میدونی شاید ما همه قطره باشیم! کلی قطره توی جاهای مختلف، هرکدوم درگیر یه جایی، یکی شده شبنم و مشغول گل ها، یکی شده همونی که داره از دل کوه جاری میشه، یکی شده همون قطره ای که از جاری نشدن و یه جا موندن خشک شده، یکی ام شاید جاریه ولی توی فاضلاب! اما جای اصلی این قطره کجاست؟ دریا! بله بعضی ازین قطره ها جاری شدن و راهو درست رفتن تا رسیدن به دریا، رسیدن به بهترین جایی که باید باشن، رسیدن به جایی که دیگه کسی نمیگه این قطره اس، میگن دریاست، فانی شده! چیزی ازش باقی نمونده در عین اینکه ابدی شده...
ما قطره ها بعضیامون حتی نمیدونیم که دریایی وجود داره، حتی گاهی وجود این دریا رو نفی میکنیم، دنبال دلیل میگردیم که آیا واقعا دریایی هست؟ ظرفیت مغزمون کمتر از اینه که به خودمون بیایم و بگیم آخه اگه دریایی نبود توام نبودی که! قطره هایی که به وجود دریا باور ندارن خیلی خودشونو بزرگ تر از چیزی که هست میدونن.
بعضی از ما قطره ها میدونیم دریایی هست ولی فکر میکنیم نمیتونیم بهش برسیم، یا اصلا تلاشی برای رسیدن بهش نمیکنیم! چون فکر میکنیم راه رسیدن به دریا خیلی سخته، خب البته که سخته، بستگی داره بخوایم این سختی رو به جون بخریم یا نه. کافیه یه حساب دو دوتا چهارتایی بکنیم تا بفهمیم هرجایی که باشیم حروم میشیم، قطره هرجایی جز دریا باشه از بین میره... اونایی که تصمیم میگیرن برسن به دریا یکم که دست و پا میزنن میفهمن که رسیدن به این دریا یه قانون داره، اونم اینه که تو عاشق دریا باشی! فقط یه عاشق میتونه سختیای راه وصال رو تحمل کنه و ازش لذت ببره.
بعضیام که تعدادشون زیاد نیست دیگه قطره نیستن، دریا هم نیستن، اونا رود شدن! رود خیلی بزرگتر از قطره اس اما یکی از مهمترین خاصیتاش اینه که میتونه قطره های عاشقو به دریا برسونه، راه رسیدن به دریا همین رودها هستن. حالا بعضی ازین رودها بزرگن بعضیا کوچیکتر، بستگی داره هرکدوم چقدر خودشونو بیشتر شبیه دریا کرده باشن.
میدونی که حرف من درمورد قطره و دریا نیست:)
اونی که یه قطره عاشقه یا میدونه باید به دریا برسه خوب میفهمه مراد من ازین حرفا چیه.
• روز سوم چالش یکسال هرروز نوشتن
