نمیخواستم این کلیپ رو بذارم، چون همین شمایی که نگاه میکنین، آمار مشاهدهی اون رو بالا میبرین. اما برای اینکه ببینیم داستان از چه قراره لازمه:
یه زمانی بود تبلیغ برای من ارزش بالایی داشت. بنظرم کار جذاب و ارزشمندی میومد. حتی وقتی حدود 15 سال داشتم، اون زمانی که پیامرسانها هم تازه داشتن سر از تخم در میوردن، با برادرم که شیش سال ازم کوچیکتره، ایدههای ساخت تبلیغمون رو توی یه دفتر مینوشتیم، خیلی دوست داشتیم توی زمینههای مشابه فعالیت کنیم، اما دست سرنوشت مسیرمون رو عوض کرد، بهتره بگم خودمون راهِ دیگهای رو پیش گرفتیم.
گذشت و گذشت تا رسیدیم به شبکههای اجتماعی، کلمهها و القاب و شغلهای جدیدی ایجاد شد. اینفلوئنسر، بلاگر، واینر، ولاگر، ...
من میخوام یه کلمهی جدید رو به کار ببرم. توی ادامه، "اینفلوئِلِبریتی" یعنی اینفلوئنسرهایی که به سلبریتی تبدیل شدن. میشد اینفلوئنسلبریتی هم گذاشت ولی من کلمهی اینفلوئلبریتی رو ترجیح میدم. هم یعنی افرادی که از کانالهای غیرسنتی به مشهوریت رسیدن (اینفلوئنسر) و به مرور به دنبالشوندگی و محبوبیت و اثرگذاریای که بدست اوردن به سلبریتی تبدیلشون کرده.
یواش یواش افرادی که تا چند سال پیش جامعه برای اونها تره هم خورد نمیکرد، تا به خودشون اومدن دیدن دارن سلبریتی میشن. مشهور شدن. پول در اُوردن. شناخته شدن. بد هم نیست. چه مشکلی داره مگه؟ فرصتِ خیلی خوبیه که خیلیا میتونن ازش استفاده کنن.
اما به نظر من، چند تا مشکل اساسی داره، بیاین با دهتا جملهی مهم، وضعیت افرادی که این القاب رو طی مدتی کوتاهی بدست اوردن بسنجیم:
دانش ما کُره ای است که هرچه گسترش می یابد، به همان نسبت درمی یابیم که کدام چیزها را نمی دانیم.
فرناندو پسوآ
آیا اینفلوئلبریتیها، توی مکالماتشون، کلیپهایی که تهیه میکنن، یا هر نوع ارتباط دیگهای، نشون میدن که خیلی چیزارو نمیدونن، یا ادعای دونستنشون از برخی دانشمندا هم بیشتره؟
زینت انسان در سه چیز است: علم، محبت، آزادی
افلاطون
محبت بعضیاشون شاید داشته باشن، آزادی رو قطعاً بیشتر از جامعمون دارن، اما علم چی؟ چه علم و دانشی دارن؟ براشون مسئولیتهای اجتماعی چقدر اهمیت داره؟
چیزی که بدون زحمت و رنج آموخته شود روزی فراموش میشود.
آندره موروا
من نمیگم زحمت نمیکشن، اتفاقاً خیلیاشون خیلی پُرکار هستن، اما چه زحمت و در چه راستایی؟ من نمیگم همه باید درد و رنج بکشن، ولی چند درصد از اینفلوئلبریتیها واقعاً بهای منصفانهای (به نسبت عمومیت جامعه) برای جایی که هستن پرداختن؟
اگر میخواهی هستی را بشناسی، خود را بشناس.
سقراط
این یکی رو دیگه واقعاً نمیدونم چند درصدشون خودشناسی و هستیشناسی و انسانشناسی و جامعهشناسی و روانشناسی و هر شناسیِ دیگهای براشون اهمیت داره! ولی من توی بیشترِ کارهاشون صرفاً تفریح و سرگرمی و مسخرهبازی میبینم.
هر کس درب مدرسهای را باز کند، درس زندانی را بسته است.
ویکتور هوگو
یکی از بدترین اتفاقایی که اینلوئلبریتیها رقم زدن، اینه که بچهها و جوونا، میبینن بدون تحصیل و تلاش خاصی، خیلیا مسیر معروفیت رو طی کردن، و جامعه هم نه تنها اونها رو مزمت نمیکنه، تازه توسط پدر مادرای همین بچهها دنبال هم میشن. چرا باید یه بچه بره دنبال درس و یادگیری و تلاش؟ اونم وقتی میتونه با دو تا از دوستدختراش یسری کلیپ پادشاهانه درست کنه و یعالمه مردم دنبالش کنن!
انسانِ بلندمرتبه چون به فهم و دانایی رسد، متواضع میشود.
امام علی
راستش رو بخواین، کمتر اینفلوئلبریتیای میشناسم که بعد از مشهور شدن، متواضعتر شده باشه. با احترام به اونایی که ارزشمندتر هستن، بقیه بیشتر دنبالِ پول در اوردن و مشهور شدن و زندگیِ بهترِ خودشون هستن و اولویت خاصی برای بقیه قائل نمیشن معمولاً.
هر کس باید باغ خود را پرورش دهد.
فرانسوا ولتر
اینفلوئلبریتیها شدن قبله و مسیر بقیه. من آمار رسمی ندارم، اما فکر میکنم همه، حتی شما که این متن رو میخونین، حدأقل یک بار هم توی زندگی حدأقل به فکرتون رسیده که برین دنبال اینفلوئلبریتی شدن، یا حدأقل با خودتون به مقایسهی ریز کردین که تلاش و شرایط شما و بقیه مردم کجا و رفاه و مشهور شدنِ کوتاهمدتِ اینفلوئلبریتیها کجا! خیلیامون اگه پوزِ روشنفکری رو بذاریم کنار، متوجه میشیم که یسری چیزا باهم جور در نمیاد.
دانش به تو قدرت میدهد، ولی شخصیت به تو احترام میدهد.
بروسلی
شخصیت یکی از اصلیترین ارکان ورزشکارای درست حسابیه، من قصد بیاحترامی و توهین به کسی رو ندارم، ولی واقعاً موارد زیادی دیدیم از یسری اینفلوئلبریتی که برای جلب توجه حاضر بودن کارایی بکنن که شاید حتی از نظر عمومیت جامعه بیفرهنگی تلقی میشه، اما همون جامعه دنبالشون میکنن.
فهمیدن همیشه بهتر از آموختن است.
گوستاولوبون
باز هم با احترام به همهی اینفلوئلبریتیها، واقعاً کاری که بیشترشون انجام میدن، مردم رو به فرار از درک و فهم سوق میده. غذا خوردن و تبلیغ رستورانا، مسخرهبازی واسه خندوندن مردم به هر طریقی، هنجارشکنی واسه جذب قشر خاکستری جامعه، و مواردی که خودتون قطعاً باهاشون روبرو شدین.
توانا بود هرکه دانا بود، ز دانش دل پیر برنا بود
فردوسی
چند باری فکر کنم به این مسئله اشاره کردم که دانایی (که در سالهای قبلتر ارزش محسوب میشد) جای خودش رو داده به یسری چیزای دیگه. مارتین سلیگمن توی تئوری شکوفایی پنج عامل رو (برای شکوفا شدن هر انسانی) نام میبره: هیجانات مثبت، مجذوب شدن، روابط موثر، معنا، دستاورد. زندگیِ برخی از اینفلوئلبریتیها فقط خلاصه شده توی لذت و پول و شهرت که درصد ناچیزی از مجموعهی شکوفاییِ مورد نیاز یه انسان (و با نگاهی کلانتر، جامعه) رو شامل میشه.
خب، برگردیم سراغ تبلیغ میهن. رضا شفیعیجم، با اون همه تجربه، باید بیاد توی تبلیغی بازی کنه، که عملاً اینفلوئلبریتیهای داخلش برای مردم جذابیت بیشتری دارن. درسته که تایتل این تبلیغ با اسم رضا شفیعیجم گره خورده، ولی عملاً بقیهی اینفلوئلبریتیهای این کلیپ وظیفهی مشهور شدنش رو برعهده داشتن.
من به همه این افراد احترام میذارم، کارِ برخیشون هم بنظرم نه تنها اشکالی نداره تازه دارن سالم هم ادامه میدن(ولی بنظرم درصد کمی اینطوری هستن).
چقدر خوبی میشه بیان آمار بدن که روزی (اصلاً ماهی) چند ساعت کتاب میخونن، فکر میکنین برای آموزش خودشون چقدر وقت میذارن؟ چندتاشون نسبت به مسائلِ فرهنگی و سیاسی و مباحث کلان، نگرشی واقعبینانهای دارن و فقط اُردِ ناشتا نمیدن؟ برخی از اینفلوئابریتیها خوب بلدن اعتراض کنن، اما حتی 5 دقیقه میتونن در مورد تئوریهای روانشناسی و جامعهشناسی صحبت کنن؟ چند نفرشون برای کسب و گسترش دانش ارزش قائلن؟ چند درصدشون مدرک دانشگاهی دارن یا برای افرادِ تحصیلکرده ارزش و احترام قائلن؟
اصلاً مباحث دانشگاهی به کنار، خیلیاشون کارِ اصلیشون فقط القای شادیِ و خندهی بیپشتوانه به مردم هست. مردمی که برای ارضای نیاز به دوپامین و فرار از شرایط، دنبال هر مسخرهبازیای میرن که یه کوچولو هم شده، مثل یه مُسَکِن، مدت کوتاهی حالشون رو تغییر بده. ولی توی طولانیمدت، اتفاقی که رخ میده، وابستگیِ بیشتر مردم به این روند هست، و نفعش بیشتر به همین اینفلوئلبریتیها میرسه، و برای جامعه واقعاً خطرهای زیادی داره (که فقط قسمتی از اون رو توی این نوشته سعی کردم منتقل بکنم و بیشترش در این مقال نمیگنجه).
من اهل پویش راه انداختن نیستم، دنبالکنندهی زیادی هم ندارم، اما اگه جای افرادی بودم که تواناییِ این کار رو داشتن، پویشی راه مینداختم به اسم بایکوتِ اینفلوئلبریتینما یا برچسب و هشتگی به اسم اینفلوئلبریتی رو گسترش میدادم یا هر چیز مشابهی. اگه نمیتونید این کار رو بکنید، حدأقل ازتون میخوام، به اندازهی خودتون، توی تغییر نگاه اطرافیانتون دخیل باشین (و این مقاله رو هم به همین خاطر نوشتم). گفتن، نوشتن، شنیدن، ارتباطات اینشکلی، نگاهِ من و شما و بقیه رو روشنتر میکنه و کمک میکنه جامعه به مرور به سمتِ شکوفایی و بینش و نگرشِ بهتری حرکت کنه. با کلیک رو اینجا هم میتونید پستی توی لینکداین رو ببینید که یکی از دلایل انتشار این مطلب بود.
برای اتمام این نوشتار هم دوست دارم اینو بگم که شرکتهایی مثل میهن، برای من ارزش زیادی داشتن، چون توی همین شرایط بدِ اقتصادی، دارن با تولید داخلی به تعدادی از مردم این سرزمین حقوق میدن، و متأسفتم ولی امیدوارم این پیشبینیم اشتباه باشه که میهن داره با دستای خودش، خودش رو از بین میبره. در هر صورت ای کاش نمیرفت سراغ این نوع تبلیغها (که قبلاً هم حواشیِ زیادی ایجاد کرده بود. میهن مدتهاست نشون داده برای فروش بیشتر، هرکاری از دستش بر بیاد انجام میده. حتی شاید بشه این کارهاش رو به عنوان سیاست و مدل و ساختار جدیدی توی دنیای تبلیغات دونست به اسم میهنبازی!). ای کاش مردم و شرکتها و کارخونهها، بهراحتی نیان سراغ اینفلوئلبریتیها و بیشتر از این (بدون دلیل و پیشتوانهی خاصی) توی اَلَکی معروفتر شدنشون دخیل نباشن. ای کاش اسم این برند، میهن نبود! کلمهی میهن، مقدس و ارزشمنده، حیفه که این برند (و بهالطبع اون کلمهی میهن) با تبلیغای اینچِنینی، بازیچهی دست اینفلوئلبریتیها بشه.
با آرزوی بهترینها برای شما و کشور و دنیا. سلامت باشید.
منتشر شده در ویرگول توسط محمد قدسیان https://virgool.io/@mohammad.ghodsian
اواسط تیر 1401
https://virgool.io/@mohammad.ghodsian/influelebrity-mihan-lslye9qnbjlp