سرعت تحول دیجیتال در صنایع مختلف، به ویژه بانکداری، همچنان رو به افزایش است. نگاهی به وضعیت صنعت بانکداری در پایان این دهه نشان میدهد که فضای خدمات مالی به شدت تحت تأثیر فناوریهای نوآورانه، استراتژیهای دادهمحور و تمرکز بر تجربه مشتری میباشد.
چشمانداز بانکداری دیجیتال برای بانکها و مؤسسات اعتباری برای موفقیت در پنج سال آینده، با انجام فعالیت در اصول اولیهای آغاز میشود که پایه و اساس تحول دیجیتال است. مؤسسات مالی باید خود را متعهد به ادغام این اصول اولیه در نقشهراه استراتژیک خود کنند، در غیر این صورت با افزایش انتظارات مشتریان و تثبیت نوآوریهای فناورانه به عنوان یک ذهنیت جدید در صنعت بانکداری، ممکن است از رقابت عقب بمانند.
اصول اولیه خدمات بانکداری دیجیتال که تا پایان این دهه، بازار خدمات مؤسسات مالی را تحتالشعاع قرار میدهد عبارتند از:
· در دسترس بودن: هیچ گونه اختلال یا توقفی در خدمات وجود نداشته و خدمات بدون وقفه در اختیار مشتریان قرار میگیرد.
· اعتمادپذیری: هنگام عرضه محصولات یا خدمات جدید، آنها به سادگی کار خواهند کرد.
· راحتی: برخی از دارندگان حساب میخواهند به شعبه مراجعه کنند، برخی دیگر خیر. صرف نظر از ترجیح مشتری، باید یک گزینه مناسب برای آنها فراهم شود، از جمله دسترسی ۲۴ ساعته به بانکداری دیجیتال از هر نقطه جهان از طریق دستگاه تلفن همراه آنها.
· عملکرد: به بیان ساده یعنی خدمات سریع باشید، که در نهایت منجر به نتایج مطلوب برای مؤسسه مالی خواهد شد.
· زمان واقعی: در حالی که ممکن است هنوز هم انتقال وجه با روش سنتی در بانکها انجام شود، تجربیات انتقال پول، افتتاح حساب یا تأمین مالی باید برای کاربر نهایی به صورت لحظهای احساس شود.
· شهودی: طراحی بانکداری دیجیتال و تجربیات مشتری باید بسیار شهودی و آسان برای استفاده برای همه نسلها باشد.
· امنیت: دارندگان حساب باید احساس اطمینان کنند که میتوانند به مؤسسه مالی خود برای محافظت از دادهها و وجوه خود اعتماد کنند.
بعد از پیادهسازی اصول اولیه، تجربه شعبه بانک باید به صورت دیجیتال ارائه شود تا تجربه کاربری منسجم برای دارندگان حساب، صرف نظر از اینکه از کجا و با چه دستگاهی بانکداری میکنند، فراهم شود.
مهاجرت تعاملات مالی به کانالهای دیجیتال، مؤسسات مالی را در موقعیتی قرار داده است که سطح بلوغ خود را ارزیابی کنند و مسیر استراتژیک آینده را ترسیم نمایند. بلوغ دیجیتال در مؤسسات مالی با تغییر بنیادین در فرهنگ سازمانی به سمت رویکردی مبتنی بر نتایج آغاز میشود. این تحول، هم رهبران و هم کارمندان را ملزم میکند تا این ایده را بپذیرند که موفقیت نه تنها با معیارهای سنتی، بلکه با نتایج ملموسی که نوآوریهای دیجیتال ارائه میدهند، سنجیده میشود. پرورش فرهنگ مبتنی بر نتایج به معنای ایجاد محیطی است که در آن تصمیمگیری مبتنی بر دادهها اولویت دارد و نوآوری در فرهنگ نهادینه شده است. این استراتژی شامل شکستن محدودیتهای سازمانی، ترویج همکاری بین بخشها و اطمینان از این است که هر عضو تیم درک میکند که نقش وی چگونه به استراتژی دیجیتال کل بانک تأثیرگذار است و به آن کمک میکند. با تکامل ذهنیت مؤسسه مالی، توانایی آن در استفاده مؤثر از ابزارها و فناوریهای دیجیتال نیز افزایش مییابد که منجر به فرآیندهای کارآمدتر، تجربیات بهبود یافته برای دارندگان حساب و عملکرد مالی بهتر میشود. در نهایت، بلوغ دیجیتال نه تنها در مورد پذیرش فناوریهای جدید است، بلکه در مورد نهادینه کردن تمرکز بر نتایج در بافت فرهنگ سازمان خواهد بود.
