ویرگول
ورودثبت نام
محمدرضا جلالی
محمدرضا جلالی
خواندن ۵ دقیقه·۱ ماه پیش

طراحی BS / هنر باور و فروش

سلام

محمدرضا جلالی هستم با یک رشته مقاله دیگر در خصوص طراحی محصول

در چند سال گذشته که در حوزه طراحی با طراحان مختلف فعالیت داشتم ، اغلب به طراحان توصیه می شود که فرآیند حل مسئله و استراتژی توسعه راه حل خود را بیان کنند. مانند هر کاردستی ، طراحان دارای یک جعبه ابزار هستند که شامل ابزارهای مختلفی است ، مانند مصاحبه‌های کاربر ، قالب‌ ها ، نمونه‌های اولیه و کارگاه‌هی. با این حال، هر ابزاری برای هر چالشی مناسب نیست. بخشی از یک طراح خوب دانستن این است که کدام ابزار برای مشکل خاص در دست مناسب است.


ابزار شماره یک : فرصت ها / راه حل ها

نمودار فرآیند دستی که مراحل از «فرصت‌ها/راه‌حل‌ها» تا «اجماع درباره کجا شروع شود» را با مراحل میانی با برچسب «باز»، «کاوش» و «بستن» نشان می‌دهد. فلش‌ها فازهای پالایش و اعتبارسنجی را که توسط دایره‌های خوشه‌ای با برخی برجسته‌شده به تصویر کشیده شده‌اند، به هم متصل می‌کنند تا گردش کار در توسعه ایده را نشان دهند.

روش الماس دوگانه بر فعالیت‌های واگرا و همگرا در طول دو مرحله کلیدی تمرکز می‌کند: کشف، جایی که فرصت‌ها شناسایی و تایید می‌شوند، و تحویل، که در آن راه‌حل‌ها برای استفاده مصرف‌کننده اصلاح می‌شوند. در حالت ایده آل، این شامل همکاری مستمر، به حداقل رساندن واگذاری ها است.


ابزار شماره دو : الماس دوبل

طرحی از فرآیند طراحی الماس دوتایی در عمل، با مراحل با عنوان "ایده خارجی"، "کشف مابقی"، "وایرفریم"، "اسپرینت تحویل" و "آزادسازی". فلش‌ها جریان را با نمادهایی مانند لامپ، شکل چوبی، شست بالا و علامت سؤال برای نمادی از ماهیت گذرا ورودی طرح‌ها نشان می‌دهند.

با این حال، یادگیری در سطح تیم همیشه امکان پذیر نیست. بنابراین به‌عنوان یک طراح محصول، خودم را می‌بینم که به‌صورت انفرادی بر روی الماس‌ها سوار می‌شوم، یا گاهی اوقات به بخش‌های خاصی از فرآیند کشیده می‌شوم تا سرم را تایید کنم. با توجه به وضعیت غیر توسعه دهنده یا مدیری که دارم، نقش خود را به عنوان تقویت و حمایت از دو حوزه در این دو الماس درک می کنم.

Visualising and validating the vision

+ تجسم یا ارائه جهت محصول در راستای نیازهای واقعی انسان

+ تقسیم آن چشم انداز به قطعات قابل تحویل که قابل استفاده و دوست داشتنی هستند.

Continuously cultivating consistency

+ اطمینان از همسویی آنچه می‌سازیم با مدل‌های ذهنی کاربران، از پروژه‌های گذشته یا تجربیات آنها خارج از فناوری ما

+ تجربه مشتری و کاربر نهایی آگاهانه تنظیم شده است، به گونه ای که می تواند در مقیاس اجرا شود.

در حالت ایده آل، طراحی از همان ابتدای هر پروژه تعبیه شده است تا بتوانیم موارد فوق را به طور موثر انجام دهیم. استفاده از تفکر طراحی برای شناسایی فرصت ها برای ارائه ارزش مشتری به روش هایی که با استراتژی کسب و کار همخوانی دارد.


باور کن / Believe it

طرحی از شخصیتی که به چوب بسته شده است با عنوان «من باور دارم!» که نشان دهنده تمایل به مواجه شدن با عواقب عقایدشان است، در محاصره تماشاچیانی که یکی شعله در دست دارد، و زیرنویس دیگری با بیان «ما نه»، که نماد مخالفت است.

باور جالب است زیرا نیازی به مدرک ندارد، با این حال برخی از مردم جان خود را برای باورهای خود می‌دهند. از طرف دیگر، بدون اعتقاد، تلاش ها کم رنگ به نظر می رسند. بسیار مهم است که یک فرآیند کاری ایجاد کنید که به ارزش کاری که انجام می‌دهید باور داشته باشد، اما مبتنی بر شواهد تجربی باشد.


+ بدانید که چرا کار شما برای کاربران، مشتریان و کسب و کار شما اهمیت دارد.

+ مشخص کنید که ارزش برای کاربران کجاست و چگونه آن ارزش با اهداف تجاری همسو می شود. بنابراین شما می توانید تلاش های خود را به طور موثر متمرکز کنید.

+ راه حل ها را اعتبار سنجی کنید تا مطمئن شوید ارزش پیگیری را دارند. اگر چیزی باعث بی تفاوتی شود، برای ماندن به دلیل محکمی نیاز دارد.

قبل از اینکه بتوانید دیگران را متقاعد کنید ابتدا باید خودتان را متقاعد کنید. امید این است که درجاتی از زیرکی تجاری را پرورش داده باشید، به این معنی که برای متقاعد کردن شما به راه حلی که برای آن زمان صرف کرده اید، بیش از فاصله سفید ثابت و استانداردهای دسترسی مناسب لازم است.


بفروشش / Sell it

تصویری با دست طراحی شده از یک جعبه صابون که عبارت «جایی که می خواهید باشید» در بالای آن شناور است. این تصویر مفهوم ابراز عقیده یا «قرار گرفتن در جعبه صابون» برای به اشتراک گذاشتن یک پیام را نشان می دهد.

این شامل متقاعد کردن کسانی است که در سفر اعتقادی شرکت نکرده‌اند. شما باید به طور موثر بینش و منطق طراحی خود را با شواهد پشتیبان منتقل کنید تا اطمینان حاصل کنید که دیگران هدف و تأثیر بالقوه طراحی را درک می کنند، حتی اگر آنها بخشی از بینش های کلیدی نباشند که جهت آن را شکل داده است (درسی در اینجا وجود دارد که در آینده وجود دارد. برگشت به).

چالش در پیمایش pushback است که عموماً به دو دلیل ایجاد می شود:

+ آنها نمی توانند ROI را درک کنند

+ آنها ایده متفاوتی را ترجیح می دهند

سناریوی دوم - عدم ترکیب یک ایده خاص از یک فرد تأثیرگذار - بسیار دشوار است. این نیاز به تعادل دقیق همدلی، ارتباطات استراتژیک و متقاعدسازی مبتنی بر شواهد دارد.

هنگامی که با سؤالاتی مانند "بازده سرمایه گذاری کجاست؟" یا «در مورد ایده‌ای که به شما گفتم چطور؟»، ضروری است:


نشان دادن ارزش / Demonstrate Value

به وضوح بیان کنید که چگونه طراحی با اهداف تجاری و نیازهای کاربر مطابقت دارد و بر ارزش و تأثیر آن نسبت به تلاش مورد نیاز تأکید کنید.

منطقی کردن تصمیمات طراحی / Rationalise Design Decisions

اگر ایده‌های خاصی گنجانده نشده‌اند، توضیح دهید که چرا، با استفاده از تحقیقات، بازخورد کاربر، یا ملاحظات استراتژیک برای توجیه رویکرد خود و اینکه چگونه به اهداف کلی خدمت می‌کند.


نکته داغ: یک مشکل طراحی را به عنوان نقطه گفتگو برای ذینفعان داخلی برای حل در جلسه به میدان بیاورید. مانند طراحان، همه می‌خواهند احساس کنند که در آن حضور دارند، شنیده می‌شوند و به خاطر نبوغ خود شناخته می‌شوند

طراحیکسب کارمدیریت محصولمحصولفروش
محمدرضا جلالی هستم / معمار ، گرافیست و طراح محصول / فعالیت من تلفیق معماری و گرافیک در طراحی محصول ، هویت برند و بسته بندی است
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید