حوالی سال ۱۹۱۵ بریتانیا بر آن بود که فردی مطمئن و قابل اعتماد که می تواند به خوبی از منافعش حمایت کند بر سر کار بیاورد. خیلی زود چهره ای شاخص در دربار نظرشان را جلب کرد. شاهزاده فرمانفرما؛ وی به خاطر سرمایه گذاری هنگفتی که در بورس لندن انجام داده بود به خوبی در دولت انگلیس شناخته شده بود. برای همین موفقیتش در سرمایه گذاری در بورس لندن، به ادامه ی موفقیت بریتانیا در سیاست هایش گره خورده بود. بریتانیا لابی گسترده ای برای انتخاب وی به عنوان نخست وزیری دربار احمد شاه آغاز کرد. نماینده بریتانیا در شب کریسمس ۱۹۱۵ در جلسه ای با شاه به او اطلاع داد که تا چه اندازه دولت بریتانیا علاقه به انتخاب شدن فرمانفرما به نخست وزیری دارد. مشاوران به شاه گفتند: "تغییر نخست وزیر فعلی با وجود تمام خصومت هایی که در دولت بر علیه او می باشد غیر قابل اجتناب است". و شاه به راحتی متقاعد شد. وی بیان کرد که فرمانفرما به زودی انتخاب خواهد شد و حتی این منصب به او اجبار خواهد شد. و تنها چند روز بعد وی به عنوان نخست وزیر انتخاب شد.
در سال ۱۹۱۹ قردادی امضا شد که در آن به مستشاران بریتانیا مسولیت اداره خزانه داری، نیرو های مسلح و نظارت بر پروژه های زیر ساختی اعطا شد. ولی این قرارداد به شکل بدی برای بریتانیا پیش رفت. رقبای روسی و فرانسوی به شدت نگران نفوذ گسترده بریتانیا در ایران بودند. در حالی که در ایران فریادهای اعتراض بلند شده بود، بریتانیا با دادن رشوه به دربار قرارداد را به امضا رساند. عارف قزوینی در شعری معروف به این قرارداد اعتراض کرد. این گونه اعراض ها معمولا منتهی به زندان می شد.
الاهی آن که به ننگ ابد دچار شود / هر آن کسی که خیانت به ملک ساسان کرد
به اردشیر غیور درازدست بگو / که خصم، ملک ترا جزو انگلستان کرد
کمیسر نوپا شوروی هم به این قرارداد با عصبانیت واکنش نشان داد: "بریتانیا قصد دارد تا بند بردگی تمام به گردن مردم ایران بیندازد. این خجالت آور است که حاکمان ایران مردم را به دزدان بریتانیایی فروختند". واکنش در پاریس کمی متفاوت بود. فرانسه برای جنگ نفت آماده نبود و ظاهرا بدون هیچ حاصلی دست به محاصره ی موصل زده بود. لذا سعی کرد موقعیت خودش را با بالاکشیدن مستشاران در دربار ایران تقویت کند. زمانی که از سفیر فرانسه در لندن نظرش را در مورد قرارداد انگلستان خواستند، وی در حالی که سعی می کرد عصبانیتش را پنهان کند گفت: "بریتانیا، ایران را از ورشکستگی کامل نجات داد". این یعنی فرانسه سرش به کار خودش است! اما در خود فرانسه واکنش ها تند تر و سخت تر بود. به روزنامه های نزدیک به فرانسه در ایران پول داده شد تا علیه بریتانیا پروپاگاندا ایجاد کنند. در خود فرانسه روزنامه ها به حمله ای تحریک کننده عیله شرکت نفت ایران و انگلیس و شخص شاه پرداختند. روزنامه فیگارو در قسمتی آورد که: "این مردک کوتوله (شاه) کشورش را برای یک سانتی متر فروخت". این متن بعدا در روزنامه های ایران بازتاب گسترده ای داشت. اگر چه فرانسه در جنگ جهانی اول در جبهه ی برنده ها بود ولی بعدا توسط متحدینش از رقابت خارج شد. اما در ایران، شاه توقع داشت همان میزان رشوه ای که قبل از جنگ به صورت ثابت دریافت می کرده را بگیرد و این باعث گیجی وسردرگمی بریتانیا شده بود. بعلاوه نخست وزیری فرمانفرما آن طور که انتظارش را داشتند خوب پیش نرفت. گزارش ها در لندن حاکی از این بود که فرمانفرما علاقه به کار صادقانه ندارد و گستاخانه برخورد می کند. این باعث شد تا خیلی سریع عزل شود.
John Lawrence Caldwellبریتانیا به چهره ای قابل اعتمادتر نیاز داشت. اما بالاخره فرد مورد نظر پیدا می شود. نماینده بریتانیا در تهران، Sir Percy Loraine، در سال ۱۹۲۲ با لحنی تایید کننده این طور می نویسد: "رضا خان فردی قدرتمند، تنظیم شده، با استخوان بندی درشت و قدی بلند است. رضا خان سریع می رود سر اصل مطلب. وقت برای چرب زبانی های معمول که ایرانی ها دوست دارند تلف نمی کند. اگر چه او کاملا فردی عامی و بی سواد است ولی در صحبت با او، من بیشتر فردی را دیدم که از مغزش استفاده نمی کند تا کسی که اصلا مغزی ندارد". مسوول مربوط در لندن در پایین گزارش Loraine نوشت: "گزارش نماینده ترغیب کننده است. در حالی که رضا خان هم از خطاهای هموطنانش خالی نیست ولی به نظر می رسد قلبش در جای درستی است. البته نباید فراموش کرد که وی از سمت مادری قفقاز است و نصف ایرانی است". خلاصه رضا خان دقیقا فردی بود که انگلیس فکر می کرد می تواند با او تجارت کند. فرمانده بریتانیا، Edmund Ironside، که برای مقابله با طرح شوروی در دریای کاسپین به شمال ایران فرستاده شده بود، درباره رضا خان این طور می نویسد: "مردی قوی و نترس که خوبی کشورش را می خواهد". در آن زمان تقریبا هیچ شکی در نقش شاه ساز بریتانیا نبود.
بریتانیا کمکی بی سابقه به رضا خان کرد و به او اجازه داد تا عملا به فردِ نفرِ اولِ درسایه یِ سلطنت قاجار شود.
بریتانیا کمکی بی سابقه به رضا خان کرد و به او اجازه داد تا عملا به فردِ نفرِ اولِ درسایه یِ سلطنت قاجار شود. بعدا بریتانیا در سال ۱۹۲۵ به وی کمک کرد تا سلسله پهلوی را تاسیس کند. نماینده آمریکا در ایران، John Caldwell، این طور می نویسد: "رضا خان آنقدر به بریتانیا نزدیک بود که عملا می توان گفت وی جاسوس بریتانیا است".