بارها این سوال در ذهن ما گذشته است که چه کسی درست می‌گوید؟ اصلا درست چیست، غلط چیست؟ یا سوال‌هایی مشابه که دنیای مدرن پاسخ ایده‌آلش این است که هر چه اکثریت می‌گویند درست است. چرا؟ چون 1 میلیون نفر بر 500 هزار نفر می‌توانند غلبه کنند. بنابراین قبل از اینکه بجنگیم باید این را بپذیریم تا وقتی نگاه ما نگاه اکثریت شود. تا اینجا همه چیز بدون نقص است اما هنگامی که قدرت و ثروت با این ایده ترکیب می‌شود، تصاویر خوبی برای ما خلق نمی‌کند. مثلا همه‌ی ما می‌دانیم نتفلیکس تلاش دارد ذائقه ما را تغییر دهد. اما نمی‌توانیم کاری در برابرش انجام دهیم، یا به اصطلاح زورمان نمی‌رسد. چرا که ما همیشه نسبت به نتفلیکس در اقلیت هستیم. تلاش نتفلیکس در ارائه تصویر از روابط کاملا آزاد با محدودیت‌های عرفی قبلی که در جهان وجود داشت کاملا در تضاد است. مثلا شاید اقلیت‌های جنسی در جهان در نسبت به سایرین کمتر باشد. اما نتفلیکس کاری می‌کند تا ایده‌ی خودش را تبدیل به اکثریت کند و چون منابع مالی سرشاری هم دارد می‌تواند تا حدی موفق شود. حالا سوال مهم اینجا مطرح می‌شود، فرض کنیم در 50 سال آینده اقلیت‌های فعلی جنسی، تبدیل به اکثریت شوند؛ حالا آیا درست می‌گویند و رفتار درستی دارند؟
بسیاری علاقه دارند درست و غلط را امری نسبی و متناسب با فرهنگ عمومی قرار دهند. اما به وضوح در برخی امور ما می‌فهمیم همزمان دو کار نمی‌تواند درست باشد. مثلا در شهرک دزدها، دزدی فراگیر است اما آیا کار درستی است؟ سوال مهم ما در واقع همین است. وقتی می‌توان با تغییر فرهنگ عمومی اکثریت جامعه را به سمتی کشاند آیا جامعه خوبی می‌توانیم داشته باشیم؟
عده‌ای معتقدند همین که جامعه بر طبق اکثریت اداره شود یعنی جامعه خوب. اما باز هم برمی‌گردیم به همان دعوای همیشگی، خوب چیست؟ بد چیست؟ منشا خوب و بد کجاست؟ ما چه معیاری برای خوب یا بد بودن یک فعالیت داریم؟ اینجاست که پای ایدئولوژی وسط می‌آید. یعنی گروهی معتقد به انسان‌گرایی (اومانیسم) هستند، یعنی هر فرد خوب و بد را تشخیص می‌دهد و گروهی هم به سمت معناگرایی (الهی بودن) معتقدند. متناسب بر هر کدام از این ایدئولوژی‌ها خوب و بد متغیر است. بنابراین ما چیزی به اسم جامعه بدون ایدئولوژی نداریم. در واقع جامع بدون ایدئولوژی خودش معلوم یک ایدئولوژی انسان‌گرایانه قوی است.
به عنوان پایان به گفتن همین جمله بسنده می‌کنم:
جامعه غیر ایدئولوژیک یک دروغ بزرگی است که به خوردمان داده‌اند. در واقع غیرایدئولوژیک بودن، یک رویه بر اساس یک ایدئولوژی دیگر است که ما در معرض انتخابش هستیم.
