با سلام خدمت دوست داران فوتبال رشت به خصوص سپیدوردی ها هوادارانی که در سرما و گرما برای حمایت تیم سپیدورد رشت به ورزشگاه آمدن حتی زمانی که سپیدورد در لیگ دسته دو حضور داشت شرایط سختی بود سال ها حضور در پایین ترین سطح فوتبال ایران حضور داشته باشی بعد از قریب به چند دهه بالاخره سپیدورد برای بالا آمدن استارت زد برای حضور داشتن برای دیده شدن برای اینکه نشان بدهد هنوز وجود دارد و میخواهد این را ثابت کند آن سال سال بسیار وحشتناکی بود سپیدورد که نتایج چندان مناسبی نگرفته بود به دلیل عدم حمایت مسئولین و بی کفایتی بعضی مسئولین که فقط دلخوش حضور داماش گیلان در لیگ برتر ایران بودن که البته همان تیم محبوب رشتی هم درست که بعضا تیم های بزرگی مانند استقلال و پرسپولیس را شکست داد اما مرتبا دست به دست میشد تا اینکه آنها هم به سرنوشت سپیدورد دچار شدن کاری ندارم به اینکه چه شد و چه نشد اگر بخوام اسامی مقصران را اعلام کنم باید طوماری بنویسم که معلوم نیست خواندنش چند روز و شب طول می کشد چقدر بگیم که فلانی ها مقصر بودن پس بهتره که به زمان حال بنگریم و گذشته را به گذشته واگذاریم داشتم میگفتم بله آن سال سپیدورد به مانند چند دهه گذشته باز هم یار و یاوری نداشت تنها و بی کس در منجلاب بی تدبیری آقایان داشت فرو میرفت تا جایی که بعد از سالها حضور در لیگ دو کشور داشت به لیگ سه سقوط می کرد و اگر چنین میشد معلوم نبود که چه اتفاقات بد دیگری برایش میخواست رقم بخورد اما ناگهان خبر رسید که ناجی آمده چه کسی بود که سپیدرود رو دوباره به جریان انداخت این رود خاموش بعد از سالها عدم رسیدگی داشت به باتلاقی تبدیل میشد که اگر درش فرو میرفتین معلوم نبود که کسی بتواند شما رونجات بدهد شاید اگر میرفت لیگ سه کلا منحل میشد اما ناجی پیدا شد و با کمکش و با خرید سهمیه به لیگ دو بازگشت اما این بازگشت یک بازگشت ساده نبود بازگشتی توام با غرور و جاه طلبی بود چیزی که دهه های زیادی در سپیدورد به فراموشی سپرده شده بود اما به یکباره برگشت > سپیدورد طغیان کرد و رقبا رو یکی پس از دیگری کنار زد و نشان داد که وقتی که به دریا متصل باشی میتوانی هر مانعی را از سر راهت برداری یک روز تقریبا صاف و آفتابی همه جمع شدیم در سالن ورزشی ورزشگاه عضدی جایی که خاطرات زیادی برای مردم رشت زنده میشد از مسابقات کشتی گیله مردی بگیر تا فراتر از آن > بله جشن صعود به لیگ یک کشوری آن هم بعد از چندین دهه انتظار به وقوع پیوست شاید جشن جشن باشکوهی نبود شاید جشن آنچنان که باید تماشاچیان زیادی را همراه نداشت اما همین که قشر جوان جامعه به همراه افراد خردمند و پیشکوست و هواداران قدیمی سپیدورد دور هم جمع شده بود خودش کلی ارزش داشت جشن بزن و بکوب نبود اما خب هر چی بود مهم خوشحالی هواداران بود همگی لبخند به لب داشتن و خوشحال بودن > فصل لیگ دسته اول شروع شد علی نظر محمدی دوباره به عنوان سرمربی برگشت به تیم شروع طوفانی ادامه داشت در نهایت هم با کمی بد بیاری مقام دوم رو کسب کرد سپیدورد و یک ضرب راهی لیگ برتر شد باز هم جشن صعود اینبار پر جمعیت تر الان دیگر همه سپیدورد را کاملا شناخته بودن و هواداران بیشتری داشت طبیعی هم بود وقتی در دسته های پایین تر باشی هوادران کمتری داری بگذریم اما امان از سیه روزی سپیدورد که باز هم ول کن این تیم محبوب مردمی نبود حضور اما در لیگ برتر اما تقریبا بدون هیچ جذب بازیکنی انجام پذیرفت علی نظر محمدی اعتقاد داشت که میتواند با همین کیفیت در لیگ برتر هم موفق عمل کند اما چنان روزگار گستاخانه او را در نوردید که شاید خودش هم فکرش را نمی کرد که کنار برود به زودی زود فصل اول حضور سپیدرود در لیگ برتر چندان عایدی نداشت برای تیم تیمی که در بازی های آخر و با کمی خوش شانسی توانست در لیگ برتر بماند > فصل دوم هم شروع شد و باز هم بازی های آخر و اینبار حضور نادر دست نشان در چندین بازی آخر که آقای بیات اعتقاد خاصی به ایشان داشت روی کار آمد قرار شد که تیم رو هر جور شده در لیگ برتر نگه داره اما عملکرد مربیگری او هم به مانند سایرین چندان به کار نیامد و تیم به ورطه سقوط کشیده شد بله سپیدورد دوباره برگشت به لیگ دسته اول کشور و آقا نادر نتوانست تیم را نگه دارد و فیروز کریمی مچش را خواباند > تیم در لیگ دسته اول هم نتایج چندان درخشانی نگرفت تا نظرمحمدی که آمده بود برود و جایش آقا نادر دست نشان مجدد به روی کار بیاید> این آقا نادر همون آقا نادریه که داماش رو تا فینال جام حذفی برد که اون زمان البته اسمش پگاه بود و وضع مالیش توپ ولی در فینال رفت و برگشتی رفت را برد و برگشت را باخت و نتوانست قهرمان بشود > بعد از چند مدت نادر دست نشان دیگر خانه نشین شد مدتی در لیگ های دسته اول هدایت مس کرمان را بر عهده گرفت و برکنار شد نهایتا و بعد هم که سپیدورد آوردنش > الان چندین بازی هستش که علی نظر محمدی نیست و نادر خودش هدایت میکنه تیم رو با اختیار تام باخت های قبلی را انداخت گردن امثال سام کن و چند بازیکن دیگر و اونها رو کنار گذاشت چون تصور می کرد اونها دارن کم کاری می کنن و دل به کار نمیدن اما فاجعه زمانی مشخص شد که در همین بازی دیروز پنجشنبه 21 آذر سپیدورد سه گل از فجر سپاسی دریافت کرد و بدون گل زده زمین را ترک گفت آیا باز هم تقصیر سام کن بود یا اون چهار بازیکن دیگه که خودتون اظهار داشتین خائن هستن سام کن رو خوب یادم هستش دورانی که سپیدورد در اوج بود و هوادار همش در رفت و آمد به منزل سام کن بودن برای عیادت ازش همه اون رو مهره کلیدی تیم میدونستن اما خب مصدومیت بی موقع اون رو مدتی خونه نشین کرد محبوب دل هوادارای سپیدورد آیا به نظر شما میاد کم کاری کنه یا خیانت کنه > آقای دست نشان برای شما خیلی احترام قائلم اما بدونید که دیگه دوران امپراطوری شما به پایان رسیده فقط تنها شانسی که آوردید بیات ساده رو گیر آوردید که مرتبا از شما حمایت می کرد و با اینکه خودش دیگر در سپیدورد سمتی نداشت اما دلال بازی کرد و شما رو به سپیدرود برگرداند > چه بخواهید و چه نخواهید بهتره که هر چه زودتر از سپیدرود و کلا از فوتبال خداحافظی کنید و وقتتان را صرف امورات شخصی خودتان کنید چرا نمیخواهید قبولکنید که نمیتوانید تاکتیک درستی برای تیم بچینید و از بازیکنان در تمرینات درست کار بکشید تیم سپیدورد هر بازی بدتر از بازی قبل میشه تنها چیزی که این روزها داریم میبینیم فقط سردرگمی بازیکنان داخل زمین هستش و نه چیز دیگه امپراطور نادر لطفا قبل از اینکه مثل آقای نظرمحمدی برکنار بشوی خودت کوله ات را جمع کن و برو و بذار یکی بیاد که تیم رو سر و سامانی بده و تاکتیک پذیرش کنه فقط فوتبال بی هدف بازی کردن هیچ سودی نداره امیدوارم که زودتر از سپیدورد جدا بشید قبل از آنکه تیم به لیگ پایین تر سقوط کنه ما هوادارا اصلا دوست نداریم دوباره سپیدورد به لیگ دسته دوم برگرده چون طوری شده که واقعا بالا اومدن ازش کار سختی شده و این اتفاق ممکن نیست جز با رفتن شما از سپیدورد خیلی بی سر و صدا و آروم و بی جنجال واقعا ممنون میشیم از شما .
