در حال حاضر، وضعیت بانکداری وضعیت ثابتی ندارد. از یک سو چشمانداز اقتصادی کشورها نامعلوم است و از سویی دیگر نهادهای نظارتی نسبت به نوآوری در ارائه خدمات مالی به ویژه توسط فینتکها، رویکرد سختگیرانهای دارند. در این میان، بانکها نیز از هر گونه ریسکی حتی کوچک، دوری میکنند. در عین حال از دیدگاه صنعت، فناوری به سرعت در حال رشد است که نمونه آن را میتوان ظهور هوش مصنوعی دانست. این شرایط، بانکها را در موقعیت دشواری قرار داده است. این سؤال مطرح است که بانکها باید رو به جلو حرکت کنند و یا روندهای سنتی و قبلی خود را ادامه دهند؟
پاسخ مشخصی برای این چالش وجود ندارد اما یک موضوع مشترک در همه پاسخهایی که به این سؤال داده شده است وجود دارد و آن هم این که وجود یک هسته بانک (Core Banking) محکم و انعطافپذیر برای هر مسیری که بانکها میخواهند اتخاذ کنند، الزامی و کلیدی است. بنابراین هر جواب و مسیری به هسته بانکی بر میگردد.
نوینسازی هسته بانکی در سال 2024
مدرنسازی هسته، ارائه درکی از از شکلگیری آینده به مؤسسات مالی است. انتظار میرود که مؤسسات مالی از این زمان موجود برای تهیه نقشهراه مناسب برای نحوه استفاده از فناوری و ارائه ابزارهای مفید مالی استفاده نموده و برنامهریزی مناسب را انجام دهند. یکی از دستاوردهای نوین و مدرنسازی هسته بانکی، بررسی نحوه تکامل سیستم بانکی با توجه به اهداف و چشمانداز تعیین شده برای آن بانک است. به عنوان قسمتی از این روش، ضمن بررسی پیشرفتها و قابلیتهای فناوری، آن بخشهایی از بانک که ممکن است برای پذیرش فناوری آماده نبوده و یا به بلوغ کافی نرسیدهاند، شناسایی میشود.
بررسیها و نظرسنجیهای انجام شده نشان میدهد که سیستم فعلی و قدیمی بانکها، آنها را از رقابت در آیندهای مبتنی بر فناوری عقب میاندازد. در نتیجه بانکها در حال پیگیری و نوآوری در نوسازی و بهروزرسانی هسته اصلی خود هستند. با توجه به نظرسنجی که در سال 2023 در این خصوص انجام شده است، 30 درصد از پاسخدهندگان اعلام کردند به نوسازی و ارتقاء هسته بانکی خود را به إتمام رساندند و 34 درصد نیز در حال انجام آن بودند. این در حالی است که 3 درصد از پاسخدهندگان هیچ برنامهای برای تغییر هسته بانکی خود نداشتند.
با توجه به اهمیت روزافزون استفاده از راهکارهای نوآورانه در بانکداری، نوسازی زیرساختهای پایه اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد. این موضوع به ویژه زمانی اهمیت پیدا میکند که مؤسسات مالی بیشتری به دنبال استراتژی «بهترین بانک در میان سایرین» هستند و همین نکته رقابت بین بانکها را شدت میبخشد و به این معنی است که آنها برای عملکردها و خدمات خاص به دنبال مناسبترین راهحلها میگردند. با این حال، برای پشتیبانی از این تغییر، بانکها باید رویکردی جدید در نوسازی اتخاذ کنند و این مستلزم حداقل در نظر گرفتن آیندهای فراتر از گزینههای فعلی است. مطمئناً در آیندهای نزدیک که توسط فناوریهای جدید پشتیبانی میشوند، نیازهای جدید و متمایزی وجود خواهد داشت که زیرساختهای فعلی جوابگوی آن نخواهد بود. براساس بررسیهای انجام شده، نوسازی هسته نیز در حال تحول و تکامل است و با توجه به روندهای فناوری و قابلیتهای نوظهوری که ایجاد میکنند، هسته بانکی نیز تغییر کرده است.
اکثر مؤسسات مالی هنوز بر اساس یک ذهنیت ارائه خدمات فعالیت میکنند در حالی که با این رویکرد میخواهند بهترین در میان رقبا هم باشند. در این حالت، بانک هم میخواهد سیستم اصلی خود را داشته باشد و هم با سایر بازیگران هم تعامل داشته باشد. این رویکرد زمانی ممکن خواهد بود که هسته بانک بهروزشده باشد و محدودیتهای فنی و پشتیبانی برای تعامل با سایر بازیگران را نداشته باشد.
بنابراین، مهم است که اطمینان حاصل شود سیستم انتخابشده قادر به پشتیبانی از استراتژی بانک است. از سوی دیگر، مؤسسات مالی آیندهنگر در حوزه هسته بانکی پیشرو هستند و با آزمایش و تست زیرساختهای نسل بعدی تلاش میکنند تا دخالت خود در ارائه خدمات را کمتر کنند و در مقابل، چابکی و انعطافپذیری خود را بیشتر کنند. بررسی و تحلیل شیوه عملکرد این بانکها نشان میدهد که آینده بانکداری به کدام سو میرود و تا چه اندازه میتواند کارآمد باشد.
روندهای نوسازی هسته
در حال حاضر، ما شاهد ظهور چندین گزینه برای نوسازی هسته سیستمهای اصلی فراتر از روش سنتی تعویض کامل هستیم که میتواند به مؤسسات مالی با هر اندازهای کمک کند تا به آینده بانکداری دست یابند. این گزینهها شامل مسیرهای شناختهشدهای مانند نوسازی تدریجی یا شروع از صفر هستند. وجه مشترک این مسیرها این است که این روشها افزایشی هستند و به بانکها اجازه میدهند تا به طور ایمن به هسته جدیدی دست پیدا کنند و در عین حال فناوریهای نوآورانه بیشتری را در این فرآیند بررسی کنند. در هر یک از این رویکردها، کلید اصلی داشتن یک برنامه است که پروژه کلی را به شکلی تقسیمبندی میکند که برای سازمان مناسب باشد.
در نوسازی تدریجی، چندین روش برای نوسازی وجود دارد. برای مثال، میتوان آن را بر اساس نوع دارایی، جغرافیا یا بخش مشتری تقسیمبندی کرد. هدف این تقسیمبندیها این است که فرآیند نوسازی را از نظر استراتژیک قابل مدیریتتر کند.
به عنوان مثال، رویکرد بانک زیونز (Zions’ approach) تقسیمبندی بر اساس نوع دارایی و با شروع از داراییهای سادهتر و حرکت به سمت پیچیدهتراست. این بانک با وامهای مشتریان شروع کرد، سپس به وامهای تجاری و ساختمانی پرداخت. سپردهها آخرین بخش هستند که در این مهاجرت شرکت داده میشوند.براساس بررسیها و پیشبینیهای صورت گرفته، کل مهاجرت حدود یک دهه طول خواهد کشید. بر اساس نتایج حاصل شده، این مهاجرت تاکنون افزایش ۲۵ درصدی در سرعت ادغام فناوریهای جدید و همچنین بهبود دادهها برای سادهسازی و خودکارسازی فرآیندها را به همراه داشته است.
در روش شروع از صفر، از یک محصول یا یک بخش از مشتریان شروع میشود. برای مثال، یک بانک ممکن است بخواهد یک حساب پسانداز با بازدهی بالا راهاندازی کند یا روی یک گروه جمعیتی خاص مانند نسل Z تمرکز کند. در این رویکرد، بانک محصول جدید را روی یک هسته جدید راهاندازی میکند و سپس به تدریج محصولات و مشتریان دیگر را به آن منتقل میکند.
در هر صورت، نکته مشترک این است که یک هسته جدید به تدریج و به صورت مرحلهای راهاندازی میشود وهسته قدیمی به تدریج کنار گذاشته میشود. این نیازمند همزیستی بین دو هسته است که معمولاً از طریق یک لایه همزیستی که توسط بانک مدیریت میشود، انجام میشود. با گذشت زمان، هسته قدیمی عملکرد کمتری پیدا میکند تا جایی که با ظرفیت محدودی کار میکند یا به طور کامل خاموش میشود و مؤسسه مالی با یک هسته جدید و مدرن به فعالیت خود ادامه میدهد.
انتقال به سیستمهای نسل آینده، با اثبات فناوری توسط مؤسسات مالی پیشرو کاراتر و محبوبتر خواهد شد، زیرا ریسکهای مرتبط را کاهش داده و اعتماد را افزایش میدهد. به ویژه، میتوانیم انتظار پذیرش بیشتر این سیستمها توسط ارائهدهندگان خدمات و سیستمهای اصلی بانک، به خصوص با پیشرفت مداوم فناوری و قابلیتهای آنها، را نیز داشته باشیم. با این روند، مسیرهای مهاجرت مرحلهای احتمالاً برای همه مؤسسات به جز سنتیترین آنها به یک روال تبدیل خواهد شد.
سیستمهای نسل بعدی بانکی، عموماً مبتنی برAPI هستند. به این معنی که تمام نقاط پایانی از طریق APIها در دسترس استفادهکنندگان قرار میگیرند تا هسته بتواند اطلاعات را به سیستمهای دیگر ارسال کند و این APIها بر اساس استانداردهای مدرن ساخته شدهاند که ادغام آنها را با سایر خدمات، آسان میکند. گام بعدی استفاده از هستهای است که بر اساس میکروسرویسها ساخته شده است. طبق گفته مککلینتون، این به معنای طراحی معماری API است که به شما امکان انتخاب عناصر مختلف را میدهد. در اصل، هسته بر اساس بسیاری از سرویسهای کوچک و جدا شده ساخته شده است که کارهای خاصی انجام میدهند.
چنین عملکردی میتواند به سادهسازی کارهای پیچیده کمک کند مانند موارد استفاده از امور مالی تعبیهشده که فقط به برخی مؤلفهها و خدمات نیاز دارند. برای مثال، یک شرکت فینتک ممکن است قصد نداشته باشد کل یک بانک را اداره کند، اما میخواهد توانایی تعبیه چند محصول بانکی در برنامه خود را داشته باشد. با استفاده از میکروسرویسها، میتوان کارهایی مانند ارائه حساب سپرده با نرخ بهره مناسب یا وام کوتاهمدت را تنها با استفاده از چهار یا پنج API انجام داد. برخی دیگر از مزایای میکروسرویسها شامل توانایی مقیاسپذیری بدون تأثیر بر سایر مؤلفههای بانک، توانایی انجام بهروزرسانیها بدون تأثیر بر سایر مؤلفههای بانک و عدم آسیب جانبی در صورت بروز نقص در یک میکروسرویس است.
بانکها به آرامی در جهت پذیرش بیشتر میکروسرویسها در بانکداری در حال حرکت هستند، اما رسیدن به آنجا زمان میبرد. هنوز ارائهدهندگان کمی در بازار وجود دارند که با این نوع طراحی آشنا هستند و از آن استفاده میکنند که احتمالاً دلیل آن هم به خاطر نیاز به قابلیتهای مهندسی پیشرفته است. علاوه بر این، درک نحوه استفاده از میکروسرویسها برای حل مشکلات و بهبود کارایی، نیازمند تعهدات و پشتیبانی بانک و همچنین خلاقیت در طراحی محصول است. با این حال، با گذشت زمان، با ورود چنین فناوری به جریان اصلی بانکداری، باید انتظار داشت که مؤسسات مالی با این روش، هزینههای خود را به طور قابل توجهی کاهش داده و سرعت عرضه محصولات جدید را افزایش دهند.
تمایز، هدف از تمام این تلاشها
در محیطی که بانکها نیاز دارند سپرده جذب کنند و به طور سودآور به مشتریان خدمات دهند و در مقابل رقابت شدید با سایر بانکها داشته باشند، دریافت همه خدمات از یک منبع برای بسیاری کافی نیست. این رویکرد منجر به ارائه همان خدماتی میشود که همه بازیگران به صورت یکسان و مشابه دارند. حال این سؤال مطرح است که اگر همه گزینهها مشابه باشند، مشتری چگونه باید بانک مورد نظر را انتخاب کند؟ در نتیجه، مؤسسات مالی مجبور میشوند خارج از چارچوب فعلی فکر کنند تا مشتریان را به شیوهای خاص جذب و حفظ کنند.نحوه برخورد موسسات مالی با این هدف متفاوت خواهد بود و در نتیجه، استراتژیهای فناوری آنها نیز متفاوت خواهد بود. با این حال، یک اصل ثابت وجود دارد و آن نیاز به ایجاد انعطافپذیری است. این انعطافپذیری در یک طیف قرار دارد که از همکاری نزدیک با ارائهدهندگان خدمات برای فعال کردن قابلیتهای جدید تا ساخت اکوسیستم، گسترده میشود و گزینههای بسیار زیادی بین این دو وجود دارد.