقت در لابهلای مجموعۀ عظیم و گستردهای از اخبار و اطلاعات بی سر و ته، نامربوط، مسموم و مبتذل!
مهم است که این را همواره بخاطر داشته باشید، این یک "الگو" است، یک مجموعه و سیستم کلان که با نشستن و جاری شدن بر سیستم کلان اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... کار میکند و در طول ادوار تاریخ، خود را با به روزرسانیهای متعدد، متفاوت و گاه متضاد حفظ و تکرار میکند...