
🔹از دیالکتیسینها آموختهایم که هر وضعیتی ضد خودش را در دل خودش دارد. آنها که قائل به اشکال مختلف کنشگریاند، میگویند از خلال عاملیت سوژههاست که مجموعهی اضداد بهمثابه نیروهای بالقوه در وضع موجود بالفعل شده و نهایتا وضعیت مطلوب حاصل میشود. در اینجا وضعیت بدیل، درواقع سنتز دوآلیسم متشکل از تز و آنتیتز است که نهایتا توگویی بهگونهای دیالکتیکی جمع اضداد را ممکن کرده است. البته سوژهها در وضعیتی صدق میکنند که دستکم روی برخی بدیهیات- از جمله دو ضربدر دو میشود چهار- کماکان اتفاقنظر وجود دارد. نه در وضعیت ما که هر دمودستگاهی فرمول، مقدمات و نتایج خودش را تولید میکند و هر نهادی با عقلانیت خاص خودش به دنبال بهرهگیری حداکثری از فضا در راستای بازتولید منافع فضایی و دستگاهی خودش هست. تمام تضادها و کشمکشهایی که در شهرها دیده میشود غالبا حاصل چنین معادلاتی است.
🔸از شکلگیری بلدیه تاکنون، مدیریت شهری تاریخاً قرار بوده به تأمین خدمات عمومی شهر بپردازد. در این راستا، برای اینکه اساسأ امکان برنامهریزی شکل بگیرد و از اعمال سلیقههای دستگاهی پیشگیری شود، در دهه ۴۰ در نظام برنامهریزی کشور یک نهادی به نام شورای عالی شهرسازی و معماری به وجود آمد که بهاتفاق دستگاههای مربوطه از جمله شهرداری یکسری ضوابط و مقررات شهرسازی تدوین کرد. بر اساس این ضوابط، قرار شد تامین خدمات در شهرها بر اساس حساب کتاب انجام شود. یعنی هر نهادی از جمله شهرداری هر کاری میخواهد انجام دهد، پیش از هر اقدامی باید بر اساس استانداردهای تعیینشده توسط شورای عالی به بررسی کمبودها و مازادهای سرانههای خدماتی بپردازد.
🔹مواجهات سلیقهای و ناشفاف باعث ایجاد شکافهای غیرقابل ترمیم بین نظام مدیریتی و عموم مردم شده است. تکرار تاریخی چنین مواجهاتی امروز باعث از دست رفتن اعتماد عمومی به نظام برنامهریزی کشور هم شده است. بهطوری که امروز دیگر طبقات اجتماعی مختلف علیرغم تضاد منافع درونطبقاتیشان، جملگی روی ناکارآمدی نظام مدیریت شهری و برنامهریزی اتفاقنظر دارند.
🔸خردادماه ۱۴۰۲ معاون مرکز رسیدگی به امور مساجد استان تهران گفته بود بیش از هزار مسجد در تهران غیرفعال است. نیمی از مساجد کشور هم امام جماعت ندارند. و از طرف دیگر، در طرح جامع و تفصیلی تهران، بیشترین کمبودها مربوط به سرانه فضای سبز است و فضای سبز زیر ۴ و ۵ متر و در منطقه ۱۰ زیر یک متر است، حتی در بعضی از محلات متاسفانه بوستان وجود ندارد.