مطالعه اخیر نشان داده است که بلوغ دیجیتال در طیف وسیعی متشکل از چهار بخش گسترش یافته است و اگرچه همه بانکها و مؤسسات اعتباری در این بخشها خود را مشتریمحور میدانند، اما پیشروترین بازیگران دیجیتال به جای توجه به شهود، برای تصمیمگیری بیشتر به دادهها تکیه میکنند و بر بازده سرمایهگذاریهای خود متمرکز هستند. دستیابی به بلوغ دیجیتال در کانالهای تعاملی نیازمند تعهد به نوآوری مستمر و فرهنگ پذیرش تغییر است که بانکها و مؤسسات اعتباری را قادر میسازد تا پیشگامان صنعت باشند.
همانطور که بانکها و مؤسسات اعتباری برای استراتژیهای سال ۲۰۲۵ خود برنامهریزی میکنند، اتخاذ رویکردی آیندهنگر و متفاوت و پذیرش روندهای نوظهور پایه و اساس موفقیت در اصول اولیه و تمایز در پنج سال آینده خواهد بود. اقدامات زیر، رهبران سازمانی را در موقعیت مثبتی قرار میدهد تا با اطمینان در آینده بانکداری حرکت کنند و از فناوری و دادهها برای ایجاد تأثیر مثبت قابل توجهی بر سفرهای مالی دارندگان حساب استفاده کنند.
سه رویکرد برای رشد هوشمندانه کسبوکار و ارتقای فرهنگ دیجیتال سازمان
· رویکرد اول: دسترسی 24×7 به حسابها و پول
صاحبان حسابها نه تنها انتظار دارند که برخی از ویژگیها در تجربه بانکداری دیجیتال آنها در دسترس باشد، بلکه خود را مستحق این عملکرد میدانند. راحتی و استفاده از این ویژگیها به حدی در زندگی روزمره مشتریان جا افتاده است که رفتار مشتری، تکامل این ویژگیها را به صنعت خدمات مالی تحمیل خواهد کرد.
وقتی صحبت از پرداختهای فوری میشود، بانکها و مؤسسات اعتباری باید نه تنها دسترسی به پرداختهای فرد به فرد (P2P)، بلکه حساب به حساب (A2A)، کسبوکار به کسبوکار(B2B) و کسبوکار به مشتری (B2C) را فراهم کنند. مبلغ و سرعت تراکنشها به ویژه در کاربردهای کسبوکار کوچک و متوسط به سرعت افزایش یافته است. مؤسسات مالی باید برای برآورده کردن انتظارات برای ارسال و دریافت انتقالهای بزرگ پول مقیاسپذیر شوند.
در حوزه پرداخت، پذیرش کیف پولهای دیجیتال و پرداختهای بدون تماس توسط مشتریان به شدت در حال افزایش است و آماده است تا حجم تراکنشهای مبتنی بر آن در نقاط فروش فیزیکی تا سال 2027 از کارتهای اعتباری پیشی بگیرد. همانطور که به سمت سال 2030 حرکت میکنیم، مهم است که به این موضوع هم از دیدگاه خدمات مشتری و هم از دیدگاه رشد حساب توجه کنیم. تصور کنید یک صاحب حساب جدید از افتتاح حساب دیجیتال برای ایجاد ارتباط خود با یک مؤسسه استفاده میکند. با ارائه تأییدیه فوری حساب، متقاضیان میتوانند بلافاصله حساب خود را ایجاد کنند و در تجربه بانکداری دیجیتال، کارت اعتباری یا بانکی خود را به کیف پول دیجیتال خود متصل کنند و در عرض چند دقیقه تراکنش انجام دهند. این انتظار تا چند سال آینده به صورت افزایشی زیاد خواهد شد و اگر مؤسسات مالی در این عملکرد سرمایهگذاری نکنند، صاحبان حساب و مشتریان بالقوه فرآیند افتتاح حساب در آن مؤسسه یا بانک را رها خواهند کرد که منجر به از دست دادن درآمد میشود. مهمتر از همه، با نزدیک شدن بزرگترین انتقال ثروت بین نسلی در تاریخ و حرکت به سمت نسل جدید مشتریان، مؤسسات مالی باید توجه ویژهای به رفتارهای آنها داشته باشند. 49 درصد از مشتریا 28 تا 35 ساله، به دلیل عدم تجربه مناسب از بانکداری دیجیتال، آن را رها کردهاند، که بالاترین میزان از هر نسل است.
بررسیها نشان میدهد که تجربه مشتری در استفاده از خدمات بانکداری دیجیتال، در اپلیکیشنهای مختلف موبایلی گسترده شده است و ویژگیهایی که مشتریان به آن توجه میکنند عبارتند از: تجربه کاربری (UX) برنامه موبایل و بانکداری آنلاین و خدمات مشتری درون برنامهای. اطمینان از دسترسی ۲۴×۷ به افتتاح حساب دیجیتال، تأمین مالی و استفاده از خدمات توسط مشتریان جدید در لحظه افتتاح حساب از ویژگیهای یک مؤسسه مالی بالغ خواهد بود. برای مؤسسات مالی که به دنبال ماندن در صدر کیف پول و داشتن نرخ تعامل بالا هستند، ایجاد این ویژگیها به عنوان یک اولویت مطرح میشود.
رویکرد دوم: حفاظت از مؤسسات مالی و مشتریان
موضوع اصلی برای دارندگان حسابها و مؤسسات مالی، امنیت و جلوگیری از کلاهبرداری است. با پیشرفتهای ادامهدار در پرداختهای دیجیتال، بانکها و مؤسسات اعتباری برتر، آنهایی خواهند بود که دارای اقدامات امنیتی چند لایه هستند. تهدیدات سایبری به طور مداوم پیچیدهتر میشوند و بانکداری به عنوان یک صنعت، باید رویکردی برای مبارزه و مقابله با آنها، اتخاذ کند.
براساس یک مقاله در سیانان گزارش شد که «یک کارمند در یک شرکت چندملیتی فریب خورد و کلاهبرداران با استفاده از فناوری دیپفیک که در یک تماس ویدیویی به جای مدیر مالی شرکت ظاهر شده بودند، ۲۵ میلیون دلار کلاهبرداری کردند».
امروزه با هزینه بسیار کم، هر کاربر میتواند به ابزارهای هوش مصنوعی آنلاین دسترسی داشته باشد و با کمترین میزان دانش اولیه یا تخصص، ویدیوهای دیپفیک ایجاد کند. با افزایش پیچیدگی و ظرافت کلاهبرداران، اجرای اقدامات امنیتی پیشرفته برای محافظت از اطلاعات حساس و حفظ اعتماد دارندگان حسابها از اهمیت بالایی برخوردار است. این رویکرد به کاهش ریسکها و اطمینان از پاسخ سریع به تهدیدات بالقوه کمک میکند. ضروری است که بانکها و مؤسسات اعتباری برای یک استراتژی چندوجهی یا چندلایه تا پایان دهه، با تیمهای امنیتی و انطباق اختصاصی برای تمرکز بر این حوزه و سرمایهگذاری برای بهترین فناوریهای موجود، بودجه اختصاص دهند.
