محمد حسن رشیدی
محمد حسن رشیدی
خواندن ۱۲ دقیقه·۱ سال پیش

یک فنجان تفکر انتقادی: بررسی مولفه‌های تفکر، دیدگاه تاریخی چرا مهم است

مقدمه

تفکر فرآیندی اساسی است که به انسان‌ها اجازه می‌دهد جهان پیرامون خود را تجزیه و تحلیل کرده، تفسیر نموده و به آن معنا بخشند. این قابلیت شناختی پیچیده شامل مولفه‌های مختلفی است که هر کدام از این مولفه‌ها نقش مهمی در تشکیل درک ما ایفا می‌کنند. در این مقاله، ابتدا به بررسی و معرفی مولفه‌های تفکر شامل هدف‌ها، استنتاج‌ها، پرسش‌ها، مفاهیم، استلزامات، اطلاعات، مفروضات و با تمرکز ویژه به دیدگاه‌ها می‌پردازیم، سپس اهمیت دیدگاه‌ تاریخی پرداخته، هدف و کاربردش را بررسی خواهیم کرد.


مولفه‌های تفکر

۱. هدف‌ها: انسان با هر تفکری، هدفی را دنبال می‌کند و درواقع ما بدون داشتن هدف یا خواست، فکری نمی‌کنیم. ما به طور اتفاقی درباره‌ی جهان فکر نمی‌کنیم، بلکه این کار را در راستای اهداف، خواست‌ها، نیازها و ارزش‌هایمان انجام می‌دهیم. هدف‌ها معمولا در پشت تفکرات ما قرار دارند و بخش اعظمی از آن‌ها واضح و روشن نیستند. ما با درک هدف‌هایمان، می‌توانیم تشخیص دهیم که به وسیله تفکرات خود می‌خواهیم واقعا به چه چیزی دست یابیم. همچنین اندیشه‌ی دیگران را هیچ‌گاه نمی‌توانیم کاملاً درک کنیم مگر اینکه بفهمیم چه انگیزه و قصدی در پس آن اندیشه است.

هدف باید واضح، دقیق، عمیق، درست، مربوط، منصفانه، و منطقی باشد. (ترکیب هدف با "معیارهای تفکر")

۲. پرسش‌ها: پرسش‌ها عاملی برای تفکر انتقادی هستند. آن‌ها ما را به جستجوی پاسخ‌ها، چالش زدن مفروضات و بررسی دیدگاه‌های مختلف ترغیب می‌کنند. پرسش‌ها فرآیند تفکر را پیش می‌برند و تشویق می‌کنند تا به درک عمیق‌تری برسیم. آن‌ها می‌توانند باز یا بسته باشند و به دنبال اطلاعات خاصی بگردند.

۳. اطلاعات: اطلاعات شامل داده‌ها، حقایق و دانش است. بر اهمیت ارزیابی منابع اطلاعاتی، تشخیص تعصبات و نقصانات در اطلاعات، و تجربه‌های تحریف شده تاکید شده است. استدلال درست بدون استفاده از اطلاعات و داده‌های دقیق غیرممکن است.به صورت کلی ذهن می‌تواند اطلاعات را به سه روش متفاوت درک کند:

  • از طریق اطلاعات بی فایده: اطلاعاتی بی‌فایده هستند که جذب می‌شوند اما درک نمی‌شوند. برای مثال بیشتر افراد طی دوران تحصیل خود اطلاعات زیادی درباره‌ی دموکراسی کسب کرده‌اند؛ اما بخش زیادی از اطلاعاتی که آن‌ها درونی کرده‌اند لفظی و توخالی است.
  • با شکل دادن به نادانی فعال شده: نادانی فعال شامل استفاده از اطلاعات غلط و اعتقاد به باورهای نادرست است. باید باورهای خود را بررسی کرده و عواقب احتمالی آنها را در نظر بگیریم.
  • با دستیابی به دانش فعال شده: دانش فعال شامل استفاده از اطلاعات صحیح و دقیق است که به دانش بیشتر هدایت می‌کند.

متفکران انتقادی سعی می‌کنند با کسب اطلاعات وسیع و درست، ذهن خود را از اطلاعات بی‌فایده پاک کنند، به صورت مداوم باورهای خود را بازنگری کرده و با کسب اطلاعات درست، اطلاعاتشان را به مفاهیمی پر معنی تبدیل کند.

