تقریبا پارسال بود، من تازه داشتم یاد میگرفتم با بقیه چجوری باید ارتباط بگیرم و حرف بزنم.
یادمه اون روزها فقط تو کافه میشستم و بقیه رو نگاه میکردم، همه داشتن با دوستاشون حرف میزدن و لذت میبردن، اون لحظه فقط فکر میکردم چجوری میتونن اینقدر خوش باشن، با هم بخندن و فکر هیچ چیز نکنن.
تو تموم این اکیپها و آدمها یک چیز ثابت بود، خندیدن، همه میخندیدن. تو اون کافه آدمهایی هم بودن که عصبی بودن و هیشکی نزدیکشون نبودن.
همون جا فهمیدم خنده بهترین راه ارتباطیست، مهم نیست که حالم چقدر بده؛ خنده میتونه همه چیز رو از یادم ببره و از جمعی که توش هستم هم من لذت ببرم و هم آدمهایی که با اونها دارم حرف میزنم.
البته این برای من کارساز بوده ? شما چجوری ارتباط میگیرین با بقیه؟