مسعود مقینی
مسعود مقینی
خواندن ۶ دقیقه·۷ ماه پیش

دین داری! سبکی برای زندگی یا بهانه‌ای برای سه روز گریه!

دین گرایی کاربردی در تقابل با دین داری مبنی بر گریه!
دین گرایی کاربردی در تقابل با دین داری مبنی بر گریه!

چرا به دین نیازمندیم و به چه کسانی دین دار گفته میشه؟با وجود انسانیت و وجدان درونی، چه نیازی به دین وجود داره؟ شخص دین دار چه کسی هست و آیا ریش، انگشتر عقیق و پیراهن یقه گرد تنها تمایزات شخص دین‌دار و بی دین هست؟

بطور خلاصه 3 علت کلی رو میشه برای نیازمندی به دین در زندگی بیان کرد.

تنظیم تعاملات اجتماعی

بر خلاف مسائل فردی، مسائل اجتماعی از منظر های مختلفی قابل مشاهده است، مثلاً در وقوع یک قتل ، اگر پای صحبت خانواده داغ دیده بنشیم، با شنیدن ویژگی های اخلاقی مقتول، ایفای نقش پدری برای فرزندانش، ویرانی آینده خانواده ش در نبودش، یا اینکه بچه های مقتول سه روز هست از سرنوشت اون سوال میکنن و بیوه‌ی اون نمیدونه چه پاسخی بده ما رو سوق میده به برخورد حداکثری با قاتل! اما از اون سو، توضیحات خانواده مجرم مبنی بر جوانی قاتل، معصومیت اون و وقوع قتل در نتیجه صرفاً یک سؤتفاهم خیلی ها رو به اعمال حداقل مجازات ترغیب میکنه! در چنین موقعیتی باید چیکار کرد؟
به عنوان مثال دیگه، قلمرو مالکیت تا کجاست؟ از یک سو مالکیت فرد به یک دارایی ممکنه این حق رو برای اون ایجاب کنه که به هر شکلی از دارایی ش استفاده کنه، از نرخ گذاری عواید اون گرفته تا شرایط استفاده از اون مثلاً آیا کارفرما میتونه اعطای مزد به کارگر رو منوط به سودده بودن تلاش اون بکنه؟ اگر با کارفرما هم ذات پنداری کنیم بله و اگر بطور افراطی بخوایم با کارگران همذات پنداری کنیم کارفرمایی نباید وجود داشته باشه!
حضانت فرزند با چه کسی باید باشه؟ پدری که برای بزرگ شدنش عرق ریخته یا مادری که با خونِ دل بچه رو بزرگ کرده؟ آیا صاحب خونه میتونه اجاره دادن مِلکش رو منوط به پرداخت تمامی هزینه های خانه توسط مستاجر بکنه؟ آیا زن و مرد میتونن حین ازدواج حق داشتن روابط عاطفی رو در حین زندگی مشترک از طرفشون طلب کنند و ... .

این مساله ها که در اثر پیچیده شدن تعاملات زندگی اجتماعی به وجود اومد، در قرآن به صراحت یکی از انگیزه های اصلی نزول دین ذکر شده.

كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ[1]
مردم در آغاز، یک امّت بودند و اختلافی نداشتند، سپس تضاد منافع باعث اختلاف میان آنان شد و برای رفع اختلاف به قوانین و مقرراتی نیازمند گشتند. پس خداوند پیامبران را به عنوان نویددهنده و هشدارگر برانگیخت و کتاب آسمانی را به حق در حالی که گواه راستگویی آنان بود، فرو فرستاد، تا میان مردم درباره آنچه در آن اختلاف داشتند داوری کند. سپس در مورد کتاب آسمانی و آیین خدا نیز اختلاف پدید آمد، و تنها عالمانِ دینی که به آنان کتاب آسمانی داده شد در آن اختلاف کردند، آن هم پس از آن که دلایل روشن و روشنگر برایشان آمده بود، و اختلافشان نیز در اثر برتری جویی و ستمی بود که میان آنان پدید آمده بود. در این میان، خداوند کسانی را که ایمان داشتند، به اذن خود به همان حقی که دیگران در آن اختلاف کردند هدایت نمود، و خدا هر که را بخواهد به راهی راست هدایت می‌کند.

پاسخ به پرسش های بنیادین

همون‌طور که جسم ما به احتیاجاتی داره، روح و فکر ما هم گرسنه میشه و احتیاجاتی براش به وجود میاد، شاید یکی از واضح ترین سوالاتی که هر کس داشته باشه این هست که:

من توی زندگی‌م خیلی سختی کشیدم، چرا؟ چرا باید این سختی رو به زندگی کس دیگری هم تحمیل کنم (بچه دار بشم) و یا چرا به این دنیا اومدم و چرا باید به این زندگی اساساً ادامه بدم؟

دین با ارائه‌ی یک توصیف از مراتب وجود، انسان و جهان پاسخ شفافی به این سوال و سوال های دیگه نظیر هدف زندگی و ویژگی های یک زندگی خوب به انسان میده.

