بازار کار
گفتنش ناخوشایند است ولی همهی ما معمولا وقتی به سراغ بازار کار میرویم که دیر شده است یا حداقل بهموقع نیست. هیچگاه برای بسیاری از ما در هیچ سنی به شکلی قابل درک در رابطه با بازار کار توضیح یا آموزشی داده نشد. شاید از ابتدا قرار بود به عنوان تشنگانِ مدرک و طعمهای فربه برای دانشگاهها و موسسات آموزشی پرورش یابیم تا فردی با مهارت و دانش که توانایی تاثیرگذاری روی محیط اطراف خود را داشته باشد. آنچه در دوران تحصیل و دانشگاهها گفته میشود معمولا از آنچه در بازار کار در حال رخ دادن است عقبتر است و یا بهکل سنخیتی با آن ندارد. درواقع انتظار میرود دولت با توجه به وضعیت کلی کشور، نیازها، اولویتها و مسیری که جامعه در آن قرار گرفته نسبت به آموزش و تربیت نیرویِ آماده برای ورود به صنایع مختلف و کسب و کارها برنامه ریزی کند. اما در عمل هیچ تناسبی بین سهمیه رشتهها، در دانشگاهها و نیاز بازار کار وجود ندارد. ما درواقع فانوس بهدستانی هستیم که در مسیر تودرتو و تاریکِ رسیدن به امنیت مالی و شغلی در بازار کار عموما خودمان هستیم و خودمان. سال هاست که این مسیر نه هموارسازی شده و نه راهنما و چراغی در آن نصب شده.
شرایط بازار کار ایران شبیه کدام کشور است؟
نگاه تحلیلی به بازار کار داشته باش؛ "حسابداری؟! بازار کارش چطوره؟" این پرسش کافی نیست.
بازار کار هر کشور از عواملی مثل جغرافیا و اقلیم و عوامل انسانی تاثیر میپذیرد. به عنوان مثال از نظر جغرافیایی ایران در خاورمیانه در همسایگی کشورهای عراق، افغانستان، ترکمنستان، ترکیه و ... قرار و به آبهای آزاد دسترسی دارد. از نظر آب و هوایی هم دارای اقلیم چهار فصل و خاک غنی و قابل کشت است؛ کمااینکه از نظر میانگین بارش و منابع آبی دارای محدودیت است. عوامل انسانی هم خود شامل؛ فرهنگ، ساختارهای سیاسی و اقتصادی، توسعه یافتگی، امکانات موجود و سطح تعامل با سایر کشورها است. بسته به این عوامل بازار کار در صنایع، کشاورزی، تولید، تجارت و موارد دیگر میتواند ظرفیت و بازدهی متفاوت داشته باشد. همانطور که تولید کشاورزی در هند با تولید کشاورزی در ایران قابل مقایسه نیست، ظرفیت ایران در حوزهی دستهای از صنایع و مواد اولیه معدنی، بیشتر از غالب کشورها است. به هرحال پارهای از مشاغل و کسب و کارها هم، به سبب امکاناتی که تکنولوژی فراهم کرده به سمت جهانی شدن و دورکاری حرکت میکنند. به عنوان مثال مشاغلی که در دستهی خوداشتغالی یا فریلنسری قرار میگیرند. مشاغلی که به سبب یکپارچه بودن کمتر از عوامل مختض به یک منطقه و کشور تاثیر میپذیرند. آنچه مهم است، نگاه تحلیلی به ما میگوید، ضمن اینکه کشور ما از پراکندگی نسبتا خوبی از نظر ظرفیت در تمام حوزهها برخوردار است، به طور کلی بازار کار در ایران، هنوز ممکن است با بازار کار در سایر کشورها و مشخصا کشورهای توسعه یافته متفاوت باشد. میتوان گفت بازار کار هیچ کشوری شبیه هیچ کشوری نیست. پس از تحلیل کردن اجتناب نکنید و خودتان شروع به برسی کردن کنید.
