این روزها باشگاههای زیادی مالکان مشترکی دارند؛ شاید به زودی گروهی که مالکیت لیورپول را بر عهده دارد نیز باشگاهی خریداری کند.
هنگامی که لیورپول سعی در راضی کردن مایکل ادواردز برای برگرداندن او به کادر مدیریتی داشت، پیشنهادی روی میز گذاشته شد که توانست نظر ادواردز را جلب کند.
نقش جدید، به ادواردز مسئولیتهای بیشتری در گروه ورزشی فِنِوی (FSG) ارائه میدهد و برخلاف دوره اولش، وظایف او تنها به لیورپول محدود نمیشود. فِنِوی درصدد گسترش و پیاده کردن ایده مالکیت چند باشگاه بوده و امکان دارد که ادواردز شخصی باشد که بر این پروژه نظارت میکند.
وقتی بازگشت ادواردز به عنوان مدیر اجرایی گروهFSG تأیید شد، او در مصاحبه خود گفت:
«یکی از مهمترین عوامل در تصمیم من، داشتن مسئولیت در خرید و نظارت بر باشگاهی دیگر و گسترش این بخش از باشگاه است. اعتقاد دارم که برای حفظ رقابتپذیری، سرمایهگذاری و گسترش مجموعه فوتبالی باشگاه، این موضوع ضروری است.
به این ترتیب ماجراجویی چندباشگاهی شدن لیورپول آغاز شد؛ ماجراجوییای که رقبای لیگ برتر مانند منچسترسیتی و چلسی قبلاً در آن حضور یافتهاند.
در ابتدا تردیدهایی در بین هواداران در این مورد وجود داشت؛ اما ادواردز و باشگاه تصویر بزرگتری از آینده را ارائه میدهند. دیگر نمیتوان آینده باشگاه را فقط در مرزهای منطقه مرسیساید شکل داد. فوتبال مدرن نیازمند نگرشی گستردهتر است.
مایک گوردن در ایمیلی به کارکنان لیورپول اینگونه عنوان میکند:
این را به عنوان مسیری میبینیم که به تقویت باشگاه برای آینده کمک خواهد کرد.
جستجوی FSG برای یافتن باشگاه فوتبال دوم که همگام با لیورپول فعالیت کند، تاکنون تنها جنبه جستوجو داشت - که با توجه ویژهای که نسبت به باشگاههای برزیلی همراه بود؛ اما اکنون تعهد لازم برای ایجاد یک پروژه با ثبات وجود دارد و ادواردز به عنوان رهبر این پروژه، وظیفه به انجام رساندن آن را به عهده دارد. لیورپول قصد دارد به چیزی که یوفا آن را «یکی از سریعترین روندهای رشدی در اکوسیستم مالی فوتبال» مینامد، بپیوندد.
طی محاسباتی توسط نهاد مدیریت فوتبال اروپا، مشخص شده که تا پایان سال 2023، 230 باشگاه در سراسر جهان به ساختار سرمایهگذاری چندباشگاهی پیوستهاند، آماری که در سال 2014 شامل کمتر از 40 باشگاه میشد. آنها میگویند که 13 درصد از تمام باشگاههای یوفا (105 باشگاه در کل لیگهای برتر اروپا) درحالحاضر رابطه سرمایهگذاری متقابل با حداقل یک باشگاه دیگر دارند - که به طور مشخصی عمده آنها توسط سرمایهگذاران آمریکایی مدیریت میشوند.
افاسجی، که از سال 2010 مالک لیورپول بوده، برای پیوستن به این راه دیر اقدام کرده است؛ اما انتظار میرود در 12 ماه آینده عملیات چندباشگاهی، تحت نظر ادواردز آغاز شود.
احتمالاً لیورپول در نخستین اقدام، مانند مالکان آمریکایی چلسی که باشگاه فرانسوی استرازبورگ را خریداری کردند، به دنبال مالکیت باشگاهی اروپایی باشد.
اکنون که انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شده، این کار حرکتی منطقی به نظر میرسد و فرصتی فراهم میآورد تا بهترین جوانان بدون نیاز به رعایت قوانین محدودکننده - که پس از خروج از اتحادیه اروپا در سال 2020 ثبت قرارداد بازیکنان زیر 18 ساله اروپایی را ممنوع کرده بود – خریداری یا پرورش داده شوند. این قوانین به شکل آزادانهتری هستند؛ اما همچنان محدودیتهایی برای کسانی که مجوزی برای پیوستن به یک باشگاه انگلیسی دریافت میکنند، وجود دارد.
در واقع، ایدهای که وجود دارد این است که باشگاه زیرمجموعه اروپایی، شاید به طور مهمتر، فرصتی برای باشگاههای لیگ برتر ارائه دهد تا استعدادهای نوظهور را در سطح رقابتی توسعه دهند؛ هر چه این سطح بالاتر باشد، بهتر است.
مثال واضحی از این موضوع، میتواند باشگاه چلسی و تعداد زیاد بازیکنان نوجوان برزیلی آنها باشد. آندری سانتوس، که در ژانویه 2023 از واسکودوگاما به این تیم پیوست، میتواند به عنوان مثالی آشکار در نظر گرفته شود. او به همراه آنجلو گابریل، که در تابستان گذشته از سانتوس جذب شد و به فرانسه فرستاده شد، در ژانویه در انتقالی قرضی به استرازبورگ پیوستند. انگیزه پشت این حرکت، ایجاد فرصت بازی کافی برای هر دوی آنها بوده تا به شرایط آمادگی برای بازی لیگ برتر برسند یا ارزش آنها را ثابت بماند یا حتی افزایش یابد.
در دوره فعلی، با توجه به محدودیتهای فیرپلی مالی، این موضوع بیش از پیش حائز اهمیت است. جوردن گاردنر، مشاور استراتژی سرمایهگذاری در گروه بیست و یک و مدیرعامل سابق باشگاه هلسینگور دانمارک در این باره میگوید:
بالا بردن سطح بازی بازیکنان مهمترین عاملی است که باشگاههای لیگ برتر میخواهند با داشتن باشگاه زیرمجموعه اروپایی داشته باشند؛ هدف کلی در داشتن یک MCO (مالکیت چندگانه باشگاه)، توسعه بازیکنان بااستعداد است. چلسی، استرازبورگ را انتخاب کرد، زیرا آنها باشگاه خوبی هستند؛ به طور مشخص در این فصل آنها شرایط خوبی ندارند (آنها در رده دوازدهم جدول لیگ 1 فرانسه قرار دارند)؛ اما بهعنوان مثال، داشتن باشگاهی در لیگ 1 برای توسعه استعداد بازیکنان شما بسیار متفاوتتر نسبت به یک باشگاهی ضعیف در لیگ برزیل است. این بخشی از پروژهای بلندمدت برای توسعه استعداد است. از نظر جغرافیایی، داشتن باشگاهی که به شما نزدیک است، به شما کمک میکند تا راحتتر بر بازیکنان خود نظارت کنید، برای همین باشگاههای غرب اروپا سود بیشتری خواهند برد.»
«هر لیگ مناسب دستهای از بازیکنان است؛ بنابراین فلسفهی شما در رابطه با خرید بازیکنان خیلی اهمیت دارد. شاید بازیکنان آفریقایی در فرانسه راحتتر پیشرفت کنند. همین موضوع برای بازیکنان آمریکای جنوبی در پرتغال نیز صادق است. پس باید انتظار استراتژی منسجم پشت برنامههای لیورپول داشته باشیم.
ایدهی مالکیت چند باشگاهی، بیشتر برای گسترش دامنه رقابتی به طور مستقیم یا غیرمستقیم بوده تا باشگاهها استعدادهای خود را پرورش دهند. این واقعیت باعث شده گروههای زیادی از جمله یوفا از شرایط احساس نگرانی کنند. همچنین، در تازه ترین اظهارات مدیر تحقیقات یوفا، آندریا تراورسو هشدار داده که شرایط تیمهای دارای مالک مشترک مشکوک به نظر میرسد.
گرچه باید گفت که هیچ برنامهای برای محدود کردن تیم ها وجود ندارد - حتی یوفا قوانین چند باشگاهی خود را در پیش روی فصل را لغو کرده - و در واقع لیورپول فقط پیرو باشگاههای دیگر در این جریان است.
گوردن در اینباره میگوید:
این حرکت FSG به سمت مالکیت چند باشگاهی به ما کمک خواهد کرد تا عملکرد کلی ما را تقویت شود و باعث پیشرفت اهداف رقابتیمان خواهد بود.
سیمون وان کرکهوون، مسئول Zurafa Football Capital، که در خرید باشگاه بلژیکی Lommel SK توسط گروه فوتبال سیتی (CFG) در سال 2020 به آنها مشاوره داد، در این باره گفت:
بیشتر باشگاهها به دنبال فرصتی هستند تا به بازیکنان جوان فرصت بازی در سطح حرفهای را بدهند تا مسیر پیشرفت راحتتری داشته باشند؛ اگر به پرتغال و بلژیک نگاه کنیم، میبینیم که بسیاری از استعدادهای جوان تمایل دارند در لیگ برتر انگلیس بازی کنند؛ اما همچنین میبینیم که بازیکنانی در لالیگا و بوندسلیگا هستند که از لیگ این کشورها آمدهاند و بلافاصله پس از انتقال، عملکرد خوبی داشتهاند.
جنبه دیگر آن نیز جذب استعدادها است. بازیکنان برزیلی به پرتغال تمایل بیشتری دارند که این برای گروههای مالکیتی بسیار جذاب است. ورود غیراروپاییها به این لیگ آسان بوده و همچنین ارتباط قوی با فرهنگ برزیلی وجود دارد. این موضوع بسیار مهم است. در بلژیک نیز بسیاری از بازیکنان خارجی در سن بسیار کم قبل از اینکه به یک لیگ بزرگتر منتقل شوند وارد این کشور میشوند. شما میتوانید مسیری که وجود دارد را به وضوح ببینید.
شرکت CFG که توسط گروه ابوظبی یونایتد، مالکان باشگاه منچسترسیتی، کنترل میشود، از سال 2017 تابهحال، با خرید باشگاههایی از اسپانیا (ژیرونا)، ایتالیا (پالرمو)، فرانسه (تروا) و بلژیک (لومل) به سطح جدیدی از مالکیت چند باشگاهی رسیده است.
البته بیشتر باشگاههای لیگ برتر انگلیس، محتاطتر عمل کردهاند و فقط سعی کردهاند فقط بر مالکیت یک یا دو باشگاه اروپایی متمرکز شوند.
بلژیک و فرانسه بیشترین توجه مالکان باشگاههای لیگ برتری را به خود جلب کردهاند؛ بااینحال پرتغال جذابیت بسیاری برای لیورپولی دارد که قبلاً بهدنبال جذب مدیر فنی بنفیکا، پدرو مارکس رفته تا برای پیوستن به به عملیات تغییر ساختار و پروژه چند باشگاهی در تابستان به گروه آنها اضافه شود.
باشگاههای پرتغالی انتخاب محبوبی تلقی میشوند. گزارش سالانه منظم فوتبال باشگاهی اروپا از سوی اتحادیه فوتبال اروپا، اعلام کرد که 16 باشگاه پرتغالی از قبل جزئی از ساختارهای سرمایهگذاری چند باشگاهی هستند؛ 9 تا از این باشگاهها در لیگ دسته اول این کشور قرار دارند.
استون ویلا نیز به گروه «V Sports»، شرکت سرمایهگذاری متعلق به ناصف ساویریس و وس ادنز، پیوسته و 13 ماه پیش مقداری از سهم باشگاه ویتوریا را خریداری کرده است. این سهم زمانی که استون ویلا و ویتوریا هر دو در این فصل سهمیه مسابقات یوفا را کسب کنند، از 46 درصد به 29 درصد کاهش خواهد یافت؛ اما هنوز هم به عنوان گامی مهم در گسترش جهانی این گروه سرمایهگذاری محسوب میشود.
همچنین، پاریسنژرمن نیز 29 درصد سهام براگا را از طریق گروه سرمایهگذاری ورزشی قطر خریداری کرده است؛ این درحالی است که ایدان عوفر، تاجر اسرائیلی، به دلیل داشتن سهام قابل توجه اتلتیکومادرید و فامالیکائو، در واقع این دو تیم را به هم مرتبط کرده است. از طرفی، دیوید بلیتزر، سهامدار کریستال پالاس مالکیت استوریل را نیز به طور کامل دارد.
گاردنر در مورد لیگی که لیورپول در آن سرمایهگذاری خواهد کرد، توضیح میدهد:
لیگ پرتغال انتخاب واضحی برای لیورپول است؛ استون ویلا درصدی از باشگاهی در آنجا را خریداری کرده و برای بازیکنانی که از لیگ برزیل میآیند، این لیگ بستر بسیار مناسبی را برای پیشرفت فراهم میکند. لیگ فرانسه که چلسی تیمی مالکیت تیمی در آن اختیار دارد، میتواند گزینه دیگری باشد. به نظر میرسد پرتغال یا فرانسه گزینه های در دسترستری هستند. همچنین توافقی جدید درباره حق پخش رسانهای در لیگهای پرتغال در حال انجام شدن است که توزیع حق پخش تلویزیونی را منصفانهتر میکند. این موارد خرید یک باشگاه در این لیگ را جذابتر میکند. بازار لیگ پرتغال آنقدر جذاب بوده که ارزش باشگاهها هم بالا رفته است. تاد بولی، مالک چلسی، در پرتغال به دنبال جمع آوری اطلاعات بود و برخی از ارقامی که به من گزارش شدند، بسیار بالا بودند؛ امّا نکته حائز اهمیت این بوده که لیورپول میخواهد چهقدر در باشگاه مورد نظر خود سرمایهگذاری کند.
اگر پرتغال، فرانسه و بلژیک را به عنوان مقصدهای اصلی گروه FSG برای خرید باشگاه در نظر بگیریم، مورد بعدی میزان سهام باشگاهی است که آنها قصد خریداری آن را دارند.
بزرگترین باشگاههای این لیگها به دلیل تعهدات مالی مورد نیاز برای خرید بازیکن و ادارهی آنها، از گزینهها خط میخورند؛ اما همچنین ضعیفترین باشگاهها نیز نمیتوانند جز گزینهها باشند. همچنین باید اطمینان حاصل شود که باشگاه وابسته، به بازیکنان فرصت برای رقابت در بهترین سطح ممکن را فراهم کند.
ون کرکهوون در این مورد توضیح میدهد:
وقتی به گروه فوتبال سیتی درباره خرید باشگاهی در بلژیک مشورت دادم، دلیل جذابیت لومل برای آن بود که تعداد طرفداران آن بسیار کم بود؛ شاید بین 800 تا 1000 طرفدار در بازیها حضور داشتند. شهری بسیار کوچک، که بازیکنان بدون هیچ دغدغهای میتوانند در آن بیرون بروند. برای CFG، این بسیار مهم بود. این باشگاه، 11 زمین تمرین داشت که در مقایسه با سایر باشگاهها بسیار بزرگ بود.
احتمالاً این نکته برای لیورپول نیز مهم باشد؛ آنها به دنبال یک باشگاه کوچکتر در سطح حرفهای هستند - که اعتراضات طرفداران بسیار کمتر باشند. جایی ندیدهام و نشنیدهام که طرفداران از ساختارهای چند باشگاهی در باشگاهشان استقبال کنند؛ اگرچه موارد موفقیت آمیزی در مورد گروه سیتی مثل ژیرونا وجود دارد – که هوادارانش خیلی خوشحال هستند، زیرا در کورس رقابت برای قهرمانی حضور دارند.
اگر به جای مالکان لیورپول بودم، باشگاهی را انتخاب میکردم که پتانسیل پایدار بودن به تنهایی را داشته باشد؛ جایی که جامعهی طرفداری مناسب داشته باشد؛ بااینحال شاید هر سال در مسابقات اروپایی UEFA رقابت نکند. این عامل نمیتواند نادیده گرفته شود.
مهم نیست که چه مزایایی به لیورپول ارائه دهد؛ FSG مطمئناً علاقهای به داشتن باشگاهی با روندی منفی و زیانده، تحت مالکیت خود ندارد؛ هدف آنها این است که باشگاه جدید، قابلیت تأمین هزینههای مالی خود را داشته باشد.
ون کرکهوون اضافه میکند:
این ریسکی برای باشگاه است و از لحاظ سرمایهگذاری نیز شما را در شرایط بدی قرار می دهد. نگاهی به لومل بیندازید و متوجه خسارت سنگینی میشوید که تجربه میکند. قبل از این، آنها باشگاهی بودند که تراز مالی ثابتی داشتند؛ این تفاوت بزرگی است. آنها با فروش منفرد اوگالده به توئنته (با مبلغی در حدود 4 میلیون یورو) و وینی سوزا به شفیلدیونایتد (با مبلغی در حدود 12 میلیون یورو)، تا حدودی موفق بودهاند. آنها در فروش بازیکنان خوب کار کردهاند و پتانسیل برای پیشرفت در این مسیر بسیار بالاست؛ اما سرمایهگذاری که گروه سیتی انجام داد، بسیار بزرگ بوده است. چلسی یا شرکت BlueCo، تابستان گذشته با هزینهی 65 میلیون پوندی بری روی استرازبورگ، زیادیروی کره است؟ فصل اول است و نمیتوان قضاوت کرد.
گاردنر نیز گفت:
برقراری تعادل واقعا دشوار است. میبینید چه اتفاقی در مورد چلسی و استرازبورگ افتاده و طرفداران استرازبورگ، آنها را به خاطر اینکه باشگاهشان مثل یک باشگاه زیرمجموعه سطح پایین تر دیده میشود، بارها مورد انتقاد قرار دادهاند. از طرفی میتوان گفت که استرازبورگ باشگاهی بزرگ است که واقعاً نباید در مدل چند باشگاهی حضور داشته باشد؛ اما از سوی دیگر، این باشگاه در اروپا حضور داشته و ساختار خوبی دارد. باشگاهی که میخواهید بازیکنان جوان خود را برای پیشرفت، در محیط آن قرار دهید. به طور واضح، شما باشگاهی بزرگ با زیرساخت خوب میخواهید؛ اما از طرف دیگر مشکلات دیگری در خارج از زمین بازی وجود دارند. باشگاههای لیگ برتر از این باشگاهها برای پیشرفت بازیکنان خود استفاده میکنند؛ امّا مسلماً کسی نمیخواهد پول خود را در این مسیر هدر دهد.
لیورپول و ادواردز در حال بررسی و ارزیابی شرایط هستند، تا بهترین راه برای افزایش رشد باشگاهشان را پیدا کنند؛ گاردنر در این مورد گفت:
آنها باشگاهی بسیار جذاب برای همکاری خواهند بود. آنها شهرت جهانی بینظیری دارند. باشگاههای کوچک در فوتبال اروپا، ظرفیت محدودی برای استفاده از منابع خود دارند. ایده ورود باشگاهی بزرگ مثل لیورپول در این مسیر، میتواند راههای زیادی را جلوی پای آنها بگذارد. به نظر من، بیشتر باشگاهها - البته نه همه آنها - این موضوع را بسیار جذاب میدانند.