انگیزه قوی برای درست‌کاری

یقیناً هر کسی میدونه دزدی بد هست، اما بدیِ دزدیدن یک جواهر گران بها بیشتر هست، یا خوبی رفاه ناشی از اون؟ انگیزه های متکی بر وجدان و میل درونی به درستکاری نمیتونن برای مانع شدن از دزدی و بزهکاری های دیگه، دلایل عقلایی ارائه بدن. و بینش دینی مبنی بر زندگی جاودانه انسان، مهمترین انگیزه رو برای انجام درستکاری به انسان ها میده.

از امام رضا عليه‌السلام پرسيدند فلسفه عقيده به خدا و پيغمبران و امامان و آنچه از جانب او آمده چيست؟ حضرت فرمودند:

لِعِلَلٍ كَثِيرَةٍ مِنْهَا أَنَّ مَنْ لَمْ يُقِرَّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَجْتَنِبْ مَعَاصِيَهُ وَ لَمْ يَنْتَهِ عَنِ ارْتِكَابِ الْكَبَائِرِ وَ لَمْ يُرَاقِبْ أَحَداً فِيمَا يَشْتَهِي وَ يَسْتَلِذُّ مِنَ الْفَسَادِ وَ الظُّلْم‏ ‏...، « علتهای بسياری دارد يکی از آنها اين است که کسی که معتقد به خدا نيست از گناهان اجتناب نمی کند و مرتکب معصيتهای بزرگ می شود و در انجام هر ظلم و فسادی که برايش لذت بخش است از هيچ کسی حساب نمی برد »[2]

دین دار چه کسی هست

از دیدگاه ویلیام جیمز (1842-1910) حیات دینی در بردارنده سه باور است

  1. جهان مشهود، بخشی از عالم معنوی‌تری است که معنای اصیل خود را از این عامل می‌گیرد
  2. اتحاد یا داشتن رابطه‌ای همساز با این عالم برتر، غایت حقیقی ماست
  3. زندگی را می‌توان با ایجاد پیوندی مناسب با این عالم، در جهت بهتر،دگرگون ساخت [3]

مطابق این تعریف، به کسی متدین گفته میشه که باور داره حیات مادی ای رو که تجربه می‌کنه ، صرفاً یک مرحله است از زندگی دائمی. از دیدگاه اون، عالم ماده تنها یکی از مراتب وجود هست و تلاش شخص متدین این هست که در زندگی مادی ، پیوند خودش رو با مراتب وجودی بالاتر تقویت کنه. شخص متدین معتقد هست که مرتبه وجودی بالاتر (یا همون خدا) با داشتن علم و خیرخواهی مطلق قصد در کمک کردن به اون در حیات مادی ش داره.

بنابراین هر کسی که به یک واقعیت غیبی خیرخواه باور داره، و کسب رضایت این واقعیت غیبی (خداوند) یکی از اهداف زندگی اون هست، و هر کسی که معتقد به وجود حیاتی افزون بر حیات مادی هست، یک شخص متدین تلقی میشه و ارتباطی هم با ظاهر و نحوه صحبت اون نداره.


کلام آخر

در روزگار ما، اندیشمندان دینی زیادی به این اعتقاد دارند که وضعیت نامناسب مون ناشی از تخریب رابطه ما با دیانت هست، سید موسی صدر، سید محمد باقر صدر، جمال الدین اسدآبادی و محمد عبده، اندیشمندانی هستند که معتقدند ما دین رو محدود به گریه شب قدر و ظهر عاشورا کردیم. دین داری معاصر ما پدیده کاملاً نامفهوم و کاملاً در تضاد با هدف دین هست. در دین داری سنتی، ما مجموعه ای از مراسم رو برپا میداریم اما هیچ نمودی در زندگی نداره و دین هم هیچ قابلیتی در حل مسئله های اجتماعی ما نداره! در برابر این اندیشمندان که می‌کوشند که ضمن ارائه دین به مثابه یک راه حل، انگیزه دین داری رو تبیین کنند، همواره طیف سنتی وجود داشته که علاقه مند به تکرار مکررات و اسطوره سازی های غیر کاربردی از شخصیت های دینی داره.



[1] قرآن کریم، بقره 213
[2]قائمی، اصغر. اصول اعتقادات در چهل درس. نشر ادباء 1394
[3]وین رایت، ویلیام جی. فلسفه دین. مترجم علیرضا کرمانی. مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی 1390

زندگیدینعلوم انسانیفسفه دین
مهندس نرم افزار و پژوهشگر یادگیری ماشین ، کتاب های مربوط به اقتصاد و سیاست رو در زمان آزاد مطالعه میکنم و مشتاقم راجع به اصول تامین مالی استارت آپ ها و خلق ارزش افزوده بیشتر یاد بگیرم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید