با توجه به علاقه مندی خودم در باب سفر و مواجهه و شناخت فرهنگ سایر کشورها در زمانهای فراغت از کار در مورد ساختارهای جغرافیایی،فرهنگی و سیاسی سایر کشورها مطالعه میکنم.
چند روز پیش در جلسهای با توجه به شرایط حال حاضر اقتصادی کشور صحبت بر لزوم ورود شرکتها و کسبوکارها به عرصه روابط بین الملل و تعامل با دیگر کشورها بود. در طول جلسه من به این موضوع فکر میکردم که در راستای روابط بین المللی شرکتها و سازمانها با چه چالشها و مشکلاتی روبرو میشوند. پر واضح است که شناخت چالشها و مشکلات پیش از وقوع منجر به تصمیمگیریها و عکسالعملهای به هنگام ما در رویارویی با این مشکلات خواهد شد.
در راستای همین تفکر به جستوجوی مقالات در این حوزه مشغول بودم. که با مقاله آقای اندی مولینسکی استاد رفتارسازمانی و مدیریت بین المللی در دانشگاه Brandeis و نویسنده کتاب مهارت و دستیابی جهانی آشنا شدم. در این مقاله آقای مولینسکی در مورد مفاهیمی بدیهی که به علت همین موضوع مورد غفلت واقع میشوند صحبت مینماید.
در حوزه اقتصادی، سیاسی و یا تعاملات میان فردی ، ما برای تاثیر گذاری بیشتر و کسب منافع بیشتر مادی و غیرمادی اغلب تمایل زیادی به پیشی بینی نحوه رفتار دیگران داریم. ما برای شناخت وتعامل بهتر با دیگر فرهنگها کتابها، مقالات یا بلاگی درباره تفاوت فرهنگها را مطالعه مینماییم.ما درباره تفاوتهای آلمانیها یا چینیها یا ایتالیاییها میآموزیم- این که آنها چگونه میاندیشند و یا چگونه عمل میکنند و یا چگونه احساسات خود را به شیوهای متفاوت ابراز مینمایند- و عموما با خود فکر میکنیم که کار خود را به درستی انجام دادهایم و آماده ارتباط با دیگر فرهنگها هستیم.
اما میبینیم که فرد مخاطب ما با ملیت متفاوت در غالب اوقات به نوعی متفاوت و خلاف انتظار ما رفتار مینماید. همکار آسیایی ما برخلاف تصور ما از آسیاییها نسبتا پرسروصدا و دارای رفتارهای تهاجمی میباشد.یا کارفرمای اسراییلی برخلاف انتظار ما دارای رفتار ملایم و آرام میباشد. و بسیاری از انسانهای دیگر که در رویارویی با آنها از تضاد میان دانستهها و انتظارات ما از فرهنگها با آنچه که ازتعامل با آن فرد مشاهده میکنیم دچار گیجی و سردرگمی میشویم.
علت این مساله و اشتباه از نگاه آقای مولینسکی در سوالهایی میباشد که ما از خود میپرسیم. به عنوان مثال سوال " این شخص متعلق به چه فرهنگی میباشد؟" البته در واقع این سوال، پرسشی بی ربطی نمیباشد. تفاوتهای فرهنگی ملتها قطعا دارای اهمیت میباشد. به عنوان مثال نحوه شبکهسازی در هندوستان با نحوه شبکهسازی در ایالات متحده آمریکا متفاوت میباشد و یا روشهای انگیزشی کارکنان در کشور ژاپن با روشها ایجاد انگیزه در کارمندان در کانادا تا حدودی متفاوت میباشد.
اما این تصور که تفاوتهای فرهنگی ملتها تنها مساله اصلی میباشد اشتباه میباشد. فرهنگ همه چیز نیست. اگر ما سوالهای بهتر و هوشمندانهتری بپرسیم میتوانیم انتظارات خود را در رابطه با عملکرد افراد به نحو بهتری شکل داده و آماده و پذیرای این تفاوتها خواهیم بود.
سوال ۱: در رابطه با منطقه جغرافیایی چه میدانیم؟
همانطور که دانستن هنجارهای فرهنگی به منظور شناخت موقعیت و شرایط ضروری میباشد، داشتن دانش در رابطه با هنجارهای منطقهای نیز مفید میباشد.
به عنوان مثال، اگر در حال انجام تجارتی در ایالات متحده آمریکا میباشید و فرض میکنید که مردم ساکن در شمال شرق مشابه مردم ساکن در جنوب هستند به احتمال زیاد بعد از مشاهده تفاوتها دچار شگفتی میشوید.همینطور اگر تصور میکنید که مردم شمال و جنوب ایران و یا مردم نواحی روستایی و شهری چین از نظر عملکرد مشابه هم هستند قطعا دچار گمراهی و اشتباه خواهید شد.
سوال 2: در مورد کمپانی یا صنعت مورد نظر چه میدانید؟
مانند کشورها و مناطق، شرکتها و صنایع نیز دارای فرهنگهای متمایز از یکدیگر میباشند.نحوه تعامل شما با یک مدیر در گوگل با نحوه تعامل شما با یک مدیر در مایکروسافت و یا اینتل متفاوت خواهد بود. جلسات در سازمانهای سنتی و بوروکراتیک اغلب متفاوت از جلسات در استارتاپهای کوچک است.استانداردهای رفتاری در صنعت تبلیغات با استانداردهای رفتاری در صنایع کشاورزی متفاوت میباشد.البته، برخی مواقع فرهنگ یک سازمان بازتابی از فرهنگ منطقه یا یک کشور میباشد.به عنوان مثال، یک شرکت سنتی فولاد در ریاض عربستان احتمالاً دارای هنجارهایی است که به طور سنتی با هنجارهای سعودیها هماهنگ است.اما هنجارهای فرهنگی یک شرکت مشاوره جهانی مانند مک کینزی را تصور کنید که در ریاض شعبه دارد. از آنجا که این شرکت مشاوره یک سازمان جهانی است و دارای هنجارهایی است که هم تحت تأثیر فرهنگ محلی و هم تحت تاثیر "DNA" غربی آن میباشد، به احتمالی این شرکت دارای هنجارهایی متفاوتتر از هنجارهای سعودیها هست.
سوال 3: در رابطه با مردم چه میدانید؟
در نهایت، از خودتون بپرسید چه میدانید و یا چه چیزی میتوانید در رابطه با مردمی که با آنها در تعامل هستید بدانید. آیا با یک مدیر 60 سال با سابقه زیاد در حال مذاکره هستید و یا یک مدیر جوان 20 سال؟
انسانهای مسنتر به طور عام تمایل بیشتری به ارایه و بازتاب هنجارهای اجتماعی جامعه دارند. همچنین دانستن این موضوع که افرادی که با آنها در تعامل هستید محلی هستند و یا در آن مکان خاص دیگری متولد و بزرگ شدهاند و یا اینکه تجربه سفرهای زیادی ندارند ، یا اینکه جهان وطنی هستند و با پیشینه سفرهای زیاد.محلیها به احتمالی تمایل بیشتری به انعکاس هنجارهای جامعهای که در آن هستند را دارند، در حالیکه افراد جهانوطنی دارای دید متفاوتتری هستند و رفتارهای متفاوتتری ممکن است از خود بروز دهند.
نقشی که شما در این تعاملات بازی میکنید بسیار با اهمیت میباشد. درک درست نقش شما در یک موقعیت خاص به منظور تشخیص سبک فرهنگی مناسب و در تنیجه رفتار متناسب با موقعیت بسیار بااهمیت است.
یافتن پاسخ این سؤالات قبل از تعامل فرهنگی می تواند چالشبرانگیز باشد ، اما نکته مثبت این که انجام آن امکانپذیر است. کتاب ها و مقالات اغلب بینشی نسبت به این تفاوتهای ظریف در اختیار شما قرار میدهند، اما یکی از بهترین راهها برای پیشبینی اینکه با چه کسانی روبرو خواهید شد، صحبت با مهاجران است: افرادی مشابه شما که در کشور مورد نظر تحصیل، زندگی یا کار کردهاند. این افراد دید مناسبی را نسبت به چالش هایی که با آنها روبرو خواهید شد و آنچه را که در موقعیت های خاصی تجربه خواهید کرد در اختیار شما قرار خواهند داد.
انجام تمرین وتکالیف، قبل از ورود به یک فرهنگ جدید یکی از کلیدهای موفقیت است. اما مادامی که سؤالات صحیحی از خود نپرسید ، ممکن است به اشتباه چشمپوشی از حقایق دچار شوید.