حاکمیت جامعه مدنی اغلب مشکلات بوجود آمده از صنعت را با تلاش برای پرداختن به ضعفهای اجتماعی با هزینه کسبوکار تشدید کردهاست. موازنه بین بهرهوری اقتصادی و پیشرفت اجتماعی در دهههای گذشته از گزینههای سیاست گذاری رنگ باخته است. شرکتها در پی این هستند که مشکلات اجتماعی را با حرکات نمادین و تبلیغاتی پاسخ دهند و وجهه برندشان را در بین اذهان مردم بالا ببرند. اما این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ هرچه این وجهه سازی ها ادامه پیدا کند، آگاهی نیز افزایش خواهد داشت پس صنعت و کسب و کار نیاز به راه های جدیدتری برای مشروعیت دارد.
با این حال ما هنوز یک چارچوب کلی برای هدایت این تلاشها نداریم ، و اغلب شرکتها در یک "مسئولیت اجتماعی" گرفتار میمانند که در آن بصورت حقیقی مسائل اجتماعی درحاشیه قرار دارند؛ یعنی شرکت کاری را می کند که ربطی به او ندارد پس تنها به دنبال اجرای یک نمایش کهنه و عوام فریبانه است.اما راه حل کجاست؟
راهحل در ارزش مشترک نهفته است که شامل ایجاد ارزش اقتصادی به روشی است که با پرداختن به مشکلات اقتصادی در فعالیت های کلیدی حاصل می شود. درواقع ارزش مشترک می گوید کسب و کارها باید موفقیت شرکت را با پیشرفت اجتماعی ارتباط دهند و بصورت گره خورده درآورند. باید این نکته را بدانیم که خلق ارزش مشترک، به طور مشخص مسئولیت اجتماعی ، بشردوستی، یا حتی پایداری، نیست ، بلکه راه جدیدی برای دستیابی به اقتصاد موفق است . این مساله در حاشیه فعالیت هایی نیست که شرکت ها انجام می دهند بلکه در مرکز آنهاست و متخصصان معتقدند که میتواند به تحول بزرگ بعدی کسب و کار منجر شود.
تجارت و جامعه برای مدت زیادی در مقابل هم قرار گرفته اند. این بخشی از آن است که اقتصاد دانان این ایده راتوجیه کرده اند که برای تامین منافع اجتماعی، شرکت ها باید موفقیت اقتصادی خود را خلق کنند. در تفکر نئوکلاسیک، نیاز به بهبود اجتماعی - مانند ایمنی یا استخدام معلولین - یک سلسله از محدودیت ها را بر شرکت تحمیل میکند. این نظریه، اضافه کردن محدودیت به یک شرکت که سود را به حداکثر می رساند، میگوید که این نظریه بدون شک هزینه ها را افزایش خواهد داد و سود ها را کاهش خواهد داد.
خواستگاه ارزش مشترک:
امروز با نگاهی ساده قابل درک است که رقابت یک شرکت و سلامت جامعه اطراف آن به شدت درهمتنیده شدهاند. کسبوکار به موفقیت نیاز دارد جامعه نه تنها نیاز به ایجاد تقاضا برای محصولات خود بلکه تامین داراییهای عمومی حیاتی و یک محیط حمایتگر نیز دارد. یک جامعه به کسب و کارهای موفق نیاز دارد تا فرصت ایجاد شغل و فرصت های ایجاد ثروت برای شهروندانش را فراهم کند. این وابستگی متقابل به این معنی است که سیاستهای عمومی که بهرهوری و رقابت کسب و کارها را تضعیف میکنند، به خصوص در یک اقتصاد جهانی که در آن امکانات و مشاغل به راحتی میتوانند به جای دیگری نقلمکان کنند. سازمانهای غیردولتی و دولتها همواره این ارتباط را درک نکرده اند.
دردیدگاه قدیمی و باریک سرمایهداری، تجارت با کسب یک سود، که از اشتغال، دستمزدها، خریدها، سرمایهگذاریها و مالیات حمایت میکند ، به جامعه کمک میکند. انجام کسبوکار طبق معمول از مزایای اجتماعی کافی برخوردار است. یک شرکت تا حد زیادی یک نهاد مستقل است و مسایل اجتماعی یا جامعه خارج از محدوده مناسب خود قرار میگیرند. ( این استدلال متقاعد کننده ای است که توسط میلتون فریدمن در انتقاد خود از کل مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت به طرز متقاعد کنندهای پیش می رود).
ارزش مشترک چیست؟ مفهوم ارزش مشترک میتواند به عنوان سیاستها و رویههای عملیاتی تعریف شود که رقابت یک شرکت را در حالی که به طور همزمان شرایط اقتصادی و اجتماعی را در جوامعی که در آن فعالیت میکنند ، افزایش میدهد. ایجاد ارزش مشترک بر شناسایی و گسترش ارتباط بین پیشرفت اجتماعی و اقتصادی تمرکز دارد. این مفهوم بر این فرض استوار است که هم پیشرفت اقتصادی و هم اجتماعی باید با استفاده از اصول ارزشی مورد توجه قرار گیرند. ارزش به عنوان مزایای نسبی با هزینهها تعریف میشود، نه فقط منافع به تنهایی.ایجاد ارزش ایدهای است که در کسبوکار به رسمیت شناخته شده که در آن سود مساوی است با درامد حاصل از مشتریان منهای هزینه صرفشده. با این حال، کسب و کارها به ندرت از دیدگاه ارزش به مسائل اجتماعی نزدیک شدهاند ، اما آنها را به عنوان مسائل جانبی تلقی میکنند. این مساله ارتباطات بین نگرانیهای اقتصادی و اجتماعی را از بین برده است.
در بخش اجتماعی، تفکر در خصوص خلق ارزش کمتر رایج است. سازمانهای اجتماعی و نهادهای دولتی اغلب موفقیت را صرفا از نظر منافعی که حاصل میشود یا پولی که صرف میکنند، میبینند. همان طور که دولتها و سازمانهای غیر دولتی به ارزش بیشتر فکر میکنند، علاقه آنها ، به همکاری با کسب و کار به ناچار رشد خواهد کرد. تاثیری که در بهبود اقتصادی فعلی حتی قویتر شده ، این که در آن درآمدهای فزاینده برای جبران بیکاری بالا، و پریشانی فشار تجاری محلی و فشارهای شدید بر خدمات اجتماعی ، کمتر شده است.
بهترین شرکتها زمانی طیف وسیعی از نقشها را در برآورده کردن نیازهای کارگران، جوامع و حمایت از کسب و کارها انتخاب می کردند. با این حال ، از آنجا که دیگر موسسات اجتماعی در صحنه ظاهر شدند، این نقشها از بین رفتند و یا محول شدند. با استفاده از این مفهوم، شرکتها می توانند از رفتار کوتاه مدت اجتماعی که از لحاظ اجتماعی یا زیست محیطی بی فایده است، برای بدست آوردن عواید اقتصادی بلند مدت اجتناب کنند. در مقالات بعدی بصورت ویژه در خصوص خلق ارزش مشترک، چگونگی بوجود آوردن آن و ضرورت آن بیشتر صحبت خواهد شد.