به فراخور موقعیت، واژهای را محتاج بودم، تا مخاطبم را تا انتها بسوزانم.
واژهها را پیش از خروج از دهان در مزاح غلتاندم و به هزاران شیوه سوهان زدم تا گوشههای بران کلام، قلبی را خراش ندهد.
اما بوقت افشای کلام، موقعیت، از دست رفته بود و واژههای
صیقل خورده رسوب کرد و دو روز ممتد در ابتذال کلام به وقت رانده نشده غوطهور بودم.
به لطف حضرت داروین، در این یک فقره در باب مراعات کلامی، به غایت مردانه ریدهام.
#معینوفسکا