مؤسسات مالی برای جلوگیری از خسارات ناشی از نقض دادهها و کاهش کلاهبرداری، میتوانند از رویکرد امنیتی چندلایهای استفاده کنند که شامل احراز هویت چند مرحلهای (MFA) و بیومتریک میشود. روشهای قدیمی مانند رمز عبور یکبار مصرف (OTP) از طریق ایمیل، پیامک یا تماس تلفنی دیگر به دلیل آسیبپذیری بالا، توصیه نمیشوند. MFA روشی شناخته شده برای محافظت از دادههای حساس در شرکتها است و میتواند به عنوان یک مسیر برای افزایش امنیت بانکی استفاده شود. علاوه بر MFA، مؤسسات مالی میتوانند از بیومتریک رفتاری پیشرفته برای نظارت و تحلیل مستمر رفتار کاربر و شناسایی کلاهبرداری از طریق تشخیص انحراف از الگوهای رفتاری معمول استفاده کنند. استراتژی دیگر، پیادهسازی تشخیص آنومالی تراکنش در زمان واقعی است که میتواند فعالیتهای غیرمعمول را بلافاصله علامتگذاری کند و امکان مداخله سریع قبل از تکمیل هرگونه تراکنش کلاهبرداری را فراهم کند. در آینده نزدیک، صنعت بانکداری به سمت احراز هویت بدون رمز عبور حرکت خواهد کرد. هدف از هر یک از این پروتکلهای امنیتی این است که به دارندگان حساب اجازه ندهیم اقدامات پرخطر را فقط با استفاده از نام کاربری و رمز عبور انجام دهند.
اکثریت قریب به اتفاق آمریکاییها بر این باورند که مهمترین وظیفه مؤسسات مالی آنها، محافظت از دادههایشان در برابر کلاهبرداران و هکرها و حفظ حریم خصوصی آنها در برابر افراد غیرمجاز است. گزارش کلاهبرداری و کنترل پرداختهای AFP سال ۲۰۲۴ نشان میدهد که ۸۰ درصد از سازمانها در سال ۲۰۲۳ قربانی حملات یا تلاش برای کلاهبرداری پرداخت شدهاند که افزایش ۱۵ درصدی را نسبت به سال قبل نشان میدهد. چکها همچنان آسیبپذیرترین روش پرداخت هستند و ۶۵ درصد از سازمانها با حملات کلاهبرداری از طریق این کانال مواجه شدهاند.
برای مقابله مؤثر با این تهدیدات در حال تکامل، بانکها و مؤسسات اعتباری باید در ابزارهایی مانند چک و ACH Positive Pay (سرویس خودکار که به تشخیص چکهای تقلبی با تأیید آنها در برابر لیستی از چکهای صادر شده کمک میکند)، آموزش کارکنان و دارندگان حسابهای خرد و تجاری سرمایهگذاری کنند. جنبههای حیاتی کاهش کلاهبرداری باید شامل موارد زیر باشد:
پیشگیری از کلاهبرداری باید همچنان اولویت اصلی مؤسسات مالی باشد. با افزایش پیچیدگی تهدیدات سایبری، تلاش برای تطبیق و تقویت مداوم استراتژیهای دفاعی باید یک اقدام فراسازمانی باشد. پس از استقرار صحیح این پروتکلها و رشد شهرت قابل اعتماد در مؤسسه، مؤسسات مالی میتوانند با اطمینان به رشد و تنوع بخشیدن به سبد محصولات و فناوری خود بپردازند.
رویکرد سوم: بهرهبرداری از بینشهای دادهای برای تنوعبخشی
مؤسسات مالی به یک پرتفوی متنوع از محصولات و فناوریها نیاز خواهند داشت و همچنین باید در بسیاری از اصول اولیه بانکداری متخصص باشند. در حالی که تنوعبخشی میتواند به معنای جذب حسابهای جدید، ورود به جغرافیای جدید و ارائه دستههای جدید محصولات باشد، مزیت یک سازمان واقعاً دادهمحور، توانایی کشف فرصتهای منحصر به فرد برای توسعه محصولات و تعامل با مشتریان فعلی است. هنگامی که صحبت از فعالسازی دادهها برای تنوعبخشی میشود، باید تعادلی بین تمرکز بر جذب حسابهای جدید و افزایش سهم کیف پول در اکوسیستم موجود برقرار کرد.
دادهها بنیان اکوسیستم هستند. تحقیقات نشان دادهاند که مؤسسات مالی که دادهها را در اولویت قرار میدهند و استراتژی مدرنیزاسیون را اجرا میکنند، از نظر دیجیتالی پیشرفتهترین مؤسسات در بازار هستند و همچنین تا دو برابر رشد درآمد سالانه را نسبت به کمتحولترین مؤسسات، گزارش میدهند. دادهها باید استانداردسازی، پاکسازی و دستهبندی شوند تا اطمینان حاصل شود که دقیق، سازگار و آماده برای تحلیلهای معنادار هستند. در این حالت، هوش مصنوعی کاتالیزوری است برای تجهیز بانکداری دیجیتال دادهمحور آینده و توانمندسازی آنها برای تعامل مرتبط و مقیاسپذیر با مشتریان و اعضای خود.
فرصتهای بیشماری از طریق تحلیل دادههای اصلی و تراکنشهای دارنده حساب قابل کشف است، اما مهمترین تأثیر برای جذب درآمد از طریق بینشهای رقابتی و تجاری است.
بینشهای رقابتی
تمرکز بر کشف بینشهای رقابتی، دیدن اینکه وجوه از کجا خارج میشوند یا از کجا وارد مؤسسه میشوند، میتواند هم استراتژی محصول و هم بازاریابی را تعیین کند. تحلیلهای اخیر در زمینه بانکداری دیجیتال نشان داد که یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده در انتخاب بانک اصلی توسط مشتریان، محل واریز مستقیم درآمد آنها است. تشخیص اینکه کدام یک از حسابهای یک بانک، حقوق و دستمزد را به صورت خودکار دریافت نمیکنند، باید به عنوان یک شاخص عملکرد کلیدی و هدف رشد برای سال ۲۰۲۵ در نظر گرفته شود.
یکی دیگر از دادههای رقابتی که میتواند مفید باشد، طرح این سؤال است که «آیا بانک باید محصولات و خدمات سرمایهگذاری خود را گسترش دهد؟». تحلیل دادههای تراکنشها نشان میدهد که حسابداران به کدام ارائه دهندگان خدمات شخص ثالث پولهای سرمایهگذاری خود را میفرستند، چه مقدار پول از بانک خارج میشود و با چه فرکانسی این اتفاق میافتد. این معیارها برای اطلاعرسانی به تیم مدیریت ثروت کسبوکار بسیار مهم هستند.
دادههای تراکنش که به درستی برچسبگذاری شدهاند، بسیار آموزنده هستند، به ویژه در زمینه شناسایی حسابهای تجاری بالقوه که در میان حسابهای خردهفروشی پنهان شدهاند. این فرصتی دیگر برای مؤسسات مالی برای انجام اقدامات ارتباطی است. بینشهای کسبوکار میتوانند کمپینهایی را برای تعامل با این مخاطبین ایجاد کنند و آنها را به سمت محصولات مناسبی هدایت کنند که هم به نفع مشتریان و هم به نفع مؤسسه مالی است.
بر اساس دادههای آماری اداره سرشماری ایالات متحده(USCB)، روزنامهنگاران در ابتدای دهه گزارش دادند که انتظار میرود بیش از ۲.۳ میلیون کسبکار کوچک آمریکایی که در حال حاضر متعلق به نسل بومر است، بسته شوند یا به نسل بعدی منتقل شوند، زیرا این نسل در حال پیری و بازنشستگی است. طبق آمار USCB، در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ به تنهایی ۱۰ میلیون درخواست کسبکار جدید ثبت شده است که در طی دو سال، رکورددار در این زمینه هستند. اگرچه در سال ۲۰۲۲ کمی کاهش سرعت وجود داشت، اما تعداد کسبکارهای جدید هر سال از ابتدای دهه به طور ثابت در حدود ۵ میلیون باقی مانده است. پیشبینیهای اقتصادی نشان میدهد که تا سال ۲۰۳۰، این دهه ۵۰ میلیون درخواست کسبوکار جدید را به خود خواهد دید. با توجه به اینکه نسلهای جوانتر در حال راهاندازی کسبوکارهای جدید هستند، بانکها و مؤسسات اعتباری که خدمات بانکی تجاری استثنایی ارائه میدهند، آمادهاند تا رشد درآمد را افزایش دهند و این مخاطبان تخصصی از صاحبان کسبوکارهای جدید را جذب یا حفظ کنند.
این بینشهای رقابتی و تجاری تنها چند نمونه از روشهایی هستند که یک مؤسسه مالی میتواند از بینش دادههای تراکنشی و رفتاری استفاده کرده و محصولات و خدمات خود را متنوع نموده و پرتفوی حسابهای مشتریان را گسترش دهند.
