محمد مهاجری
محمد مهاجری
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

تظاهرات برلین مهم بود یا نبود؟


1.    تجمع برلین و پیش از آن راهپیمایی تورنتو در فضای رسانه‌ای بازتاب بسیار زیادی داشت. جریان اپوزیسیون از آن نماد پیروزی بزرگ ساخت و تصاویر آن را در سطح گسترده منتشر کرد. بهانه تظاهرات، دفاع از حقوق زنان ایرانی، درگذشت مهسا امینی و حمایت از ناآرامی‌های اخیر در برخی شهرهای ایران بود.

در طرف مقابل، رسانه‌های کشورمان و به‌خصوص حامیان دولت تلاش کردند این دو تجمع و به‌خصوص برلین را خفیف جلوه دهند. این رسانه‌ها اعلام کردند آنها که در برلین گردهم آمدند تلفیقی از اعضای سازمان منافقین (مجاهدین خلق)، سلطنت‌طلب‌ها، همجنسگراها و همچنین اتباع آفریقایی و اوکراینی و... بوده‌اند. و بخشی از آنها نیز با دریافت دستمزد و امکاناتی از قبیل بلیت و غذا و... به برلین سفر کرده‌اند.

2.    درباره جمعیت حاضر در تظاهرات نیز مانور زیادی داده شد. پلیس برلین عدد 37هزار را اعلام کرد و بعضی متولیان تجمع، رقم را تا سه برابر بالا بردند.

شعارهایی هم که مطرح شد عمدتاً علیه مسئولان جمهوری اسلامی ایران و برخی سیاست‌ها و اقدامات ایران بود.
به‌لحاظ پوشش خبری نیز، بی‌بی‌سی، تلویزیون اینترنشنال، رادیو فردا و سایر رسانه‌های اپوزیسیون، آن را به‌مثابه یک جشن نمایش دادند.

3.    این نخستین تجمع در نوع خود در اروپا و کانادا نیست. سابقه چنین اقدامی به ده‌ها سال پیش و حتی قبل از انقلاب برمی‌گردد. گاهی راهپیمایی‌ها آرام بوده و گاهی شاهد رفتارهای خشن از جمله حمله به سفارت و کنسولگری‌‌های کشورمان بوده‌ایم؛ اما در واقعه اخیر آنچه روشن است هماهنگی نسبتاً قوی گروه‌های سیاسی اپوزیسیون خارج از کشور و تلاش برای گردآوری هرچه بیشتر جمعیت است. طبیعتاً در چنین شرایطی، رسانه‎‌های ضدایرانی نیز با آگراندیسمان‌کردن شکل و محتوای تجمع، آن را بزرگ‌تر از میزان واقعی جلوه می‌دهند. هم‌زبانی با اغتشاشات داخلی نیز به گرم‌ترشدن بازار کمک کرد.

تعداد جمعیت حاضر در تظاهرات ـ چه آمار حداقلی، چه آمار حداکثری را مبنا قرار دهیم ـ در مقایسه با انتظاری که می‌رفت چندان چشمگیر نبود؛ اما به اندازه‌ای هست که بتوان آن را جدی گرفت.

4.    در روزهایی که ایران تیتر یک دنیاست و پوشش خبرهای مربوط به ناآرامی‌های داخلی، در سطح جهان چنان بازتابی دارد که چهره‌های غربی از آن به اهرمی برای حمله و فشار به ایران بهره می‌گیرند، اصلاً غیرقابل انتظار نیست که عزمی جدی از سوی دولت‌های غربی و متحدانشان برای ساماندهی و سازماندهی تظاهرات برلین و تورنتو انجام نگرفته باشد. شاید این برنامه‌ریزی‌ها باز هم ادامه پیدا کند و در نقاط دیگری هم تکرار شود.

5.    اگر فرض را بر این بگذاریم که تظاهرات برلین و تورنتو غیرمنتظره نبوده و همدستی دولت‌های غربی با اپوزیسیون ایرانی کاملاً متصور است، و این فرایند برای نظام سیاسی ما اهمیت دارد، پس باید متناسب با آن اقدام کرد.

هنوز هم چهره‌های سیاسی ـ دانشگاهی ـ رسانه‌ای متعددی در غرب و منطقه خاورمیانه حضور دارند که حامیان بالقوه ایران هستند و یا دست‌کم نسبت به رفتار سیاسی آمریکا و غرب در برابر ایران حساس‌اند. متأسفانه در این زمینه یارگیری مناسبی صورت نگرفته و سازمان فرهنگ و ارتباطات از طریق رایزنی‌های فرهنگی کار قابل‌اشاره‌ای انجام نداده است؛ صداوسیما و متولیان تبلیغات رسمی هم در این قضیه، کاملاً انفعالی عمل کرده‌اند.

یارگیری و تعامل رسانه‌ای که صورت نگرفت هیچ، پاس گل هم به آنان داده شد. و بالاتر، تعطیلی کامل دیپلماسی عمومی را شاهدیم که وزارت امور خارجه در این زمینه سکوت کرد و عملاً مسیر برای حملات دیپلمات‌‌های مختلف را باز گذاشت.

6.    کوچک‌شماری و مسخره‌کردن تظاهرکنندگان برلین و تورنتو بیشتر مصرف داخلی ـ آن هم برای بخش‌های خاص جامعه ـ دارد. باید بپذیریم ضربه‌ای که در یک ماه اخیر به‌صورت مشت‌های سنگینی به طرف ما حواله شد، در فرایند سریع جبران نشد. یک بوکسور حرفه‌ای در چنین اوضاع و احوالی که ضربه‌پذیر است بدون فوت وقت به‌دنبال بازیابی مجدد قوه جسمی و بازسازی توان روحی خود برمی‌آید. ضمناً نقش جدی و مهم را مربیان کنار رینگ بازی می‌کنند و با محاسبه دقیق خسارت ضرباتی که به عضو تیم‌شان وارد شده، با تصمیمات سریع و صحیح، برای شکست احتمالی چاره می‌اندیشند. ارزیابی عملکرد مسئولان فرهنگی، سیاسی و دیپلماسی کشورمان در روزهای اخیر در برابر ضربات، قابل‎دفاع نیست.


منبع: اعتماد

برلینتظاهراتحقوق زنان
روزنامه نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید