ویرگول
ورودثبت نام
#محمد_عبائی_شوشتری
#محمد_عبائی_شوشتری
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

حس عذاب وجدان زیست محیطی(Eco-Guilt)، ابزاری برای سیاست‌گذاری زیست محیطی!

فتار شهروندان عاملی مهمی در توسعه‌ی اقتصادی ملت‌ها محسوب می‌شود. یکی از عوامل مهم در فرآیند توسعه، کاهش و حذف آلاینده‌هایی است که در اثر فرآیند توسعه به وجود می‌آیند. بهترین راهکار جهت کاهش آلاینده‌های زیست محیطی، اصلاح فرهنگ مصرف در جامعه است. حس عذاب وجدان زیست محیطی به عنوان حسی بازدارنده و احساس گناه در اثر اقدامات انسان با اثرات نامطلوب زیست محیطی، عاملی مهم در سیاست‌گذاری می‌تواند باشد. در مطلب پیش‌رو درباره‌ی این موضوع بیش‌تر می‌خوانیم!

یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های سیاست‌گذاران به خصوص سیاست‌گذاران شهری در مسیر توسعه‌ی اقتصادی، کاهش آلودگی‌های زیست محیطی می‌باشد. اقدامات متفاوتی در حوزه‌ی کاهش آلودگی‌های زیست محیطی انجام می‌شود. برای مثال در حوزه‌ی مدیریت پسماند شهری، تبدیل پسماند به کود آلی، انرژی و در نهایت دفن ایمن از راهکارهای مرسوم می‌باشند. اما نکته‌‌ی مهم این است که با وجود این‌که، چنین راهکارهایی باعث کاهش آلودگی‌های زیست محیطی می‌شوند، اما هر فعالیت صنعتی خود فرآیندی با تولید آلودگی است و هم‌چنین آلودگی‌های ایجاد شده را حذف نمی‌کند. بنابر این بهترین راهکار جلوگیری از تولید آلودگی است.

تنها راه جلوگیری از تولید آلودگی، اصلاح فرهنگ مصرف است. بنابر این هدف بسیاری از سیاست‌گذاری‌ها اصلاح الگوی مصرف شهروندان است. راهکار تاثیر گذاری روی نحوه‌ی مصرف شهروندان، اصلاح رفتار و دغدغه‌های شهروندان است.

سیاست‌گذاران اقدامات زیادی برای اصلاح رفتار شهروندان ارائه می‌دهند. اقداماتی مانند وضع جرایم و مشوق‌ها، تصویب قوانین، اصلاح نظام‌های قیمت‌گذاری، وضع برخی قوانین مالیاتی، همه با هدف تغییر رفتار شهروندان انجام می‌شود. اما مطلوب‌ترین حالت این است که افراد به خاطر ارزش‌هایی که به آن‌ها اعتقاد دارند، نسبت به اصلاح رفتار خود، اقدام نمایند. حس عذاب وجدان زیست محیطی واژه‌ای جدید است که از سال ۲۰۱۲ توسط Mallett به عنوان یک عامل اساسی توسعه‌ی رفتار شهروندان در حوزه‌ی محیط زیست، مطرح شده است.

پس از مطرح شدن حس عذاب وجدان زیست محیطی، تحقیقات زیادی در مورد اثر این حس روی رفتار انسان و هم‌چنین نحوه‌ی تقویت این حس از طریق اقداماتی که سیاست‌گذاران اتخاذ می‌کنند، انجام شده است. از آن‌جا که هدف اصلی آموزش، تبلیغات و فرهنگ‌سازی نیز تغییر رفتار انسان‌ها است.  سیاست‌گذاران با رویکرد نوین نیز سیاست‌های فرهنگی خود را با هدف اثرگذاری روی این حس تنظیم می‌کنند و در واقع اثربخشی سیاست‌های خود را با سنجش تاثیر موفقیت آن سیاست روی ارتقای این حس، اندازه‌گیری می‌کنند. تحقیقات نشان داده است، بحث و تبادل نظر در مورد این حس، در مکان‌هایی مانند تالارهای گفتگوی اینترنتی، اثربخشی خوبی روی تقویت این حس در افراد دیگری که سطح پایینی از این حس را تجربه می‌کنند، داشته است. هم‌چنین روش‌های نوین آموزشی بصری مانند فیلم، بازی رایانه‌ای و غیره نیز باعث تقویت این حس می‌شود.

در نتیجه، سیاست‌گذاران می‌توانند از حس عذاب وجدان زیست محیطی به عنوان عاملی مهم در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی با هدف اصلاح رفتار زیست محیطی شهروندان استفاده کنند و با اندازه‌گیری آن در سطح اجتماع، اثربخشی اقدامات، ابزار و برنامه‌های آموزشی و تبلیغاتی فرهنگ‌ساز را مورد سنجش قرار دهند.

#محمد_عبائی_شوشتری #اقتصاد #مدیریت_استراتژیک

#محیط_زیست #حس_عذاب_وجدان_زیست_محیطی #Eco_Guilt


محمد عبائی شوشتریاقتصادمدیریت استرا ژیکمحیط زیست
محقق #سیستم‌های #مدیریت #استراتژیک اینستا: @abaeemohammad، وبلاگ: www.strategizer.blog.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید