وقتی داشتم اولین بار وارد ویرگول میشدم، دنبال یک بستر بودم تا دانش و دغدغههایم را با دیگران به اشتراک بگذارم.
حوزهای که علاقه دارم، دیزل ژنراتورها، نگهداری تجهیزات صنعتی، مقررات مالیاتی و حقوقی، عموماً فنی و تخصصیاند و در دنیای وب معمولاً کمتر به زبان ساده و کاربردی بهشان پرداخته میشود. برای من، ویرگول جایی است که توانستم آنچه در ذهن و تجربهام دارم را بیرون بریزم و ارتباطی واقعی با مخاطب شکل بدهم.

در هر مقالهای که نوشتهام، از چکلیست دورهای دیزل ژنراتور گرفته تا نکات اظهارنامه مالیاتی، هدفم این بوده که برای کسانی که تازه وارد این صنعتاند یا مدیران پروژهای که دغدغه دارند، راهنمایی مفید و عملی ارائه بدهم.
نه سخنرانی، نه کلیگویی؛ فقط تجربههای واقعی، نکات کاربردی، مشکلاتی که باهاشان روبهرو شدم و راهحلهایی که پیدا کردم.
هر بار که در ویرگول میچرخم، مقالاتی میبینم درباره کسبوکار، امور مالی، قوانین حقوقی، نوآوری صنعتی، همه دست به دست هم میدهند تا تصویری جامعتر از دنیای متنوع اطراف من بسازند.
من از اینجا الهام میگیرم، از دوستانی که در زمینههای دورتر از تخصص من فعالیت میکنند، یاد میگیرم و بهانهای پیدا میکنم تا دایره دانشم را گسترش دهم.
نوشتن اینجا یعنی اینکه میدانی کسی دارد میخواند، نه فقط عددی برای بازدید بیشتر.
گاهی کامنتی ساده، سوالی کنجکاوانه، یا تشویقی کوتاه چنان برام با ارزش است که انگار انرژی تازهای میگیرم برای ادامه دادن.
بیتعارف میگویم: وقتی میبینم افرادی مطلبی را میخوانند، تأیید میکنند یا مسیر کاریشان را به خاطر یک نکته از نوشتهام تغییر میدهند، حس میکنم ارزش کارم بیشتر شده.
هشت سال گذشت؛ هشت سال فرصت اشتراک تجربه، ایجاد پل بین تخصصها، پیدا کردن همفکرها و تبدیل شدن به صدای کوچک خودم در دل فضای وب فارسی.
برای من، ویرگول فقط یک پلتفرم نیست؛ ویرگول یعنی جایی برای بزرگتر شدنِ ذهن و قلم من.
یعنی نقطه شروعی که هر روز دوباره با یک موضوع جدید دست به قلم میشوم و به مخاطبی در آن سوی صفحه امید میدهم که تنها نیست.
ویرگول برای من یعنی اعتماد به دانستهها و تلنگری برای کشفِ نادانستهها.