محدثه مرادی
محدثه مرادی
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

چه آرنج‌ها که کوبیده شد، اما دیده نشد!


محدثه مرادی - موی تای و کیک بوکس
محدثه مرادی - موی تای و کیک بوکس


مسابقات موی تای و هر مسابقه دیگری هر سال با حواشی همراه است. اما سبک و سیاق مسابقات امسال کشوری بانوان موی تای در زنجان، حواشی پرسر و صداتری به همراه داشت. این حواشی به چه کسانی برمی‌گردد؟ مگر رشته باارزش و باقدمت موی تای، چه هیزم تری به داوران گرامی فروخته است؟ اصلا بازیکن می‌خواهید چکار؟ از سفره‌ای که پهن است کمال استفاده را ببرید. وعده دروغین را چاشنی ناهار چرب‌تان می‌کنید تا سایز شکم‌تان گنده‌تر شود؟ آن هم برای فایتری که از هفت خان رستم گذشته تا پای رینگ مبازه برسد؟



نه اشتباه نکنید. این یک افشاسازی ناگهانی یا اعتراض نامه احساسی نیست. این مطلب دقیقا به بررسی اتفاقاتی پرداخته است که بیشتر از هر زمان دیگری، در پشت پرده‌های مسابقات رزمی، در بطن خفه شده است! عذر من را بپذیرید. به هر حال روزی تمام صداهایی که ساکت شدند، به خروش آمده و تمام دست‌هایی که در پشت پرده به رقص وپایکوبی مشغول بودند، به زمین می‌خورند. این، نه یک قانون اساسی، بلکه رسم روزگار است! ما که از جوانی، عمر، وقت و انرژی‌مان گذشتیم، شما می‌مانید و قضاوت‌هایی که هیچ وقت به درستی انجام نشد! نه در روشنایی روز و نه در تاریکی شب!



در اواسط مرداد ماه خبر رسید که مسابقات کشوری موی تای به میزبانی شهر زنجان در اواسط مهر ماه برگزار خواهد شد. افراد منتخب در نهایت برای مسابقات جهانی تایلند که در آذر ماه برگزار می‌شود، اعزام خواهند شد. چه خبر خوشی! چه رویای پوچی!



ما و هزاران ورزشکار دیگر با تلاشی بی وقفه و ناعدالتی‌هایی که دیگر عادت‌مان شده است، شب و روز فکر و ذکرمان را برای این مسابقات گذاشتیم. از رژیم‌های سخت و طاقت فرسا و آبگیری‌های طولانی مدت سربلند بیرون آمدیم تا روز موعود فرا رسید. میزبان گرم و صمیمی‌مان، خوابگاه دانشگاه زنجان، ما را به همراه وسایل سنگینی که روی دوش‌مان بود، ساعت‌ها پشت درهای خوابگاه نگه داشت. بماند آن روز کزائی که به محض رسیدن به زنجان باید برای وزن کشی آماده می‌شدیم.



صبح روز بعد دوباره ماجرای وزن کشی و آبگیری‌های بی وقفه ما در خوابگاه آغاز شد. از غذا و پذیرایی جانانه‌ای که گویی از سر اجبار یک تکه نان و چند لپه جلویمان انداختند، می‌گذریم. نان لواش و کره و پنیر مانده صبحانه را هم فاکتور می‌گیریم. به هر حال ما ورزشکاریم و بدن‌مان از آهن ساخته است. ما را چه به غذا خوردن و حرف اضافی زدن!



روز اول مسابقات گذشت. خیر و شرش بماند پیشکش! روز دوم که رسید، گویا مسئول محترم برگزاری، خواب به چشمانش حرام شده و معنای خستگی را نمی‌فهمید. از آن جایی که احساس کرد فایتران موی تای طاقت‌ش را دارند، با خود گفت بگذار تا اینجا که آمدند، مسابقه را شبانه روزی کنیم. به این ترتیب بود که ما تا 4 صبح در سالن مسابقات غاز چراندیم و در نهایت در با چشمان بسته از خواب، داشتیم بازی‌ها را تماشا می‌کردیم.



در این میان داوران عزیز که به درکی از ورزش موی تای نائل آمده بودند، به هنگام اجرای بازی، فارغ از استایل موی تای بازیکن و آرنج و زانوهایی که دیده نشد، امتیاز می‌داند. دست‌شان درد نکند. شوق و امید ورزشکار را زنده کردند! همین شد که عده‌ای از فایترها، بعد ازبازی‌شان به نشانه اعتراض از داخل رینگ بیرون نمی‌آمدند و بازی‌ها تا مدت‌ها متوقف شده بود.


به خودمان آمدیم دیدیم از سه رینگی که در سالن وجود دارد، دو رینگ دارای بازیکن اعتراضی است که با پتو و بند و بساط، داخل رینگ به نشانه اعتراض نشسته است و از جایش تکان نمی‌خورد. رینگ سوم هم بازی جوانانی بود که یا سر زبان اعتراض نداشتند یا داورهایش داور بودند! به هر حال، روز سوم رسید.


ندا رسید که روز فینال، وزن کشی نداریم. خدا را شکر که رحم‌شان شامل حال‌مان شد و با وضعی که تا 4 صبح داشتیم مسابقه می‌دادیم، برای هر چه زودتر تحویل دادن ورزشگاه هم که شده، از خیر وزن کشی اول صبح گذشتند.



شما می‌گویید داور!

ما می‌گوییم چشم و ابرو پسندان خویشاوند!

شما می‌گویید استایل!

ما می‌گوییم دست و پا انداختن!

شما می‌گویید مسابقات!

ما می‌گوییم بازیچه!

شما می‌گویید انتخابی تیم ملی!

ما می‌گوییم انتخابی عروسک‌های خیمه شب بازی !

شما می‌گویید فدراسیون موی تای!

ما می‌گوییم قدرت طلبی اسم و رسم دار!

شما می‌گویید ورزشکار!

ما می‌گوییم مفلک بی آزار!



سرتان درد نیاورم. اگر بنا بود به استایل موی تای امتیاز داده شود، چه آرنج‌ها و زانوهایی که به هدر رفت و ثمره‌اش هیچ شد.تازه پس از آن هم فهمیدیم اعزامی در کار نیست و مجوزی داده نشده است.

حقیقتا خجالت نمی‌کشید از این همه بازی دادن؟ ما که تهش پول اعزام‌مان را خودمان باید از جیب بدهیم، مکمل و وسیله و تجهیزات و هزاران کوفت و زهرمار هم که خودمان می‌خریم، عذر می‌خواهم اما این را از ته دل تمام ورزشکاران و ملی پوشان ایرانی به فدراسیون‌های ورزشی ایران می‌گویم: حقیقتا دردتان چیست دیگر؟

راستی پس از اعتراض به ما گفتند رای داوران کنار را نمی‌توانند تغییر دهند. به هر حال داورند و صاحب کمالات!


سوالی دارم اگر جواب دهید!

چه خبراز آن بازی 45 کیلویی که پس از برنده شدن و اول شدنش، حکم اولی‌اش را دو دستی به نفر دوم دادید؟ چطور پس از اینکه آشکارا مدال طلا را به گردن بازیکن می‌اندازید، فردای آن روز عنوان طلا را با پول معاوضه کرده و به فرد دیگری می‌دهید؟ اگر اینطور است، پس بر چه اساسی داوران کنار را داور خطاب کرده وقتی فرق ضربات موی تای و کیک بوکس را نمی‌دانند؟ راستی اسم سوم مشترک به گوش‌مان خورده بود، اما آیا شما تا به حال اسم مقام اول مشترک را شنیده‌ یا در جایی دیدید؟ ما در مسابقات کشوری موی تای دیدیم.

دست‌تان بی بلا! به گمانم این بازی مسابقات موی تای و انجمن و قضاوت و ناداواری، حرف آشنای تمام رشته‌های وزشی است. این خانه نه از ظاهر، که از زیر بنا سوراخ است. بنابراین جا دارد از همه دست اندر کارانی که ادعای دلسوزی‌شان گوش ایران را کر کرده است، تشکر نمایم!

ارادتمند شما

محدثه مرادی - یک رزمی کار بی سر و پا

https://virgool.io/p/llzyzyuqw7xj/%F0%9F%93%B7%D9%85%D8%AD%D8%AF%D8%AB%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D8%AA%DB%8C%D9%85%D9%85%D9%84%DB%8C%D9%85%D9%88%DB%8C%D8%AA%D8%A7%DB%8C
محدثه مرادی - انتخابی تیم ملی موی تای
محدثه مرادی - انتخابی تیم ملی موی تای


تیم ملی موی تایورزش رزمی
چه چیز می تواند عمق یک اتفاق را به جز با کلمات بیان کند؟ زمانی که به جز صدای قورت دادن آب دهان، هیچ حرفی به زبان نمی آید، همان جا دقیقا، نوشتن معجزه می‌کند!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید