دکتر محمدجواد ظریف ( که روز های پایانی وزارتش را تجربه میکند) یک بار در یک سخنرانی دوساعته در دانشگاه تهران ، عبارتی را به زبان راند که بسیار خبرساز شد
آیا فکر کردید آمریکا که می تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد از سیستم دفاعی ما می ترسد؟ آیا واقعا به خاطر قدرت نظامی، آمریکا جلو نمی آید؟ بر اساس کدام سند فکر می کنید آمریکا می تواند به اطلاعات نظامی ما دست پیدا کند
پس از بیان این عبارت از یک سخنرانی طولانی ، انتقاد ها و هجمه های فراوانی به وزیر خارجه نشانه رفت ، اما یکی از مهمترین آن ها براین مبنا بود. وزیرخارجه اگر جرئت حضور در میدان های جنگ را ندارد ، از اظهار نظر پیرامون آن خودداری کند .
اما سوال اینجاست ، آیا اظهارنظر پیرامون مسائل کلان جنگ و دفاع ، مستلزم داشتن شهامت حضور در میدان جنگ و نبرد است ؟
برای پاسخ به سوال بالا پرسش های زیر را مطرح میکنیم
به وضوح پاسخ به پرسش های بالا خیر است ، اما مطرح کنندگان این سوال به یک تفاوت اساسی دقت نکردند ، میان استراتژی و تاکتیک . تاکتیک هنر کاربرد قوای رزمی(شامل نیروی انسانی و تجهیزات) در شرایط جغرافیایی میدان ، جهت پیروزی بر قوای دشمن است ، حال آن که استراتژی ، هنر بهکارگیری جنگ در راستای حداکثرسازی منافع ملی و حداقل سازی زیان های ملی است .
بر مبنای تعریف بالا (که پذیرفته شده است) همواره ، فرماندهی عالی جنگ ، با سیاستمداران کارکشته بوده است .
مبنای این اصل پذیرفته شده ، آنست که سیاستمداران کلان لازم است بیش از هر فرد دیگری یک استراتژیست باشند ، استراتژی عبارتست از شناسایی ، کاربست و ارتقای عوامل افزایش قدرت و اقتدار ملی و این وظیفهی یک سیاستمدار کلان است که عناصر مختلف قدرت ، اعم از اقتصاد ، قدرت نرم ، قوای مسلح و ... را در چارچوب تقویت منافع ملی افزایش دهد . ازینرو فرماندهی جنگ به عنوان یکی از عوامل تقویت اقتدار ملی، عموماً با سیاستمداران است .
مفاهیم مربوط به استراتژی ، شامل سرفصل هایی از امنیت ملی ، نقش نیروهای مسلح ، کاربرد زور، عوامل قدرت و .. در دانش روابط بینالملل بحث و بررسی میشود
تصویرسازی ناقص از دیپلماسی و روابط بینالملل و تنزل آن به لبخند زدن و صحبت های بی پایانِ بیهوده در برخی جراید داخلی و تریبون های عمومی ، یکی از دلایل تنزل جایگاه دانش روابط بینالملل به گپ زدن با مقامات بین المللی نزد افکار عمومی ایران شده است ، اما باید به خاطر داشت ، آنچه موجب تجارب تلخی نظیر جدایی سرزمین های هرات و قفقاز از ایران شد ، اتکای بیش از حد به اقتدارگرایی به جای فهم استراتژیک بود . جایگاه کسب فهم استراتژیک کتب مربوط به روابط بینالملل است .
نگارنده به تازگی مطالعات این شاخه را آغاز کرده اما مطالعهی کتب زیر را برای علاقهمندان به سرفصل های مربوط به استراتژی و امنیت ملی توصیه میکند .
این کتاب که نوشته دکتر بهادرامینیان جزی (استاد دانشگاه علامه طباطبایی ) است ، به سرفصل های زیر را برای شروع مسائل استراتژیک پرداخته است
از بخش های بسیار جالب کتاب ، تحولات استراتژی معاصر ، از تلگراف جورج کنان ، تا بحران موشکی کوبا، جنگ اول خلیج فارس ، جنگ کره ، جنگ ویتنام ، پیمان ناتو ، پیمان ورشو و ... است .
سیاست جهانی ، نگاهی مدرن تر به عرصه جهانی دارد ، نگارندهی این کتاب معتقد است فنآوری اطلاعات تاثیر شگرفی بر جهان معاصر گذاشته به نحوی که برای تحلیل سیاسی لازم بود از رویکرد بین دولتی به رویکرد بینالمللی گذار کرد اما اکنون عوامل موثر بر معادلات جهانی ، در چارچوب مرز های جغرافیایی نیست و بازیگرانی همچون شرکت های بزرگ چندملیتی باید به عنوان یک ماهیت فارغ از مرز های جغرافیایی بررسی شوند .
این کتاب به دانش روابط بینالملل به شیوهای ساخت یافته نگاه میکند و جنبه های گوناگون آن را معرفی میکند ، کتاب شامل مطالبی پیرامون جنگ ، صلح ، امنیت ملی و اجتماعی ، فرهنگ ، اقتصاد سیاسی و پدیده جهانی شدن است .
در خاتمه به همهی علاقهمندان به اظهار نظر پیرامون موارد سیاسی و تحلیلی ، عمیقاً توصیه میکنم پیش از اظهار نظر تجویزی پیرامون سیاست های ملی و بینالمللی ، از طریق مطالعهی کتابی پیرامون مبانی این دانش ، با مقدمات آن آشنا شوند .