تصور کنید سوار مازراتی آخرین مدلتون شدید و دارید برای تماشای بازی یوونتوس و رئال مادرید که تو ورزشگاه باشکوهی تو دل ایتالیا برگزار میشه، تو خیابونای جذاب رم رانندگی میکنید. بعد از تموم شدن بازی هم، وقتی خسته و کوفتهاین، تو خونه لاکچری و جذابتون، تو جکوزی لم میدین و آب پرتقال میخورین :))))
جذابه نه؟
اونایی که اینجا طرفدار یوونتوسن میدونن چقد این رویا جذابه، یا اونایی که ماشین بازن و واسه صدای اگزوز مازراتی و فراری جون میدن!
خب حالا این ابر خیالی که دور سرتون میچرخه رو به هم بزنید و برگردید به واقعیت. این زندگی پرزرق و برق لاکچری اگه واسه ما آرزوئه، واسه یه نفر خاطره است!
میپرسید کی؟ میگم براتون، صبر داشته باشید.
خب حالا تصور کنید همه این چیزایی که گفتم قراره به شما تعلق بگیره، ولی به یه شرط!
مطمئنم خیلیاتون تو دلتون گفتین هر شرطی باشه قبول میکنین! خب اره حقم دارین، کم چیزی نیست.
اما من میخوام از کسی حرف بزنم که از ماشین آخرین مدل و جایگاه ویژه تماشای بازی یونتووس گذشت و تنها شرط این ماجرا رو قبول نکرد. کسی که تصمیم گرفت آزاد زندگی کنه، حتی اگه از ارث محرومش کنن.
فیلم پدرخوانده رو که دیدین حتما؟ با خاندان بانفوذ و پولدار کورلئونه آشنایی دارین دیگه ... پدرخوانده قصه من از خاندان بانفوذ آنیلی بود! خاندانی که درآمد سالیانهاش تو دهه 90 میلادی، 60 میلیارد دلار تخمین زده شده بود. خاندانی که صاحب کمپانی مازراتی، فراری، فیات، آلفا رومئو و چندین کمپانی ماشین سازی و ساختمان سازی دیگه بود؛ خاندانی که همیشه جایگاه ویژه بازیهای یوونتوس به نام اونا رزرو شده بود، آخه صاحب تمام قد این باشگاه بودن!
و تنها وارث به حق این خاندان در دهه 90، ادواردو بود. پسر لاغر و بوری که سرنوشتش به پذیرش یک شرط گره خورد.
و اون شرط این بود که ادواردوی جوان از هرانچه تابه حال بهش اعتقاد داشته دست بکشه تا درعوض ثروت افسانهای خاندان رو به ارث ببره.
15 نوامبر سال 2000، روی پل ژنرال فرانکو رومانوی شهر فوسانو، یه ماشین فیات خاکستری بدون سرنشین توجه گشت پلیس رو جلب میکنه. جستوجوها که ادامه پیدا میکنه، زیر پل یه جسد پیدا میکنن. جسدی که روی کارت شناساییش نوشته بود: ادواردو آنیلی!
تنها وارث برحق کمپانی مازراتی و باشگاه یوونتوس یه نه محکم گفت! اون آزادی رو انتخاب کرد و به جای مازراتی، سوار ارابه مرگ شد!
ادواردو مسلمون شده بود و این برای یهودیهای خاندان یک زنگ خطر بود! فقط کافی بود یه بله بگه و تا اخر عمر تو خوشی غرق شه. ولی اون چیزی رو دیده بود که از مازراتی و فراری ارزش بیشتری داشت! اون حقیقت رو پیدا کرده بود و حاضر نبود از شیرینی آگاهی بگذره!
آدمایی که تحت هر شرایطی پای عقیدهشون میمونن خیلی قابل احترامن... حالا شما بگید؛ تا کجا حاضرید پای عقیدتون بمونید؟
ممنون میشم اگر این مطلب رو دوست داشتید لایک کنید و نظرتون رو کامنت کنید❤
پ.ن: فردا یه کلیپ کوچولو درمورد ادواردو آنیلی با قلم من منتشر میشه، لینکشو اضافه میکنم حتما :)