ویرگول
ورودثبت نام
محمد علی نیا
محمد علی نیا
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

گشت و گذار در استانبول

تا قسمت سوم (قبلی) تمام نکات مهم سفر از خرید بلیط تا رسیدن مرکز شهر و رفتن به سمت هاستل گفتم.

در این قسمت میپردازیم به:

جاهای دیدنی استانبول

بازار بزرگ استانبول

رفتار مردم استانبول

میدان تکسیم

خیابان استقلال

پل گالاتا - برج گالاتا - استانبول
پل گالاتا - برج گالاتا - استانبول

آشنایی جالب ما با ایاصوفیه و مسجد آبی

با یک اتفاق جالب این قسمت رو شروع می‌کنم. توی استانبول هزاران هزار مسجد وجود داره که همه تقریبا شبیه به هم هستند. بعضی‌ها کوچیک‌تر بعضی‌ها بزرگتر. وقتی برای اولین بار به محله سلطان احمد رسیدیم و به سمت هاستل حرکت کردیم از بین یک پارک رد شدیم. سمت راستمون یک مسجد بزرگ و سمت چپ مسجدی دیگه و کلی توریست که توی اون محوطه درحال گشت‌و‌گذار بودن و عکس میگرفتن.

مسجد ایاصوفیه
مسجد ایاصوفیه

ما هم چمدون به دست با صدای تق تق تق که چرخ‌ها چمدون روی سنگفرش‌ها داشت ایجاد می‌کرد مسیرمون رو رفتیم و با خودمون می‌گفتیم عجب محل زنده و سرحالی انتخاب کردیم و پلیس همیشه هست و امنیت بالایی داره ولی نمیدونستیم چرا! این قضیه تا شب دوم هروقت از محل رد می‌شدیم فکرمون رو درگیر می‌کرد. آخرش دیگه توی شب دوم حدود ساعت 12 شب بود از دوتا ماموری که درحال گشت زدن بودن پرسیدیم اینجا چرا همیشه شلوغه و شما هستین؟

جوابی که به ما داد آب سردی بود که رو سرمون ریخت. با اشاره به دوتا مسجد گفت به خاطر دوتا مسجد ایاصوفیه و مسجد آبی (سلطان احمد).

اینجا ما فهمیدیم دوتا از پربازدیدترین جاهای استانبول بیخ گوشمونه و نمیدونستیم. تازه ما در نظر داشتیم که یه روز رو بگذاریم و بریم این دوتا مسجد رو ببینیم البته میدونستیم که نزدیکمون هستن ولی فکر نمی‌کردیم دقیقا همین دوتا باشن. تنها دلیلش هم همین بود که تعداد مسجد‌های استانبول انقد زیاده و شبیه هم هستن خیلی واسمون عجیب نبود.

این از آشنایی جالب ما مسجد ایاصفیه و مسجد آبی (سلطان احمد).

پیاده روی از سلطان احد تا میدان تکسیم

بعد از گرفتن اتاق و گذاشتن وسایل و استراحتی کوتاه تصمیم گرفتیم برای آشنایی با شهر توی محل بچرخیم و کم کم به سمت میدان تکسیم بریم. راه افتادیم و قدم زنان از بین دو مسجدی که هنوز نمیشناختیم چنتا عکس گرفتیم و رد شدیم و از بین کوچه و خیابان‌های باریک و سنگفرش شده استانبول راهمون رو پیش گرفتیم. ورودی ‌های بازار بزرگ استانبول و بازار مصری ها رو بین مسیر می‌شد دید و خیابان هایی که سرتاسر پر از مغازه‌های گوناگون بود. از ادویه فروشی بگیرید تا لباس فروشی و کیف و کفش و سوغاتی فروشی‌ها و ... رو می‌شد توی این کوچه خیابون‌ها دید. تقریبا ماشینی وجود نداشت و مثل بازار تهران پر بود از آدم.

از جلوی هر مغازه که رد می‌شدیم فروشنده‌ها با لبخند و خوش‌آمد گویی مارو به ورود به مغازه و خرید کردن تشویق میکردن ولی خب قصدی برای خرید نداشتیم و روز بعد رو برای خرید انتخاب کرده بودیم.

محله خرید و بازاری رو تا انتها رفتیم و از داخل زیرگذری که مارو به سمت پل گالاتا می‌برد، رد شدیم.

از این سمت پل زیبایی برج گالاتا رو که زیر نورآفتاب داشت خودنمایی می‌کرد رو دیدم و یه حس شوق عجیب درونم حس کردم. این شوق و حتی بوی گند ماهی و جلبک نتونست جلوم رو بگیره و رفتیم لب سکو و پشت به برج گالاتا چندتا عکس گرفتیم.

راه افتادیم از روی پل بریم، ماهیگیرانی سرتاسر لبه پل ایستاده بودن و چوب ماهیگیریشون رو نگه داشته بودن و قلاب در آب منتظر صید بودن و بیچاره ماهی‌هایی که از این قسمت آب رد میشدن، چراکه این قلاب‌ها مثل سدی بود که هر ماهی‌ای نمی‌تونست ازش رد بشه.

برج گالاتا - Galata tower
برج گالاتا - Galata tower

خلاصه تا انتهای پل رفتیم و مستقیم یکی از کوچه هایی که به سمت برج گالاتا Galata tower می‌رفت رو با سربالایی شدیدش ادامه دادیم. انتهای کوچه یهو سر بالا آوردم و خودم رو زیر برج زیبای گالاتا دیدم. واقعا دوست‌داشتنی بود. زیبایی معماری و رنگ و لعابش و نوک برج که مثل یک کلاهک موشک چشم من رو هدف گرفته بود تا عاشقش بشم چند لحظه طول کشید به خودم بیام.

روزی که ما رسیده بودیم یکی از اعیاد بود و تعطیلی رسمی باعث شده بود خیلی شلوغ باشه برای ورود به برج. صف طولانی‌ای هم برای خرید بلیط و ورودی بسته بودند. قیمت بلیط برج گالاتا هم با راهنمای صوتی 125 لیر و بدون راهنمای صوتی 100 لیر بود که پیشنهاد می‌کنم 25 لیر رو سیو کنید و بلیط بدون راهنما بخرید.

با چندتا عکس از پااین برج تصمیم گرفتیم برای روز دیگه‌ای بالا بریم که خلوت‌تر باشه.

با نگاه به گوگل مپ تصمیم گرفته بودیم تمام جاهای دیدنی که تو مسیر هتل تا میدان تکسیم هست رو ببینیم و همه رو علامت‌گذاری کرده بودیم.

یکی دیگه از این این جاذبه‌ها حمام کیلیچ علی پاشا ( Kılıc Ali Pasa Hamam ) بود. از همون سربالایی که اومدیم برگشتیم و نزدیک آب به سمت مقصد بعدی می‌رفتیم که ساختمون کوچیکی با پرچم ترکیه رو دیدیم و استارباکسی که روبه‌روش بود. کنار این سازه با بک‌گراند ساختمونی دیگه که شبیه مسجد بود با چنتا عکس کارو تموم کردیم و رفتیم داخل استارباکس دوتا قهوا سفارش دادیم. لته یا لاته 25 لیر و موکا کافه 24 لیر 0 با یکی دو لیر اختلاف دقیق یادم نیست).

موقع قهوه خوردن و استراحت تصمیم گرفتیم بیخیال حمام بشیم و بعد از خوردن قهوه و به سمت تکسیم راهو ادامه بدیم.

درحین رفتن پشت استارباکس لوکیشینی بود که نتونست از چشم ما پنهان بمونه. یک محیطی شبیه به بام‌لند دریاچه چیتگر در نظر بگیرید و رستوران‌ها و کافه‌های نسبتا لوکسی که لب آب تو لحظات نزدیک غروب خودنمایی میکردند.

موقعیت عکاسی استانبول- Galata Port Istanbu
موقعیت عکاسی استانبول- Galata Port Istanbu

مثل اینکه اسم این مجموعه گالاتاپورت استانبول بود لوکیشین: Galata Port Istanbul و یکی از زیباترین لوکیشین هایی که میشد با منظره آب و دورنمای مساجد شهر عکس یادگاری گرفت.

تا غروب کردن آفتاب مشغول لذت بردن از منظره بودیم و با تاریکی هوا به سمت تکسیم راه افتادیم.

از پله های رنگین کمانی استانبول Rainbow Steps با تعداد خیلی زیادی پله بالا رفتیم. سکوت و تاریکی توی شب و محله خلوت اولش یکم مارو ترسوند و سریع‌تر حرکت کردیم ولی بعد از پله‌ها توی محل شیشلی بودیم که با رد کردن دو سه تا کوچه به خیابان های این محل با کافه های باصفای شیشلی رسیدیم که با چراغ‌های ریسه‌ای ساده و زیبا آرامش و ترس رو از وجورمون پاک کرد.

به میدان تکسیم رسیدیم؛ میدانی که بعد از شنیدن اسم استانبول اولین لوکیشین برا اکثر ما ایرانی‌ها به ذهن میاد.

یک محوطه خیلی بزرگ که سازه‌ی میدان قسمت کوچیکی ازش رو اشغال کرده بود و مهم‌تر از این سازه‌ی میدان تکسیم خیابان بزرگی بود که روبه‌روی اون قرار داشت.

خیابان استقلال استانبول

خیابان استقلال - استانبول
خیابان استقلال - استانبول


یکی از مهم‌ترین و اصلی ترین مقصدهای هر مسافر به استانبول خیابان استقلال İstiklal Caddesi هست.

خیابانی سنگفرش همیشه زنده و شلوغ پر از توریست‌هایی که از هرجای دنیا اومدن و قطار ریلی (یا تراموا) قرمزرنگ با سبک نوستالژی که با صدای زنگش هنگام رد شدن آدم رو به خیابان‌های لندن و پاریس تو فیلمای قدیمی می‌بره. زیبایی خیابان استقلال به همین شلوغی و زنده بودنشه. از شیر مرغ تا جون آدمیزاد توی این خیابان پیدا میشه.از برندهایی مثل کوتون، ال‌سی وایکیکی، دفکتو، پولو، آدیداس و نایک تا خرده فروشی‌های لوازم جانبی موبایل.

سرتاسر خیابان استقلال پر خوردنی‌هایی هست که هرلحظه دوست داری گشنت شه و بری یه چیزی بخوری. استارباکس و رستوران های سنتی و فست فود در خیابان استقلال پر هستش. وسط مسیر پیاده روی چرخی‌هایی هستن که بلوط داغ و خوشمزه رو با قیمت هر 10 عدد 20 لیر تا 25 لیر می‌فروشند. یا صدف‌هایی که با آب لیموی تازه با قیمت دونه‌ای 3،4 و 5 لیر چشمک می‌زنند. نکته مهم برای خوردن این صدف ها اینه که حواستون باشه زیاد نخورید که ممکنه دلدرد بگیرید یا برای شام جا نداشته باشید؛ چون انقدر خوش طعم و لذیذ هست که با خوردن هر یه دونه، پایین نرفته میگی که یکی دیگه هم بهت بدن. :)

İstiklal Caddesi
İstiklal Caddesi

بین مسیر هنرمندهایی هستن که از سطل ماست و سطل رنگ گرفته تا گیتار الکتریک و ترومپت و رقاصی که با رقص مولنا هنرنمایی می‌کنن.

باقلوافروشی‌هایی هم بین مسیر هست که زیبایی و رنگشون آدم رو به حوس میندازه.

خب از جلوه‌های زیبای این خیابان بگذریم. استقلال رو تا آخر پایین رفتیم و برگشتیم. قصد هیچ خریدی رو نداشتیم چون برنامه خرید ما برای روز دوم بود.

با لوکیشنی که زدیم از اواسط خیابان استقلال یکی از کوچه ها رو به انتهاب نقشه وارد شدیم تا به خیابان اصلی و ماشین‌رو برسیم و سوار تراموا شدیم و به محل برگشتیم تا روز اول رو به پایان برسونیم.

از پیشنهادهایی که میتونم توی خیابان استقلال بدم این هست که اگر فکر خرید لباس و ... دارید بهتره خودتون رو کنترل کنید و صبر کنید تا توی قسمت بعدی پاساژها و مراکز خریدی رو معرفی بکنم که با رفتن داخلشون هیچوقت دست خالی بیرون نمیاید.

با من برای معرفی مراکز خرید خوب استانبول در قسمت چهارم همراه باشید.


گالاتاایاصوفیهراهنمای سفراستانبولمیدان تکسیم
اینجا یکسری تجربیاتی به اشتراک میگذارم که هرجایی نمیشه پیداشون کرد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید