هرکس میخواست و میتوانست -از صداوسیما گرفته تا وزارت ارشاد - در حد توان و قابلیتهای قانونی، ما را تحتفشار گذاشته و میگذارند، و هنوز متوجه نشدهاند که بزرگترین مهاجرت انسانی تاریخ - از فضای حقیقی به فضای مجازی - صورت گرفته و بالطبع اسمها و رسمها و قوانین ملموس و محدودیتهای اجتماعی در فضای مجازی فروریخته است و باید طرحی نو در انداخت و کثیری از مقررات و چارچوب های گذشته را به خاطرهها سپرد.
روزگاری در کشورمان هرکس که به دنبال انتشار نوشتاری بود باید از پیچوخم مجاری قانونی اقدام میکرد و کتابش ممیزی میشد تا بتواند آن را به رؤیت خوانندگان برساند، از 8 سال پیش و با حضور جدیتر وبلاگها و پسازآن شبکههای اجتماعی و این روزها سرویسهای مسیجینگ مثل تلگرام همهچیزتمام شده، هر کس هر چیزی و از هرجایی برای هرکسی مینویسد، به همین سادگی، اینیک جهش تکنولوژیک و تغییر عظیم فرهنگی - اجتماعی است و به علاقه من و شما کاری ندارد، این تکنولوژی - خوب یا بد - کار خودش را میکند و مردم هم کار خودشان را.
این روزها همان نقمت یا نعمتی که بر سر متون و نوشتارها بارید بر سر محتواهای صوتی و تصویری باریده است ولی ماندهام آنها که باید باور کنند چرا باور نمیکنند؟
هر چه برای عدهای ناله میکنیم و برای بعضی فریاد میکشیم که صدای مهیب این طوفان را بشنوند، انگشتان خود را در گوششان فروبردهاند که این صدای بلند را نشوند و هر چه شد، بشود! به نظر شما نام اینگونه برخوردها با این تحول عظیم تکنیکی، اجتماعی و فرهنگی را چه میتوان گذاشت؟ مقابله با تهاجم فرهنگی؟ حفظ ارزشها؟ انسجام ملی؟ یا اشتباه تاریخی!!
پس از 1 سال و نیم کار شبانهروزی بروی سایت نمایش فیلم فیلیمو، ناگهان گروهی به میدان میآیند و میخواهند در زمین مواتی که ما با خوندل آباد کردهایم، سهیم شده و محدود کنند! و با انواع روشها چوب لای چرخ میگذارند و به قوانین و مقرراتی متمسک میشوند که تفسیرشان را در بالا دادم.
آخر برادران عزیز، انگار اصلاً خبر ندارید چه شده!!! آمریکا با هالیوود ذهن جهانیان را گرفته است نه با موشک و بمب اتم، گذشته از اقشار بزرگی از مردم، اکنون در حوزه علمیه شهر قم به گزارش موثق یکی از اقوام که طلبه دروس دینی است، بعضی از طلبههای جوان در حجرههایشان سریالهای گیم آو ترونز، هاوس آو کاردز و.. میبینند، بخش قابلملاحظه از مردم هم که کلاً پای ماهوارهها هستند و عشقهای مثلثی را با بستنی کاله و چیپس چی توز دنبال میکنند، این روزها حتی فیلمهای سانسوری وزارت ارشاد را هم از سی دی فروشی روی پلها یا سایتهای دانلود غیر قانونی فیلم دوبله و سانسور نشده میبینند، حال اگر آپارات و فیلیمو توانستهاند سرویسی مبتنی بر چارچوبهای کلی این کشور علم کنند و خیلی از مردم هم اقبال کردهاند باید معطلشان کنید؟ تخریبشان کنید؟ خاموششان کنید؟
باید همه بیدار شویم و بدانیم همهچیز عوضشده است، ۴ ماه پیش که وزارت ارشاد و صداوسیما دردسرهای جدیدی برایمان راه انداختند، به ایشان دردمندانه گفتم شرکت نمایش فیلم چندملیتی نتفیلکس در حال خرید محتوای دوبله فارسی در ایران است و بهزودی شروع به سرویسدهی میکند، گفتند فیلتر میشود، خندیدم که فیلترینگ دیگر مانع بتونی نیست، پرده لطیفی است که هر بچه ۱۴ ساله ایی در ۵ دقیقه یا چند سرچ ساده کنار میزند، گفتم بگذارید سایت فیلیمو با دست بازتر در محتوی و سرعت بیشتری و حداقل با محدودیت های شبیه نتفیلیکس فعالیت کند، نه آنکه ما را ۱۰۰ بار بیشتر محدود و رقیق کنید و در چموخم مقررات کشور پیچوتاب دهید، هر چه گفتم، نشنیدند و شد آنچه شدنش نمایان بود و خواهد شد آنچه نمایان است.
