
سلام دوستای عزیزم امیدوارم که حالتون خوب باشه
میدونید من سر پیدا کردن ی کار خوب در زمینه برنامه نویسی خیلی اذیت میشدم یعنی به ی بدبختی ای کارو پیدا میکردم و ی مدت هم کار داشتم بعد هر سری ی مشکلی پیش میومد که منجر به استعفا یا اخراج شدنم میشد و این استعفا یا اخراج ها هم اصلا بخاطر مساعل فنی نبود بلکه عوامل دیگه ای باعث میشد که کاره من به موقع نرسه یا ی بخشیش بی دقتی کنم و کد باگ داشته باشه و اینجور مساعل
برای شما هم همینه ممکنه وقت گذاشته باشین و شب و روزتون رو به هم دوخته باشین و همش تلاش کرده باشین اما بازهم اون نتیجه ای که باید بگیرین رو نگرفته باشین مثلا ممکنه ۵ سال وقت گذاشته باشین ی مهارتی رو یاد گرفته باشین اما الان که باید ی کار خوب بدست بیارین و مشغول بشین این کاره یا پیدا نمیشه یا اگرم پیدا بشه مثل من از دستش بدین
یعنی دهنم داشت سرویس میشد اما هیچ حرکتی اتفاق نمی افتاد و روز به روز هم انگیزه و توانایی هام هم داشت تحلیل میرفت چرا؟ چون میدیدم که تلاش هست، سرویس شدن دهن ادم هست اما تهش نه درامدی هست نه رشدی هست و نه پیشرفتی!
ترمز های من عبارت بودند از:
- عادت های بد از جمله پورن و خودارضایی
- باور های بدی که نسبت به خودم داشتم که هیچی نمیشی، فلانی از تو بهتره، مگه تو شهرستان هم میشه کار برنامه نویسی پیدا کرد، مگه اصلا تو ایرانم میشه موفق شد، خاک تو سرت فلانی از تو بهتره، کار ازاد پول توش نیست و کارمندی خوبه
من صبح تا شب داشتم تلاش میکردم، کار میکردم اما هربار کاریو که با بدبختی بدست اورده بودم در عرض ۵،۶ ماه از دست میدادم چرا؟
چون مثلا از جنبه عادت بخوام بگم اتفاقی که میفتاد این بود که میرفتم پورن میدیدم و خودارضایی میکردم، بعدش عذاب وجدان میگرفتم، حالم بد میشد، تمرکزم از بین میرفت و ناراحت بودم و در نتیجه همینا باعث میشد که کارمو نتونم خوب تحویل بدم و این قضیه چندین بار تکرار میشد و اخراج میشدم
یا مثلاً توی قضیه باور ها: اینکه باور داشتم کار ازاد که پول نداره باعث میشد همیشه سر حقوق بالاتر به مشکل بخورم، یا اینکه میگفتم کار نیست و تو ایران نمیشه موفق شد باعث میشد که اصلا کارو بدست نیارم یا خیلی طولانی بشه
همه ی اینا رو من با گوشت و پوست و استخون تجربه کردم و فهمیدم که اگر میخوای موفق بشی باید پات رو از روی ترمز برداری و به میزانی که این پارو از روی ترمز برداشتم جریانی از نعمت و حال خوب و ثروت وارد زندگیم شد، کار خوب بدست آوردم و مدتیه که مشغولم، ماشین گرفتم، به زودیم میرم ی شهر بهتر برای زندگی، و خونه و ازدواج رو هم مطمینم که به زودی ردیف میشه چون بقیه هم زمانی درست شد که خود من درست شدم و شرط بهتر شدن شرایط ادامه دادن همین مسیر درسته!
همیشه یادت باشه که اگر تلاشات نتیجه نمیگیره بدون که ی جای کارت میلنگه و پات روی ترمزه!
اگر میدونی که ترمز های (عادت های بد، باور های بد نسبت به خودت و جامعه ی اطرافت و بقیه چیزا مثل شهر و کشور و خانواده) زندگیت چیان که ی برگه A4 بگیر و رنج های ادامه دادن اون ترمز ها رو توی ی طرف بنویس و لذت های ترک کردن اون ترمز ها رو توی ی طرف دیگه و هر روز یک بار صبح یک بارم عصر این رنج ها و لذت هارو مرور کن و دربارش با خودت حرف بزن یا بنویس
اگرم نمیدونی ترمزهای زندگیت چیان بهت پیشنهاد میکنم یکی دو روز از هر چیزی که تمرکزت رو بهم میریزه مثل گوشی و لپ تاپ و کنسول بازی و بقیه چیزا دور بشی و بشینی عمیقاً فکر کنی که چه عواملی باعث شدن تو تلاش هات به نتیجه نرسه و بعدش اونارو ی جا یادداشت کنی
به اندازه ای که بتونی این ترمز هارو از زندگیت حذف کنی زندگیتم غرق در نعمت و زیبایی میشه و تلاش هات به ثمره میشینه
میدونی چیه ما آدما همیشه دنبال اینیم که ی فعالیت بیشتر، ی کار بیشتر کنیم تا بیشتر نتیجه بگیریم در حالی که اغلب موقع ها تلاش های ما کافیه برای به نتیجه نشستن ولی ی سری موارد نتیجه خراب کن مثل همین عادت های بد و باورهای بد ما هستن که تلاش های مارو به نتیجه نمیرسونن، پس اگر اونجوری که باید و شاید نتیجه نمیگیری و مثلا حداقل یکی دو ساله که داری تلاش جدی میکنی اما خروجی ای حاصل نمیشه بهت قول میدم که ترمز داری تو زندگیت!
برای دسترسی بیشتر به سایر پست های مرتبط با این پست به این ادرس مراجعه کنید که ادرسش اینه:
و این هم لینک اصلی پست:
https://zoneofgrowth.com/posts/why-am-i-not-achieving-my-goals-even-though-i-try