واژۀ "حجاب" به خاطر یکسری اقدامات ناشی از مطالعۀ کم و یا غیرکارشناسی به طور اتوماتیک یک واژه حساسبرانگیز شده؛ و در وضعیت فعلی اقتصادی جامعه، حساستر. من هم نه فرد حزباللهی آن طوری هستم و نه فرد بیقیدوبند. چند روز پیش کنار مغازه در بازار ایستاده بودم که ناگهان خانمی از کنار به من تنه زد و رد شد و ناخودآگاه چشمم به پشت ایشان افتاد: مانتویی بسیار نازک که با عرض معذرت فراوان: لباس زیرش هم پیدا بود!
من سریع چشمم را درویش کردم و به راهم ادامه دادم، اما آن منظره تا چند ساعت در ذهنم بود و هماکنون نیز به در ذهنم میچرخید که گفتم برای یکبار از دستش خلاص شوم و بنویسم دغدغهام را دربارهاش.
منظورم از نوشتن این خطوط، گفتن از چادرپوشیدن یا نپوشیدن، حجم و زیبایی بدن یک زن، و یا چشم و نظر آقایان نبود و نیست، بلکه فقط میخواهم بگویم منطق یک مرد و یا حتی یک زن چطور به خودش اجازه میدهد که این نوع پوشیدن در جامعۀ عادی تبدیل به یک هنجار شود؟ غیرت را رها کنیم! آیا اخلاق این نوع پوشیدن را تعریف میکند؟ منطق در برهنگی است و یا پوشیدگی؟