امروز ایمیلی از نتفیلکس دریافت کردم که به کاربران ایرانی خوشآمد گفته و آغاز فعالیت رسمی خود در ایران را اعلام و از مردم درخواست ثبتنام میکند، و به تبع آنیک سال و نیم تلاش شبانهروزی فنی، سرمایهگذاری مالی و محتوایی فیلیمو نیز به باد هوا رفت.!! ولی برای مردم، خوشحالم که اگر ما نتوانستهایم به سلیقه آنها در فیلیمو سرویس دهیم، حداقل یک سرویس خوب با محتوی مورد سلیقهشان را دریافت میکنند.
حالا دستاندرکاران محترم هی بنشینند و جلسه بگذارند و مقررات آی پی تی وی، وی او دی، او تی تی و ممیزی و مجوز و رگلاتوری و نمایش و مجاز و غیرمجاز را بالا و پائین و اینور و او نور کنند که «چون پرده ورافتد نه تومانی و نه من »
چه اندازه بیتوجهی! و چه قدر توانمندیم در تبدیل فرصتها به تهدید! بهراستی که مدیریت خوبی نداریم و در فرصت سوزی استادیم! راستی با این بی تدبیریها اگر هر جای دیگر دنیا بودیم حالمان بهتر نبود؟ یا تأثیر عمیقتر بر مردم روزگار خویش نمیگذاشتیم؟ به قول حضرت علی (ع) آنها در کفرشان متحد و ما در ایمانمان متفرقیم که البته در میزان ایمان ما و کفر ایشان هم جای بسی تردید است !!
شمارا به خدا تمامش کنید، روزگاری در این کشور داشتن دستگاه ویدئو و دستگاه فاکس جرم بود ، آیا اکنون به آن ضوابط نمیخندیم؟ چرا چشمانتان را باز نمیکنید و مطابق با شرایط پرسرعت و لحظهای و امکانات جهانی رسانه ایی تصمیم نمیسازید؟ چقدر تفرق؟ چقدر تأخیر؟ چقدر کش و قوس؟ چقدر دلسرد کردن؟ چقدرهدردادن نیروی انسانی کار بلد؟ اصلاً" چقدر مقررات، چقدر ضوابط، چقدر بوروکراسی، چقدر پیچوخم، چقدر مجوز، چقدر کمیته، چقدر شورا، چقدر سازمان، چقدر واحد، چقدر مسئول، چقدر امضا؟ با این وضعیت بهجز ناکجاآباد مقصدی متصور است؟
در نوشتههای مصطفی چمران میخواندم که با آن همه صفات نیکوی اخلاقی و دانش فرهنگی و فنی ، در آن شرایط اجتماعی پر از ایثار و برادری اوایل جنگ، به خداوند از این همه تهمت و کارشکنی گلایه میکرد، من و امثال من در این زمانه تنگ دیگر چه بگوییم!!!
خدایا هر چه تو بخواهی و هرکجا که بخواهی.
محمدجواد شکوری مقدم