‹ هۍ سوال از من دیوانه میپرسید ..
این چہ اسمۍست؟
نگاهۍست؟
صدایۍست؟
کلامۍست؟
چہ رختۍ،
لباسۍ،
روا نیست دگر؛
خدا نیست مگر؟
بزند بر پس آن گردن چون کرگدنت؛
کہ تکانی بخورد عقل بیاید بہ سرت!
من اگر مست و غزل خوان،
اگر در دل ایمان،
اگر زار و پریشان،
به تو چہ جان دلم؟! ›