محمدرضا محمدپور
محمدرضا محمدپور
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

چرا ادامه تحصیل نمیدهی؟ چرا دکترا نمیگیری !؟

از سال 80 که مدرك لیسانسم را با معدلی بالا، از دانشگاه صنعتی شریف گرفتم تا سال 1384 باید دائماً جواب دوستانم را میدادم که چرا فوق لیسانس نمیگیري. دو باري هم کنکور شرکت کردم و با رتبه خوب در دانشگاه خودم قبول شدم اما نرفتم. سال 86 که کارشناسی ارشد مدیریت را از دانشگاه شریف گرفتم با رتبه و معدل بالا باز تا امروز، دوستان زیادي می پرسند که چرا ادامه تحصیل نمیدهی و دکترا نمیگیري…

این منم - محمدرضا محمدپور شاهکلائی عاشق هوش مصنوعی و ایده پرداز
این منم - محمدرضا محمدپور شاهکلائی عاشق هوش مصنوعی و ایده پرداز

پراکنده در جاهاي مختلف جواب داده ام. اما گفتم یک پاسخ تفصیلی اینجا بنویسم…




مقدمه اول:

یک واقعیت وجود دارد. نباید نظام آموزشی، به مسیر رشد و پرورش ما جهت بدهد، این ما هستیم که مسیر رشد خود را انتخاب و ترسیم میکنیم. شاید سالها بعد، علاوه بر دکترا و پست دکترا، پست پست دکترا، پست پست پست دکترا و … هم در دانشگاه ها شکل گرفت.

یعنی ما دیگر باید زندگی خود را تعطیل کنیم و تا دم مرگ به در دانشگاهها دخیل ببندیم؟

هر درجه تحصیلی معنا و مفهوم و کارکردي دارد. اجازه بدهید که اول در مورد کارشناسی بگوییم. خود کارشناسی یکی از ترجمه هاي غلط و طنز آمیز است. کارشناس کسی است که سالها تخصص و تجربه دارد. ما هر کسی که چهار سال در دانشگاه میچرخد و غذاي ارزان میخورد و روي صندلی هايسفت دانشگاه، مینشیند و اس ام اس بازي میکند و با تقلب در پایان ترم نمره اي می آورد، کارشناس مینامیم!

لیسانس واژه متفاوتی است. لیسانس یعنی مجوز ٫چیزي مثل جواز کسب! من وقتی لیسانس مهندسی مکانیک گرفتم، یعنی میتوانم و مجازم با این دانش، امرار معاش کرده و حق دارم در مورد آن حوزه، تا حد دانشم اظهار نظر کنم.

من باید چند سال در آن حوزه کار کنم تا به یک "کارشناس" به معناي واقعی کلمه تبدیل شوم. به همین دلیل، در عمده کشورهاي دنیا، مردم رشته لیسانس خود را با نگرشی به بازار کار و نیازهاي روز جامعه، انتخاب می کنند.

فوق لیسانس یا کارشناسی ارشد، براي کسانی است که میخواهند در یک حوزه خاص عمیقتر شوند. عموماً وقتی معنی پیدا میکند که کسی لیسانس خوانده و مدتی در آن حوزه کار کرده و سپس تصمیم میگیرد به دانش خودش در آن حوزه عمق دهد.

مثلاً من مکانیک خوانده ام، سالها در صنعت کار میکنم، میبینم حوزه کنترل و اتوماسیون حوزه جذابی است که دانش من در آن محدود است. به دانشگاه برمیگردم تا دانش خودم را در آن حوزه خاص ارتقاء دهم. طبیعی است کسی میتواند این مقطع را به پایان ببرد که معلومات خود را در حوزه اي با رعایت روش شناسی علمی، به نتایجی کاربردي تبدیل کرده و گزارشی از این فعالیت تحت عنوان تز یا مقاله ارائه نماید دکترا براي کسانی است که رسالت خود را تولید علم و پیشبرد مرز دانش جهان در یک حوزه تخصصی می دانند.




مقدمه دوم:

اما در ایران تعریف متفاوتی در ذهن مردم است. همه فکر میکنند تا جایی که وقت و استعداد دارند باید این مقاطع را درست یکی پس از دیگري ادامه دهند! کارکرد اصلی هم، نه دغدغه توسعه دانش و مهارت فردي است و نه پیشرفت علم. عمدتاً یک عنوان است. این را از اینجا میفهمم که میبینم برخی دوستانم در دوره دکترا، درد دل میکنند که باید هر هفته یک مقاله بخوانند! این خود نشان میدهد که مقاله خواندن، یک "درد" است نه "غذایی براي یک روح گرسنه علم".

اما حالا دلایل من:

ما در شرایط امروز کشور، در عمده رشته ها – نمیگویم همه. میگویم عمده – مصرف کننده دانش تولیدي جهان هستیم یا اگر هم نیستیم بی دلیل دست به تولید دانش زده ایم فقط براي حفظ پرستیژ کشور و رتبه هاي علمی . ما هنوز یک مصرف کننده صحیح هم نیستیم. به همین دلیل مدرك کارشناسی هم، زیادتر از نیازمان است. شاید به همین دلیل مسئولان امر، ده ها واحد درس عمومی را به مجموعه دروس دانشگاهی افزوده اند تا این چهار سال به هر حال به شکلی پر شود!

من کارخانه هاي بنز و بی ام و و برخی از برترین صنایع دنیا را از نزدیک میشناسم و بارها بازدید کرده ام. مرکز طراحی آنها پر از کسانی است که لیسانس یا به قول آنها دیپلم مهندسی دارند و یکی دو نفر دکتر هم براي پرستیژ به مدیریت برخی واحدها منصوب شده اند. من نمیفهمم اگر تولید بنز با لیسانس ممکن است چرا داشتن انبوهی فوق لیسانس و دکترا، به مونتاژ پژو منجر شده است! در بسیاري از حوزه ها ما هنوز Generalist هم نداریم پس چرا باید به دنبال Specialist برویم؟

در رشته خودم عرض میکنم. وقتی هنوز در بسیاري از رشته هاي دانشگاهی ما، هنوز "ارتباطات و مذاکره" را به عنوان یک درس ارائه میدهند و این دو حوزه کاملاً تخصصی از هم تفکیک نشده اند، بیشتر شبیه شوخی خواهد بود که من بروم دکترا بگیرم و مثلاً به طور خاص در خصوص تفاوتهاي الگوهاي مذاکره درونسازمانی بین زنان و مردان با سن 30 تا 40 سال در مشاغل خصوصی و بنگاه هاي کوچک و متوسط در کلانشهر هاي ایران تز بنویسم!!!

شاید بعد از نوشتن این تز، به من به جاي "مهندس شعبانعلی" بگویند "دکتر شعبانعلی"، اما من هر بار که دکتر صدایم کنند فکر میکنم دارند مسخره ام میکنند! شاید آنها نفهمند چه میگویند اما من که میدانم معنی دکتر چیست…!

شاید یکی از کارکردهاي مدرك دکترا، تدریس در دانشگاه ها باشد. اما واقعیت این است که هدف من بزرگتر از تدریس دانشگاهی است. من در حال آموزش به مدیران اقتصادي کشور هستم و فکر میکنم آموزش امروز آنان، فوریت بیشتري دارد تا آموزش جوانان فردا. اگر فردا اقتصاد کشورم، مثل امروز باشد، جوانان کشور شغلی نخواهند داشت تا بتوانند از آموخته هاي دانشگاهی خود استفاده کنند ...

به نقل از محمدرضا شعبانعلی

دکتریتحصیلفوق لیسانسدانشگاهبازارکار
هوش مصنوعی یکی از مهمترین چیز هایی است که انسان در حال حاضر روی آن کار می کند. اهمیت آن از کشف آتش یا الکتریسیته نیز بالاتر است. هوش مصنوعی ظرفیت آن را دارد که بزرگترین پیشرفت های بشری را رقم بزند.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید