محمد کوهستانی
محمد کوهستانی
خواندن ۸ دقیقه·۶ روز پیش

مروری بر کتاب ناگهان انقلاب به قلم چارلز کورزمن

سوار تاکسی بودم و از شنیدن موسیقی لذت می‌بردم که دیدم گردن راننده در آینه ماشین بال‌بال می‌زند و انگاری دارد با من حرف می‌زند. موسیقی را قطع کردم و گفتم: "ببخشید؟" به لب‌هایش که تا الان بی‌صدا باز و بسته می‌شدند صدایی نشست و انگار تلوزیون از حالت بی‌صدا خارج شد: "می‌گفتم؛ این شیرینی و شربت‌هایی که می‌بینی، همه‌ش برای یاداوری گُلیه که 46 سال پیش کاشتن که اونم کار خودشون بود!" خندید و ادامه داد: "البته این سری منظور از خودشونی که ما راننده‌ها می‌گیم، واقعا خودشون نیست، منظور من کارتره. می‌شناسیش که؟" گفتم بله و به مقصد رسیدم.

برایم جالب بود چون یکی از حرف‌هایی که به دفعات مکرر راجع به انقلاب ۵۷ زده می‌شد، همین موضوع کارتر بود. رفتم و کتاب ناگهان انقلاب (یا انقلاب تصورناپذیر در ایران) که در یکی از پادکست‌ها در ارتباط با این موضوع معرفی شده بود، تهیه کردم و نگاهی انداختم. راستش را بخواهید، اگر قبلا می‌گفتم دلیل انقلاب ۵۷ فلان اتفاق است، الان حتی از همان اتفاق نیز نمی‌توانم به قطعیت یاد کنم اما حداقل فهمیدم جنبشی که بعد از کلی زد و خورد به سرانجام رسیده، قرار نیست با یک جمله خلاصه شود. مخصوصا وقتی که نظرات نسبت به آن با حب یا بغضی خالص بیان می‌شود. بنابرین شروع به خواندن کتاب کردم و می‌خواهم خلاصه آن را با شما به اشتراک بگذارم.

انقلاب ۵۷ بسیار پدیده عجیب و پیچیده‌ای است طوری که میزان این پیچیدگی خیلی بیشتر از تصورات ماست چرا که مشارکت مردم در پیشبرد این انقلاب درصد بالایی دارد. بگذارید با مثال بگویم؛ در انقلاب کبیر فرانسه که در سراسر دنیا منتشر شد و همه ما حداقل اسمش را در کتاب‌های تاریخ دبیرستان خوانده‌ایم، دو درصد از جمعیت برای فریاد خواسته‌هایشان به خیابان‌ها آمدند. در انقلاب بولشویک‌ها هم که لنین و فدایی‌هایش سنگ آن را بر سینه می‌زنند، یک درصد مردم به خیابان‌ها ریختند. این رقم برای انقلاب ۵۷ ایران چیزیست معادل ده درصد! ده درصد جمعیت یک کشور در خیابان‌ها مرگ شاه کشورشان را فریاد می‌زدند. رقم قابل توجهیست.

در ادامه از چند دلیل مهم انقلاب که برخلاف باورمان از آن‌ها به عنوان اصلی‌ترین دلایل انقلاب یاد می‌شود صحبت می‌کنیم.

دلیل اول: فضای باز سیاسی

کارتر که سکان ریاست جمهوری آمریکا را به دست گرفت، مردی مسیحی و به شدت مذهبی بود و خودش را نماینده خدا جهت برقراری صلح در جهان می‌دید. او فکر می‌کرد رسالتی بر عهده اوست که محدود به مرزهای آمریکا نمی‌شود بنابرین ایران هم خارج از این ترازوی عدالت کارتری نبود و باید به قانون‌هایش و اجرای آن‌ها توسط آمریکا سیخونکی زده می‌شد! از طرفی در سال ۵۶ که کارتر رئیس جمهور شده بود، مصطفی خمینی فرزند ارشد روح‌الله خمینی در گذشت و چهلم‌های زنجیره‌ای و اعتراضات خیابانی شکل گرفت. از سویی دیگر کارتر معتقد بود که شاه حق سرکوب مخالفان و ممیزی‌گذاشتن بر رسانه‌ها را ندارد و باید این اعتراضات ادامه داشته باشد. به عقیده موافقان این تئوری، دست و پای شاه در پوست گردوی دموکراسی کارتر گیر کرده بود.

شاید این چهلم‌ها منظم برگزار می‌شدند اما در آن خبری از آن جمعیت میلیونی انقلابی نبود طوری که آمار حداکثر جمعیت در سراسر کشور را دو الی سه هزار نفر روایت می‌کنند. حتی به جایی رسید که در یکی از این مراسم‌های چهلم، هیچ کسی در اعتراضات کشته نشد بنابرین چهلم بعدی‌ای هم در کار نبود. تاریخ ورق خورد و به دنبال درگذشتن یکی از روحانیون دوباره چهلم‌ها در تابستان سال ۵۷ از سر گرفته شد تا اینکه رسیدیم به هفدهم شهریور ماه ۵۷. همان جمعه سیاهی که به قول فرهاد مهراد، در آن از ابر سیاه خون می‌چکید. در این روز بود که جمعیت میلیونی شد و بعد از آن هم با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد. در واقع میلیونی‌شدن معترضین با سرکوب خونین آن‌ها در ۱۷ شهریور آغاز شد و نه از آزادی‌های سیاسی‌ای که از سال قبل از انقلاب شروع شده بود. بنابرین نمی‌توانیم تمام و کمال اعتبار انقلاب را به فضای باز سیاسی در آن روزها دهیم هر چند که بی‌تاثیر نبود.

دلیل دوم: شبکه‌سازی مساجد

تا نیمه‌های دهه پنجاه، خیلی از گروه‌‌های مخالف نظام شاهنشاهی از جمله جزب توده، سازمان مجاهدین خلق و چریک‌های فدایی خلق، عملاً دیگر قدرت سابق خود را از دست داده بودند حالا می‌خواهد یا با اختلافات درون حزبی باشد و یا با سرکوب‌شدن توسط حکومت. اما یک جبهه از مخالفان شاه که تندی و افراط دو گروه قبل را نداشتند و از در هم کوبیده‌شدن در امان بودند وجود داشت و آن جبهه جایی نبود جز مساجد. به عقیده برخی، مساجد پایگاه‌های میلیونی مخالفین شاه بودند که در هر کوی و برزن وجود داشتند و به نمادی جهت مبارزه با استکبار و امپریالیسم غرب تبدیل شده بودند. اما مشکل اصلی این تئوری این بود که روحانیت سنتی در سال‌های قبل انقلاب به دو طیف بی‌طرف و حتی موافق شاه تقسیم می‌شدند. مصطفی خمینی، محمد بهشتی و اکبر هاشمی رفسنجانی در سخنرانی‌هایی مستقیماً اشاره می‌کنند که جنبش روحانیت شکست خورده و حتی از چند روحانی در ارتباط با این موضوع نام می‌برند.

از طرفی مسلما نمی‌توانیم بگوییم انقلاب و روحانیت را از هم جدا بدانیم مخصوصا وقتی که رهبر انقلاب خود روحانی بود. طلبه‌های پیرو خط امام به مرور زمان پیشوایان و سرپرستی مساجد رو به سمت روحانیت نوین‌تر با تفکرات سرنگونی نظام شاهنشاهی پیش می‌برند اما چه زمانی این نتیجه حاصل شده؟ اواسط ۵۷! اینجا وقتی است که کل‌ جامعه انقلابی شده است. بنابرین مساجد نیز نمی‌توانند عامل اصلی بروز انقلاب باشند هر چند نقش مهمی داشته‌اند مخصوصا به عنوان متمم.

دلیل سوم: تورم و افزایش قیمت نفت

در سال ۵۶ افزایش قیمت نفت باعث تزریق پول زیادی به اقتصاد شد و نتیجه این تزریق چیزی نبود جز تورم. این اولین‌باری بود که در تاریخ ایران تورم دو رقمی می‌شد اما این در حالی بود که همچنان شاخص ناخالصی ایران از کشورهایی مثل ترکیه و اندوزی بهتر بود. به هر حال تا قبل از ۱۷ شهریور، فقط ۱۵ اعتصاب شکل گرفته که عمدتا با خواسته‌های معیشتی همراه بود که قسمت زیادی از این خواسته‌ها را حکومت براورده کرده بود. از ماه‌های منتهی به انقلاب بود که خواسته‌های اعتصابات دیگر از معیشتی به سمت سیاسی و سرنگونی نظام شاهنشاهی حرکت کرد.

از سوی دیگر، یکی دیگر از سنگرهای اصلی اعتصابات، دانشجویان بودند که عموما دید مشخصی نسبت به آینده شخصی خود داشتند. حتی سازمان انرژی هسته‌ای که دست‌نشانده شخص شاه بود نیز به اعتصابات پیوسته بود که حرف‌زدن در ارتباط با مشکلات معیشتی این قشر، شاید حتی کمی خنده‌دار بنظر برسد. بنابرین دغدغه معیشتی و انگیزه‌های شخصی نیز پشت این اتفاقات نبود.

دلیل چهارم: ضعف در سرکوب مخالفان

بعضی نظریه‌ها حاکی از این می‌باشند که بعد از ریاست کارتر، ساواک هم کمی سر کیسه را شل کرد و خیلی به معترضین سخت نمی‌گرفت. این در حالیست که اگر به آمار و ارقام نگاه کنیم، تا پاییز ۵۷ هر چه اعتراضات سنگین‌تر می‌شده، کشته‌ها هم بیشتر می‌شده. مثلا تا شهریور ۵۷ در مجموع ۳۵ نفر در نتیجه اعتراضات علیه نظام شاهنشاهی کشته شدند. در شهریور به تنهایی ۱۱۴ و در بهمن که دیگر شاه هم رفته و همه چیز برای انتقال حکومت آماده بوده، تعداد کشته‌ها ۱۷۹ نفر گزارش شده و این سیر تا ۲۲ بهمن صعودی بوده! بنابرین سیسیتم سرکوب نه تنها بیکار نبوده و به تماشای اوضاع مملکت ننشسته بلکه خیلی هم وظیفه خود را با جدیت انجام می‌داده! پس ضعف سرکوب مخالفان نیز نمی‌تواند دلیل اصلی انقلاب ۵۷ باشد.

تا اینجا چهار دلیل که به عنوان محرک‌های اصلی انقلاب ۵۷ را مطرح کردیم و بررسی کردیم که این دلایل نمی‌توانند به تنهایی یک انقلاب را رقم زده باشند هر چند که بی‌تاثیر نبودند. اما در نهایت دلیل اصلی انقلاب چیست؟ بهتر است قضاوت را بر عهده خوانندگان کتاب و کسانی که تاریخ را بهتر از من و شما می‌شناسند بگذاریم اما برداشت شخصی من از مطالعه این کتاب این است که چند دلیل پراکنده برای توجیه این واقعه وجود دارد که با کنار هم گذاشتن آن‌ها شاید بتوانیم یک تصویر معقولی از واقعه را داشته باشیم.

بنظر من مجموعه دلایلی که بالاتر در مورد آن‌ها صحبت شد به همراه تعابیری که با سوی فکری رهبران اصلی مبارزه با حکومت به مردم منتقل می‌شد، همراه با سماجت مردم بر تایید این اعتراضات و کوتاه‌نیامدن حتی به قیمت رفع خواسته‌ها و اصلاحات حکومتی، منجر به انقلاب شد. بنابرین نقش ایدئولوژیک رهبری و مبارزان را در بروز این واقعه نمی‌توانیم نادیده بگیریم. بگذارید مثالی از این برداشت شخصی تعابیر بزنم:

همانطور که گفتیم، شاه به مردم و رسانه‌ها آزادی سیاسی داده بود. حالا چه تعبیری از سوی مبارزین نسبت به این شرایط می‌شد؟ "حیله بزرگ". به خاطر ماهیت خاموشی و شعله‌ور شدن متناوب سرکوب‌ها، این تعبیر توسط رهبران از آزادی سیاسی آن روزگار نسبت داد‌ه‌ شد و این آزادی‌ها را به کمپین یکصد گل مائو در چین تشبیه کردند که در آن مائو از سویی به منتقدان حکومت اجازه انتقاد داد و وقتی که کمی انتقادها بالا گرفت، شروع کرد به دستگیری و اعدام منتقدین حکومت خود.

با این حال بعد از خواندن این کتاب اگر می‌خواستم یک دلیل را برای وقوع انقلاب ۵۷ بیان کنم، دیگر همان یک دلیل را هم برای خودم ندارم چرا که وقایع تاریخی همیشه قرار نیست به سادگی آن چیزی که فکر می‌کنیم باشند و روایت شوند. اما چیزی که در وقوع اکثر انقلاب‌ها مشخص بوده این است که این وقایع حتی تا روزهای منتهی به آن هم تصورناپذیرند و تصور امر تصورناپذیر است که روزها را در تقویم از دیگر روزها متمایز می‌کند. انقلاب‌ها به نوعی یک انفجار اجتماعی‌ بوده، هستند و خواهند بود.

انقلابتاریختاریخ معاصر22 بهمن
جایی برای عدم عود‌کردن آتازاگورافوبیا.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید