الگوی ساگا (Saga) یک الگوی معماری استفاده شده در سیستمهای توزیعشده (Distributed Systems) برای حفظ Consistency داده و مدیریت تراکنشهای طولانی است. این الگو اطمینان میدهد که در صورت بروز خطاها یا موفقیت جزئی در هنگام اجرای یک تراکنش، دادهها همچنان در یک وضعیت همسان (Consistent) و درست باقی میمانند.[1]
سیستمهای توزیعشده از چندین مولفه مستقل تشکیل شدهاند که با حفظ ارتباط و هماهنگی با یکدیگر، یک وظیفه را انجام میدهند. در چنین سیستمهایی، حفظ Consistency داده به دلیل وجود خطاها، تاخیرهای شبکه و بهروزرسانیهای جزئی، چالش برانگیز است. Consistency داده مطمئن میشود که سیستم به طور قابل اعتماد عمل میکند و از خرابی داده یا وضعیتهای نادرست جلوگیری میکند.[2]
الگوی ساگا ابتدا توسط هکتور گارسیا-مولینا و کنت سالم در مقالهی سال ۱۹۸۷ خود با عنوان "SAGAS" معرفی شد. آنها مفهوم استفاده از ساگاها برای حفظ همسانی در سیستمهای پایگاه داده توزیعشده را ارائه کردند.[1]
الگوی ساگا از مفاهیم تراکنشهای توزیعشده (Distributed Transactions)، تراکنشهای جبران کننده (Compensating transactions) و پروتکل دو مرحلهای تراکنش (two-phase commit) استفاده میکند. این الگو بر این اصول تکیه میکند و رویکردی انعطافپذیرتر و قابل مقیاسپذیرتری برای مدیریت تراکنشهای طولانی را ارائه میدهد.[3]
در طول سالها، الگوی ساگا در صنعت محبوبیت زیادی پیدا کرده است، به خصوص با ظهور معماری مایکروسرویسها (Microservices) و سیستمهای مبتنی بر رویداد (Event-driven). ابزارها و کتابخانههای مختلفی برای تسهیل پیادهسازی ساگا در زبانهای برنامهنویسی مختلف توسعه یافته است.[4]
در سیستمهای توزیعشده، حفظ Consistency داده به دلیل عواملی مانند خطاها در شبکه، خطاهای جزئی و نیاز به هماهنگی بین مولفههای مختلف، چالشبرانگیز است. در محیطهای توزیعشده، تراکنشهای ACID سنتی که در سیستمهای متمرکز (Centralized Systems) موثر هستند، محدودیتهایی دارند.[2]
الگوی ساگا با شکستن تراکنشهای طولانی به یک سری مراحل کوچکتر به نام گامهای ساگا (Saga Steps)، و اجرای تراکنشهای جبران کننده، Consistency داده را در سیستمهای توزیعشده حفظ میکند.[1] این الگو به توسعهدهندگان امکان میدهد برنامههایی را با قابلیت تحملخطا (Fault Tolerance)، مقیاسپذیری (Scalability) بالا و امکان توزیع کار را پیادهسازی کنند.[4]
ساگا به صورت یک ترتیب مراحل تعریف میشود. هر مرحله شامل یک تراکنش و یک تراکنش جبرانکننده مرتبط است. هنگامی که یک مرحله با موفقیت اجرا میشود، تراکنش آن تأیید شده و اثرات آن ثبت میشود. در صورت بروز خطا در هر مرحله، تراکنش جبرانکننده مرحلههای قبلی برای بازگشت به وضعیت قبلی اجرا میشود.[1]
مدل ساگا، از سه مؤلفه اصلی تشکیل شده است: عملیات (Operations)، جبرانها (Compensations) و BASE Transactions. این مؤلفهها با هم کار میکنند تا اجرای قابلاعتماد یک ساگا را تضمین کرده و با شکستها در یک سیستم توزیعشده برخورد کنند.
برای پیادهسازی ساگا، دو رویکرد متداول وجود دارد: Orchestration و Choreography.
در Orchestration، یک سرویس ارکستراتور متمرکز (Centralized Orchestrator) مسئول هماهنگی و اجرای مراحل ساگا تمامی سرویسها است. ارکستراتور جریان ساگا را کنترل میکند، ترتیب مراحل را تعیین میکند و با خدمات فردی برای اجرای مراحل و جبران تراکنشها ارتباط برقرار می کند. این رویکرد متمرکز منطق هماهنگی را ساده میکند اما یک نقطه شکست (Single point of failure) و گلوگاههای (bottlenecks) بالقوه عملکرد را معرفی میکند.[4]
در Choreography، هر مرحله از ساگا توسط خود سرویسها کنترل میشود و هماهنگی بین آنها توسط تبادل پیامها صورت میگیرد. هیچ ارکستراتور متمرکزی در کار نیست و هماهنگی از طریق ارسال پیام انجام میشود. سرویسها پیامها را مبادله میکنند و بر اساس پیامهای دریافتی تصمیمات محلی میگیرند. این رویکرد غیرمتمرکز (Decentralized) وابستگی به یک کامپوننت یا سرویس را کاهش میدهد، اما میتواند سیستم را برای درک و نگهداری پیچیدهتر کند.[6]
در بستر داتنت، ابزارها و فریمورکهای مختلفی برای پیادهسازی الگوی ساگا وجود دارد. برخی از این ابزارها عبارتند از:
مزایا و معایب هر ابزار:
فریمورک NServiceBus:
مزایا:
معایب:
فریمورک Rebus:
مزایا:
معایب:
فریمورک MassTransit:
مزایا:
معایب:
الگوی ساگا به عنوان یک ابزار قدرتمند در حفظ Consistency دادهها در سیستمهای توزیعشده ظهور کرده است. رویکرد قابل انعطاف آن در مدیریت معاملات طولانیمدت (Long-running transactions) و رسیدگی به خطاها، آن را به یک انتخاب محبوب در معماریهای مدرن تبدیل کرده است. با تجزیه تراکنشها به مراحل کوچک و مستقل و استفاده از تراکنشهای جبرانی، الگوی ساگا تضمین میکند که حتی در مواجهه با موفقیتهای ناقص یا خطاها، دادهها در حالت سازگار باقی میمانند.
مدلهای هماهنگی Orchestration و Choreography رویکردهای متفاوتی را برای پیادهسازی الگوی ساگا فراهم میکنند که هر کدام مزایا و معایب خود را دارد. Choreography به ارتباطات و تصمیمگیری غیرمتمرکز بین سرویسها اجازه میدهد، در حالی که Orchestration کنترل را متمرکز میکند اما ممکن است نقاط ضعفی مانند Single point of failure را به همراه داشته باشد. در انتخاب رویکرد مناسب برای یک سیستم خاص، شناختن نقاط قوت و ضعف این مدلها بسیار حائز اهمیت است.
چندین چارچوب و کتابخانه برای فراهمسازی پیادهسازی ساگا در زبانهای برنامهنویسی مختلف وجود دارند،که از فریمورک و ابزار در داتنت MassTransit، NServiceBus و Rebus معرفی شد. این ابزارها ویژگیها و مفاهیم لازم را برای ساخت سیستمهای توزیعشده با الگوی ساگا فراهم میکنند. با این حال، ضروری است که مزایا و معایب هر ابزار را در نظر بگیرید و ابزاری را که بهترین تطبیق را با نیازهای پروژه دارد، انتخاب کنید.
شرکتهای واقعی از الگوی ساگا بهمنظور حل چالشهای پیچیده مرتبط با مدیریت گردش کارها، تضمین Consistency دادهها و رسیدگی به معاملات طولانیمدت استفاده کردهاند. این مطالعات موردی نشان میدهند که الگوی ساگا در صنایع مختلف قابل اجرا است و فواید آن را نشان میدهند.
همانطور که سیستمهای توزیعشده همچنان به تکامل خود ادامه می دهند، الگوی Saga نیز در حال تکامل است. پژوهشها و پیشرفتهای مستمر در زمینه سیستمهای توزیعشده و الگوی ساگا،میتواند محدودیتهای آن را بهبود ببخشد و امکانات جدیدی را برای حفظ Consistency دادهها در محیطهای توزیعشده فراهم کند.
در پایان، الگوی ساگا رویکرد مهمی در مدیریت Consistency دادهها در سیستمهای توزیعشده ارائه میدهد. توانایی مدیریت معاملات طولانیمدت، رسیدگی به خطاها و ارائه انعطافپذیری در سیستمهای توزیعشده، این الگو را به یک ابزار ضروری برای ساخت سیستمهای قابل اعتماد و قابل مقیاس تبدیل کرده است. با شناخت اصول آن، در نظر گرفتن مدلهای هماهنگی و استفاده از چارچوبهای مناسب، توسعهدهندگان میتوانند به طور موثر از الگوی ساگا برای تضمین سازگاری دادهها در سیستمهای توزیعشده خود استفاده کنند و موفقیت برنامههای خود را به دست آورند.