مسابقات مقدماتی جامجهانی فرانسه بود. بازی پلیآف بین ایران و ژاپن در هوای شرجی مالزی که برنده را راهی جامجهانی میکرد. بازی تا لحظات آخر دو بر دو جلو میرفت. ژاپنیها تعارف را کنار گذاشتهبودند و از چپ و راست میزدند. بیشتر از توپ، دروازهبان ایران را میزدند. دریک صحنه در وقتهای اضافه پانزده دقیقهای مهاچم ژاپن جوری بیملاحظه عابدزاده را از پهلو به تیر قائم دروازه هلداد که صدای خردشدن دندههایش در برخورد با تیرک در پای گیرندهها در تهران هم شنیدهشد! قانون گل طلایی را فیفا از چند سال قبلتر اجرا میکرد اما در آن بعدازظهر پاییزی سال 1376 داغی به دلمان گذاشت که طعم تلخ بیانصافی ناجوانمردانهاش هنوز تازگی دارد. چند ثانیهای مانده به ضربات پنالتی ژاپن تیر آخر را زد و آنها به جامجهانی رفتند. بعد از آن مسابقه که کلاس چهارم بودم تا سالها ژاپن برایم مترادف بود با همان مسابقه بعدازظهر شرجی کوالالامپور و آن گلطلایی دقیقه 120. ( البته طلا برای آنها، برای ما که داغش از سرب مذاب هم سرختر بود ).
حالا منصور ضابطیان نوسینده و مجری تلویزیونی که در سابقهاش اجرای برنامه بهیادماندنی « مردم ایران سلام » را دارد، ماجرای سفرش به ژاپن را در کتاب دودستی به چاپ رساندهاست. خواندنش قطعاً خالی از لطف نیست.