نتایج کلیدی
1- بانکداران دیجیتال، دادهمحور شوند
ادغام تحلیل پیشرفته داده و هوش مصنوعی در عملیات بانکی، به بانکداران اجازه میدهد تا به تصمیمگیرندگان دادهمحور تبدیل شوند. این تحول امکان هدفگیری دقیقتر، تعامل شخصیتر با دارندگان حساب و بهبود کلی کارایی را فراهم میکند. با استفاده از بینشهای دادهای، مؤسسات مالی میتوانند محصولات و خدماتی را ارائه دهند که نیازهای منحصر به فرد مشتریان و اعضای خود را برآورده کند.
2- کانالها به محرکان فروش تبدیل میشوند
کانالهای دیجیتال، زمانی که بهینه شوند، میتوانند اقدامات فروش را به طور قابل توجهی تقویت کنند. با ایجاد تجربیات کاربرپسند و روان در تمام نقاط تماس دیجیتال، بانکها و مؤسسات اعتباری میتوانند نرخ تعامل و تبدیل بالاتری را ایجاد کنند. استفاده از هوش مصنوعی و تحلیل داده برای شخصیسازی مسیر مشتری، اثربخشی این کانالها را به عنوان محرکان قدرتمند فروش بیشتر میکند.
3- تیمها کارآمد و آموزشدیده میشوند
نیروی کار آموزشدیده و متعهد برای موفقیت هر نوآوری دیجیتالی حیاتی است. بانکها با ارائه آموزشهای مداوم اطمینان حاصل میکند که کارمندان به مهارتهای لازم برای هدایت فناوریهای جدید و آشنایی با تهدیدات و فرآیندها مجهز هستند. یک تیم کارآمد میتواند استراتژیها را مؤثرتر اجرا کند و منجر به ارائه خدمات مشتریمحور و عملکرد عملیاتی بهتر شود.
4- حفاظت، تعامل و رفاه مالی دارندگان حساب
اطمینان از امنیت و تعامل با دارندگان حساب ضروری است و اجرای اقدامات امنیتی چند لایه و ارائه برنامههای رفاه مالی شخصی میتواند اعتماد و رضایت را به طور قابل توجهی افزایش دهد. با اولویتبندی این جنبهها، مؤسسات مالی میتوانند روابط بلندمدتی را با دارندگان حساب خود تقویت کنند و به رفاه مالی آنها کمک کنند.
5- شناسایی رقبا و فعالسازی کمپینها برای جذب سهم کیف پول
در یک بازار رقابتی، شناسایی و درک رقبا امری حیاتی است. با تحلیل روندهای بازار و رقبا، مؤسسات مالی میتوانند کمپینهای هدفمندی را برای جذب سهم بیشتری از کیف پول مشتریان توسعه دهند. بهرهگیری از بینشهای دادهمحور امکان موقعیتیابی و تمایز موثرتر در بازار را فراهم میکند.
6- درک مشتریان و شخصیسازی تجربه آنها
درک نیازها و ترجیحات مشتریان، اساس بانکداری شخصیسازی شده است. با استفاده فعال از دادهها برای کسب بینش در مورد رفتار مشتریان، مؤسسات مالی میتوانند خدمات و ارتباطات خود را برای ارتقاء تجربه مشتریان تنظیم کنند. این رویکرد شخصیسازی شده نه تنها رضایت را بهبود میبخشد بلکه وفاداری و حفظ مشتری را نیز تقویت میکند.
7- تجربه کاربری (UX) امکان شخصیسازی و آمادگی برای اتصال بانکداری باز
تجربه کاربری برتر (UX) برای موفقیت پلتفرمهای بانکداری دیجیتال ضروری است. اطمینان از اینکه UX امکان شخصیسازی را فراهم میکند و برای اتصال به بانکداری باز آماده است، میتواند تعامل و رضایت مشتریان را به طور قابلتوجهی افزایش دهد. استانداردهای بانکداری باز امکان اشتراکگذاری دادهها و همکاری بدون درز با ارائهدهندگان شخص ثالث را فراهم میکند و خدمات جامعتری را به مشتریان ارائه میدهد.