ویرگول
ورودثبت نام
محدثه
محدثه
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

در میان آتش سُرور جان می‌دهم.

به نام سعادت ایران و قسم به اسم آزادی

جاویدان.
جاویدان.

با تک‌تک الله اکبرهای از جان برآمده، به نامت بوسه می‌زنم. لرزش تمام استخوان‌هایم نه از سرمای گزنده‌ی زمستان، که از شوق چهل و پنجمین حلقه‌ی درخت تنومندی ست که در چنین شب‌هایی با "خون" آبیاری شد. غرش نوای سرودهایی که تو گویی از انتهای قلب‌ها فراز آمده، تپش‌های سینه‌ام را به خروش وامی‌دارد. گونه‌هایم داغ می‌شود و خیره به ۲۲ حک‌شده‌ی مزار شهید، اشک می‌ریزم. ای کاش شاعر بودم، یا ای کاش نامم قیصر بود، یا فردوسی، که واژه‌های بی‌انتهای عاشقانه‌ام را چنان در برابرت به رقص وامی‌داشتم که جهانی حیران شود. تو این دست‌وپاشکستگی کودکانه را بر فرزند عاشقت خواهی بخشید. «بخوان مرا به ایستادگی» که تا جان به تن دارم عشق پاکت را ستایش کنم.
قیام خونین ایران زمین تا ابد در حافظه‌ی دنیا حک خواهد شد و قطره قطره خون جان‌فدایان راه تو سرزمینم را سبز می‌کند؛ سبزتر از بهشت! اگر لحظه‌ای رسید که نفس‌های ناچیزم در برابرت قد علم کنند، هرگز اجازه نخواهم داد که از شُش‌های خسته‌ام بیرون شوند. اما تو مرا در آغوش خاک‌های باارزشت بکِش و بخواه تا برایت بمیرم. این سُرور سالگرد نصرتت بر ما مبارک و جاودانه باد.

قسم به اشک لرزان مادر که تا آخرین نفس، «نحن صامدون.»

ایران زمین
شما هم فکر کنید اینجا نامرئیه و هرچیزی خوندید رو سریع از یاد ببرید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید