بیمهبانکی (Bancassurance)، همکاری بین بانکها و شرکتهای بیمه است که در آن، بانک به عنوان کانال توزیع برای محصولات بیمهای عمل میکند. این همکاری، منافع متقابلی از قبیل افزایش درآمد، وفادارای مشتری، تقویت برند و دسترسی به طیف وسیعتری از مشتریان را برای هر دو طرف به ارمغان میآورد. در واقع، بیمهبانکی فرصتی مناسب برای بانکها و شرکتهای بیمه است تا با همکاری یکدیگر، به مشتریان خود خدمات جامعتر و باارزشتری ارائه داده، به رشد و سودآوری خود دست پیدا کرده و از هر دو صنعت بهترین استفاده را ببرند.
اشتراکگذاری داده
رویکرد مشتری محوری در بخش خدمات مالی به دلایل متعددی همچون پردازش حجم بالایی از دادههای بازار و مشتری، به یک ضرورت تبدیل شده است. با این حال، محیط پیچیده و دائماً در حال تغییر قوانین و مقررات، چالشهایی را برای بهاشتراکگذاری دادههای شخصی ایجاد میکند. بیمهبانکی به عنوان بخشی که بیشترین استفاده را از اشتراکگذاری دادههای بیمه و بانک میبرد، به دلیل همین قوانین و مقررات با چالشهایی همراه است.
بانکها و شرکتهای بیمه با همکاری یکدیگر، خدمات شخصیسازی شده بهتری نسبت به آنچه هر کدام به تنهایی میتوانند ارائه دهند را به مشتریان عرضه میکنند. با این حال، سفارشیسازی و شخصیسازی مؤثر تنها از طریق درک عمیق وضعیت شخصی مشتری امکانپذیر است. بنابراین، دسترسی به دادههای شخصی معنادار به عنوان یک پارامتر کلیدی در ارائه خدماتی که با نیازها و رفتارهای هر مشتری سازگار باشد، تبدیل شده است.
این همکاری با چالشهای پیچدهای همراه است. مالکیت داده، ذینفعان متعدد، شرکتها و نقشهای مختلف، نقشهراههای استراتژیک مستقل، طیف وسیعی از محدودیتهای حفظ حریم خصوصی و انطباق، برخی از چالشهایی هستند که بانکها و شرکتهای بیمه با آن روبرو هستند. غلبه بر این مسائل و موانع اجرایی نیازمند رویکردی سازمانی است که باید بر اساس چهار حوزه کاری کسب و کار، حقوقی، فناوری و مدل عملیاتی سازماندهی شود.
شناسایی پتانسیلهای داده
همانگونه که بیان شد در همراستا کردن استراتژیهای کسبوکار بین بانکها و شرکتهای بیمه برای موفقیت در نوآوری، به اشتراکگذاری داده ضروری است. برای اطمینان از اینکه شناسایی موارد استفاده از دادهها، به ارائه ارزش واقعی برای مشتریان و در عین حال ارائه یک تجربه کاربری منسجم منجر میشود، ابتدا باید اولویتها و اهداف را به طور شفاف تعیین کرد. این مرحله شامل شناسایی نیازهای کلیدی مشتری، تدوین کمپینهای بازاریابی و طراحی محصولات و خدمات نوآورانهای است که نیازهای خاص مشتریان را برآورده میکند. در این مسیر، فرآیند چهار مرحلهای زیر میتواند ابزاری مفید برای تبدیل ایدهها به نقشهراه اجرایی باشد:
1- تعیین اهداف و اولویتهای کوتاه مدت و بلندمدت برای استفاده از داده: هر شرکتی اولویتهای خاص خود را در استفاده از دادهها دارد (به عنوان مثال، ایجاد و ارائه محصولات نوآورانه، افزایش سطح کیفیت خدمات و استفاده از اینترنت اشیا) که این موارد باید در اهداف و اولویتهای کوتاه مدت و بلندمدت مشخص شود.
2- تبدیل اهداف به موارد استفاده از داده: در این بخش باید کاربردها و موارد استفاده از دادههای موجود تعیین شود. باید تعیین شود که از دادهها به چه نتیجه و محصولی میتوان دست پیدا کرد. در شناسایی موارد استفاده، مشارکت متخصصان از حوزههای مختلف ضروری است. در این بخش، سبد محصولات و پویایی کسبوکار هر شرکت باید در نظر گرفته شود، زیرا کاربردهای مختلف میتوانند تأثیرات متفاوتی داشته باشند.
3- طبقهبندی مشتریان برای سهولت در شناسایی موارد استفاده: در این بخش لازم است طبقهبندی موارد استفاده بر اساس اولویتها و شرایط ذینفعان صورت گیرد. در طبقهبندی باید به مواردی چون جنبههای اقتصادی و توانمندیهای شرکتها توجه کرد.
4- ایجاد نقشهراه پیادهسازی: در این بخش لازم است تا نقشهراهی برای پیادهسازی موارد قابل استفاده اولویتداری که توسط همه ذینفعان تأیید شده است، تعیین شود. در این بخش لازم است در نظر گرفته شود که موارد استفاده و کاربرد در کدام شرکت (بانک یا بیمه) قرار دارد زیرا این مورد، منابع مورد نیاز برای توسعه را تعیین میکند.
رفع چالشها
رفع چالشهای همکاری بیمه و بانک، بدون هماهنگی مناسب در هر دو صنعت برای استفاده از داده، بیمعنی است. برای ایجاد یک کسبوکار مبتنی بر داده لازم است مشارکت فعال در همه بخشها از مدیریت ارشد تا تیمهای فنی صورت گرفته و نظارت مستمر بر نتایج و عملکرد وجود داشته باشد. شرکت آرتور دی. لیتل (ADL)، یک مدل حکمرانی سه سطحی برای تعریف و اجرای موارد استفاده از داده با تأثیر واقعی بر کسبوکار، ارائه داده است.
· کمیته کسبوکار: مسئول شناسایی فرصتها و تعیین اولویتهایی که باید از طریق دادهها مورد توجه قرار گیرند، است. این فرصتها و اولویتها باید با اهداف و منافع شرکت همسو باشند.
· کمیته استراتژی و حکمرانی: این کمیته نه تنها مسئولیت جزئیات نحوه اجرای هر کدام از موارد استفاده را بر عهده دارد، بلکه منابع لازم برای تحقق نقشهراه تعریف شده توسط کمیته کسبوکار را نیز اختصاص میدهد. اعضای تیم فناوری و حقوقی باید در جزئیات فعالیتهای موارد استفاده مشارکت داشته باشند، زیرا نظرات آنها برای اطمینان از تجربه مناسب مشتری و انطباق با قوانین و مقررات بسیار مهم است.
· کمیته پروژه: مسئولیتهای این کمیته فراتر از اجرای موارد استفاده و کاربرد تعیین شده است، زیرا نظارت دقیق آنها فعالیتهای لازم برای موفقیت در یک کسبوکار مبتنی بر داده را تعیین میکند.