خدا رحمت کند مرحوم کیومرث صابری (گلآقا) را. اصطلاحی داشت به نام سوفاف. این کلمه تعبیر عامیانه است از واژه «سوپاپ» که وسیلهای است در قابلمههای زودپز.
سوپاپ یا به قول گلآقا «سوفاف»، کارکردش این است که بخشی از بخار متراکم در ظرف را تخلیه کند و اجازه ندهد منفجر شود.
چند سالی است جامعه ما به دیگ زودپز تبدیل شده و بخار داخل آن متراکم شده است. به گمان من، فضای مجازی نقش همان سوفاف را بازی میکند و بزرگترین خدمت را به سیاسیون و همچنین نیروهای انتظامی و امنیتی کرده و نگذاشته است به انفجارهای بزرگ تبدیل شود.
ممکن است بگویید: «اما همین فضای مجازی که قرار است سوفاف باشد، اکثرا تولید بخار میکند و برای نمونه وقایع سالهای 96 و 98 را مثال بزنید.» حرف کاملا درستی است؛ اما چرا اینطور شده است؟ عرض میکنم.
شما اگر هنگامی که سوپاپ با فشار در حال تخلیه بخار است، دستتان را به آن نزدیک کنید دچار سوختگی شدید میشوید؛ یعنی همین سوپاپی که فلسفه وجودیاش جلوگیری از آسیب است، خودش آسیبزا میشود. خب، چه باید کرد؟ راهش این است که به این بخار پرفشار نزدیک نشوید. اتفاقا راه سلامت این است که از آن فاصله بگیرید و اجازه دهید با سرعت بیشتری تخلیه شود. در وقایع 96 و 98 اگر سوفاف را درست تنظیم میکردیم اتفاقات، راحتتر و کمهزینهتر مدیریت میشد.
حتی اگر نتوانید شعله اجاق را کم کنید، باز هم از خطر فوری انفجار گریختهاید و زمان منفجر شدن را به تأخیر انداختهاید.
روشی که بعضی برای این کار توصیه میکنند این است که اصلا برای این قابلمه از اول سوفاف نگذاریم. احتیاجی نیست توضیح بدهم چه اتفاقی میافتد. برخی دیگر هم میگویند هنگام جوشیدن قابلمه، سوپاپ را بپرانیم. باز هم نتیجه روشن است.
روش خردمندانه آن است که چون به دلایل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نمیتوانیم شعله اجاق را کم کنیم، سوفافهایی با میزان خروجی متناسب و کافی تدارک ببینیم. ایجاد این سوفافها، برای مدیران کشور این فرصت را به وجود میآورد تا در بازه زمانی بیشتری به فکر حل مشکلات باشند و پیش از آنکه همه چیز از دست برود، تدبیر کنند.
کلابهاوس یکی از همین سوفافهاست. فضایی است برای حرف زدن و بیان نظر. از میان آنهایی که در کلابهاوس هستند عدهای رگهای گردنشان برآمده میشود. جمعی دیگر سعی میکنند منطقیتر رفتار کنند. تضارب افکاری که پیش میآید، اگر درجه حرارتش بالا برود از طریق سوفاف تخلیه میشود. حالا اگر مسئولان مملکت در ردههای مختلف، در همین فضا حاضر شوند و به پرسشهای ولو تند، ولو مطرحشده از سوی اپوزیسیون خارجنشین، ولو بدگو و تند و هیستریک پاسخ دهند، به جامعه آرامش میدهند.
منکر این نیستم که ممکن است عدهای برخوردهای زشت و حتی همراه با توهین و فحاشی داشته باشند، اما یقینا در فضای گفتوگو چنین اقداماتی خیلی زود فروکش میکند؛ یعنی حاضران در نشست کلابهاوس آن را تخطئه میکنند. نتیجهاش این میشود که آدمهای عصبانی، یا مجبور به عزلت و گوشهنشینی میشوند، یا به گفتمان آرام و منطقی تن میدهند. هریک از این دو نتیجه، مطلوب است.
مشخصا از حضرت آقای منتظری، دادستان محترم کل کشور، تقاضا میکنم یک شب، و فقط یک شب، در یکی از نشستهای کلابهاوس که میتواند از طرف دوستان خودشان تدارک شود (و این دوستان بحمدالله در کلابهاوس کم هم نیستد) حضور یابند. در پایان آن جلسه مطمئنم به این نتیجه خواهند رسید که یکی از مصداقهای بیان رهبر معظم انقلاب درباره «ول کردن فضای مجازی» حضور نیافتن امثال خود ایشان است.
وقتی فضای مجازی را ول میکنید آنجا خالی نمیماند. دیگرانی آن را پر میکنند که اخم بر چهره دادستان محترم مینشانند.
اگر کرسیهای آزاداندیشی را که سالها پیش رهبر انقلاب بر آن تاکید داشتند، جدی میگرفتیم و با مصلحتاندیشیهای نابجا پشت گوش نمیانداختیم، الآن در فضای مجازی و از جمله کلابهاوس، با سرمایههای بزرگ حضور میداشتیم.
برای جبران، امروز خیلی دیر است اما فردا و پسفردا خیلی خیلی دیر است.