در بازار کار حرف اول را دانش فنی میزند
در بازار کار، اصل بر رشد و ارتقا یک کسب و کار است و فضا رقابتی است. دانش فنی، قدرت تحلیل و حل مسئله و توانایی اثرگذاری است که کار را جلو میبرد نه محفوظات تئوری و امتحانی. بنابراین شرکتها و کارفرمایان توقع دارند که کارهایی که از دست شما ساخته است در پیشبرد کسب و کار آنها مفید باشد. در این حالت است که بابت مهارتهای شما به شما دستمزد پرداخت میشود.
مهارت ها را میتوان به دو دسته مهارتهای سخت و مهارتهای نرم نقسیم کرد. مهارتهای سخت یا همان دانش فنی، آن دست از مهارتهایی هستند که اکتسابی و قابل اندازهگیری اند و اغلب شما میتوانید آنها را با گذارندن دوره های آموزشی، کارآموزی و تکرار فرابگیرید. اما مهارتهایی هم هستند که به تیپ شخصیتی و توانمندیهای ذاتی شما برمیگردد. البته همچنان قابلیت ارتقا دارد و در دستهی مهارتهای نرم قرار میگیرد؛ مثل مهارت نوشتاری، مهارت تفکر انتقادی، مهارت حل مسئله، مهارت کار تیمی، مهارت مدیریت زمان، مهارت ریسک کردن، مهارت برقراری ارتباط، مهارت مدیریت و رهبری و...
پس آن چیزی که باید در مشت خود داشته باشید مجموعه ای از همین مهارتهای نرم و سخت است. معمولا برای موقعیتهای شغلیِ بهتر، متقاضیان زیادی با تحصیلات و رزومههای عموما مفصل وجود دارند و حتی یک مهارت جزئی و ظاهرا نامرتبط میتواند توجیه بازار کار برای انتخاب شما باشد.
بزرگترین شانس شما در بازار کار
وقتی دربارهی بازار کار صحبت میکنیم در نظر داشته باشید که فقط راجع به آنچه تاکنون بوده و هست صحبت نمیکنیم. میتوانید برای شغل مدنظر خود بازار کار "بسازید". بازار ها لحظه به لحظه بروز رسانی میشوند و شکلهای نوینی از مشاغل جای اشکال قبلی را میگیرند. در دنیا دائما بازارهای جدید مطابق با نیازها و خواستهها جدید در حال سربرآوردناند؛ دنیای مدرن این شانس را میدهد که از هر فعالیتی بتوان تولید درآمد کرد. پس میشود که به مسئله از جهت دیگری حل بنگریم. اگر تا به حال از اقتضاء بازارها و موقعیتهای شغلیِ موجود، به مهارتهای مورد نیاز میرسیدیم، میتوانیم اکنون از جهت عکس هم به قضیه نگاه کنیم. فقط کافیست یکبار برای همیشه بسنده کردن به تحصیلات را تمام کنید و مشخصا به مردم فکر کنید. سپس در هر فعالیتی که انجام میدهید حرفهای شوید و دستهای از مهارتهایی را که با شخصیتتان همخوانی دارند و به آنها علاقه دارید، در سبد خود داشته باشید. برسی کنید که چگونه میتوانید میان حرفه خود و آنچه مردم میخواهند پیوند ایجاد کنید. مطمئنا میان میلیونها شغل در جهان، یا بازار کار شما را و یا شما بازار کار خود را پیدا خواهیدکرد. راحتتر بگویم؛ ببنید به چه چیزی علاقه دارید و کدام بازار کار فعالیت مورد علاقهی شما را در خود دارد. یا اگر در کسب کار مشخصی آنرا نیافتید به این فکر کنید چگونه از طریق آن فعالیت میتوانید بازار کار "ایجاد" کنید. اساسِ بازار کار نیازهای افراد است. شما فقط کافیست یک یا چند نیاز را به شکلی که با مهارتها و فعالیتهای مورد علاقه شما تلاقی پیدا کند رفع کنید.
مهمترین شرط موفقیت در بازار کار چیست؟
انسانها از فعالیتهای شغلی دو هدف را دنبال میکنند؛ علاقه یا استطاعت مالی. بهتر است با هدف اول وارد بازار کار شوید. مهم ترین شرط رشد و موفقیت در بازار کار علاقه است. معمولا کسانی که به حرفهی خود علاقه دارند جهشهای بزرگ میکنند و بازار کار حرفهی خود را متحول میسازنند. اگر شغل مورد علاقه خود را پیدا کردید برای توسعه ی مهارت هایی که در حرفه خود لازم دارید اقدام کنید. و یا اگر در دهه دوم، سوم و یا حتی چهارم زندگیتان هستید و هنوز از علاقهی خود بیخبرید و فعلا حداقل، هدف دوم، یعنی امنیت مالی را دنبال میکنید، تکلیف خود را از این طریق با مشاغل و حرفههای مختلف روشن کنید و پی مهارتهای لازمِ آن شغلها بروید. در وحله اول این سه سوال را از خود بپرسید:
*از فرایند کاریِ تکراری لذت میبرید یا غیر تکراری؟
*عمق زیاد ارتباط با مردم را میپسندید یا عمق کم؟
*دنبال نتایج آنی هستید یا میتوانید برای مشاهده نتیجه کار خود هفتهها، ماهها و شاید سالها منتظر بمانید؟
لازم است ذهنیتی صحیح، نه فقط در حد شنیدن یک اسم، از مشاغل مختلفی که در ذهن دارید داشته باشید و تصویری تا حد امکان نزدیک به واقعیت درابطه با مشاغل و واقعیتِ فضا و جو کاری آنها پیشروی خود ببینید. این امر با مشاهدات عینی و تحقیقات میدانی محقق میشود. حالا هرکدام از آنها را با موارد ذکر شد بسنجید تا با تقریب نسبتا خوبی به دستهای از مشاغل و فعالیتهایی که مناسب شما هستند برسید. این باعث میشود تا حدودی از فاکتور علاقه در بازار کار برخوردار باشید. همچنین تستهای زیادی برای نتیجه گیری سریعتر دربارهی علاقه افراد توسعه یافتهاند. به عنوان مثال میتوانید از تستهای شخصیت شناسی mbti و ترجیحات شغلی هالند استفاده کنید.
در بزنید و وارد بازار کار شوید
میدانید که، بسترها، سایتها، نرمافزارها و شبکههای اجتماعیِ زیادی برای ورود به بازار کار چه با یک شغل اصطلاحا خویشفرمایی و چه با شرایط استخدامی و کارفرمایی وجود دارند. این بسترها استخدام کنندهها را به افراد معرفی و لینک میکنند و برعکس. همچنین امکان معرفی، ارائه سوابق کاری، بیانیه هدف و لیستی از مهارتها و توانمندیها و حتی شکلدهی شبکههای ارتباطیِ کاریِ مفیدی را به شما میدهند. حتی اگر کسب و کار شخصی خودتان را دارید، میتوانید پروفایل و برندینگ خود را در این شبکهها تکمیل کنید تا از این طریق به مشتریان و بازار هدف متصل شوید. یا اینکه مستقلاً سایت کسب و کار خود را طراحی کنید و شناخته شوید. به هر حال استفاده از این بسترها ممکن است با واقعیت تمام مشاغل و فضای کاری کلی در ایران مقداری همخوانی نداشته باشد. به هر حال کماکان بهره بردن از حداکثر پلتفرمهای داخلی و خارجی در این زمینه اگر منجر به ورود به بازار کار هم نشود، میتواند شما را نسبت به وجود مشاغل آگاه کند و ذهنیت شمارا بهبود ببخشد.
بهعلاوه مراکزی تحت عنوان شتاب دهندهها، محیطهایی را برای تعامل و رشد کسب و کارهای نوپا و استارتآپها فراهم میکنند.
جمع بندیِ بازار کار
درنهایت اما باید در نظر داشت، هیچ دوره آموزشی و هیچ موسسهای بهتر از خود بازار کار شما را برای شکوفایی در بازار کار نمیسازد. این مسئله را شاید بهتر باشد جوانهایی که در دههی دوم زندگی خود، و ابتدای مسیر قرار دارند بدانند. قرار است دیر یا زود با جامعهای روبرو شوید که تمام مناسبات آن بر پایه پول است و پول را در بازار کار در اِزای تواناییهایتان در جهت تولید ارزش برای مشتریان بدست میآورید. پس ورود به بازار کار را منوط به تحصیلات و غیره، و مؤکول به زمانی دیگر نکنید و در اولین فرصت وارد بازار کار شوید.