۴. مفاهیم: مفاهیم سنگ‌بنای تفکر هستند. ما زمانی که مسئله‌ای را قابل‌فهم ساخته باشیم، می‌توانیم درباره‌ی آن فکر کنیم. ما به تنهایی یا با دیگران باید ایده‌ها و اطلاعات مختلف را با یکدیگر ادغام و سازماندهی کنیم تا با شکل‌دهی و ایجاد "مفاهیم" به مسائل معنا ببخشیم و آن‌ها را قابل‌فهم کنیم. درک مفاهیم به ما کمک می‌کند چارچوب ذهنی روشن و دقیقی را توسعه دهیم که تفکرمان را بهبود ببخشد.

۵. مفروضات: مفروضات یا انگاشته‌ها یکی از مولفه‌های تفکر هستند که بدون مدرک و اثبات درست تصور می‌شوند. انگاشته‌ها تأثیر زیادی بر تفکرات و عملکرد ما دارند و بر اساس مفاهیم (مفروضات همیشه با مولفه‌ی مفاهیم همراه است. در واقع مفروضات و مفاهیم دوقلوی به‌هم‌چسبیده در فرآیند تفکر می باشند) و شرایط شکل می‌گیرند. ما اغلب به طور ناخودآگاه از مفروضات استفاده می‌کنیم و به ندرت آن‌ها را زیر سوال می‌بریم. مفروضات می‌توانند صحیح یا غلط باشند و تأثیر زیادی در استدلال‌ها و تصمیم‌گیری‌های ما دارند. در بین افراد، مفروضات مشترک می‌توانند ارتباط و درک بیشتری بین آنها ایجاد کنند.

استدلال مبتنی بر مفروضات، به معنای استنتاجی است که بر اساس فرضیه‌های قطعی و قابل قبول می‌توانیم به نتیجه‌ی دل‌خواهی برسیم.

۶. استنتاج‌ها: استنتاج یک فرآیند ذهنی و کنش عقلی است که فرد از طریق آن به درستی مسائل پی می‌برد. به عنوان مثال، وقتی کسی با چاقو به سمت ما حرکت می‌کند، ممکن است استنتاج کنیم که قصد حمله دارد. همچنین، وقتی یک نوزاد گریه می‌کند، ممکن است استنتاج کنیم که گرسنه است. استنتاجات ممکن است درست یا غلط، منطقی یا غیرمنطقی، موجه یا غیرموجه باشند. افراد ممکن است به دلیل مفروضات متفاوت، نتایج مختلفی از یک موقعیت استنتاج کنند.

۷. استلزامات: استلزام یکی از مولفه‌های اصلی تفکر است که به معنای همراه داشتن یا همراه گرفتن است. استلزام می‌تواند حقایق را از سایر حقایق استخراج کند و به استدلالی برای تفکرمان منتهی شود. به عنوان مثال، اگر به کسی بگویید "دوستت دارم"، این ممکن است نشان دهنده این باشد که شما به موفقیت، سعادت و شادابی آن شخص اهمیت می‌دهید و در جهت تحقق عملی آنها گام برمی‌دارید. استلزام همچنین شامل نتیجه‌گیری‌هایی است که به دلیل دیدگاه‌ها و آگاهی‌های متفاوت، افراد ممکن است در یک موقعیت مشابه به نتایج متفاوتی برسند.

در هر موقعیت می‌توان سه نوع استلزام وجود داشته باشد: ممکن، محتمل و ناگزیر. با مهارت در استلزام در تفکر، می‌توان پیامدهای مثبت تصمیمات زندگی را افزایش داد و پیامدهای منفی را کاهش داد. درواقع، با مهارت در استلزام می‌توان از وقوع اتفاقات منفی در زندگی جلوگیری کرد.

۸. دیدگاه‌ها: یکی از چالش‌برانگیزترین مؤلفه‌ها اشراف بر دیدگاه خاص است. از یک سو، برای بسیاری از افراد، اینکه ما از دیدگاهی خاص فکر می‌کنیم، امری کاملاً بدیهی است. از سوی دیگر، خیلی‌ها وقتی دارند درباره‌ی موضوعی استدلال می‌کنند، اگر از ایشان بخواهیم دیدگاهشان را مشخص کنند یا توضیح دهند، به احتمال زیاد هرچیزی که در ذهنشان می‌گذرد، شرح خواهند داد جز دیدگاهشان. اکثر افراد درک درستی از چگونگی تشخیص دیدگاه دیگران و خود را ندارند. ابتدا این نکته را روشن کنیم که دیدگاه‌های ما ممکن است از زمینه‌های متعددی سرچشمه گرفته باشد: مثلاً زمان، فرهنگ، مذهب، جنسیت، رشته تحصیلی، حرفه، گروه همتایان، منافع اقتصادی، حالت احساسی، نقش اجتماعی یا گروه سنی. برای مثال، می‌توانیم جهان را از منظر چنین دیدگاه‌هایی بررسی کنیم:

  • بازه زمانی (قرن‌های ۱۶، ۱۷، ۱۸ و ۱۹)
  • فرهنگی (غربی، شرقی، آمریکای جنوبی، ژاپنی، ترکی، فرانسوی)
  • مذهبی (بودایی، مسیحیت، اسلام، یهودیت)
  • جنسیتی (مذکر، مونث، همجنسگرا و غیرهمجنس‌گرا)
  • حرفه‌ای (وکیل، معلم)
  • رشته تحصیلی (زیست‌شناسی، شیمی، زمین‌شناسی، ستاره‌شناسی، تاریخ، جامعه‌شناسی، فلسفه، مردم‌شناسی، ادبیات، هنر، موسیقی، رقص، شعر، پزشکی، پرستاری، ورزش)
  • منافع اقتصادی
  • حالت عاطفی
  • گروه سنی

دیدگاه ما ترکیبی از این ابعاد است. متأسفانه بسیاری از ما آگاهی چندانی از تأثیر این عوامل بر دیدگاه خود نداریم. افراد معمولاً نمی‌گویند: "من از فلان دیدگاه به مسئله نگاه می‌کنم"، بلکه می‌گویند: "این مسئله به این صورت است". ذهن ما تجربه آن را مطلق جلوه می‌دهد و دیگر تشخیص نمی‌دهیم که از چه زاویه‌هایی به فلان مسئله نگاه می‌کنیم. این استدلال ربطی به نسبی انگاری ذهنی ندارد (دیدگاهی خودابطال‌گر، مبتنی بر اینکه همه چیز نسبی است و بنابراین نمی‌توان چیزی را اثبات کرد). بررسی مسائل از طریق دیدگاهی خاص، توانایی ما در تشخیص گفته‌های درست و نادرست را نقض نمی‌کند. دکترها بیماران خود را از دیدگاه سلامت پزشکی معاینه می‌کنند و این امر تشخیص آنها را نسبی یا دل‌بخواهی نمی‌کند.

یک مثال معمولی

در ادامه بیاید موضوع "تأثیر تکنولوژی بر اشتغال" را از سه دیدگاه مختلف احساسی، اقتصادی و علمی بررسی کنیم. هر دیدگاه نگرشی متفاوت و بر اساس معیارها و دلایل مختلف خود را برای بررسی تأثیر تکنولوژی در اشتغال ارائه می‌دهد:

دیدگاه احساسی: به طور عمومی، برخی افراد ممکن است نگرانی‌های احساسی درباره تأثیر تکنولوژی بر اشتغال داشته باشند. آنها معتقدند که پیشرفت تکنولوژی می‌تواند منجر به اتلاف شغل‌ها و کاهش فرصت‌های اشتغال شود. به علاوه، برخی ممکن است بر این باور باشند که افزایش استفاده از ربات‌ها و هوش مصنوعی ممکن است ارتباطات اجتماعی را ضعیف کند و باعث ایجاد خلاء اجتماعی شود.

دیدگاه اقتصادی: دیدگاه اقتصادی معمولاً به سمت مزایا و فرصت‌هایی که تکنولوژی برای اشتغال ایجاد می‌کند، می‌رود. از نظر اقتصاددانان، پیشرفت تکنولوژی می‌تواند منجر به ایجاد شغل‌های جدید، افزایش بهره‌وری و بهبود شرایط اقتصادی شود. آنها ممکن است بر این باور باشند که تکنولوژی می‌تواند فرصت‌های مهارت‌های جدید را ایجاد کرده و از جمله اشتغال‌زایی در صنایع جدید و نوآورانه حمایت کند.

دیدگاه علمی: در دیدگاه علمی، ممکن است به صورت موضوعی و بدون تعصب به تأثیر تکنولوژی بر اشتغال نگریست. این دیدگاه معتقد است که تکنولوژی به طور طبیعی ( پیشرفتی از مراحل تکامل اقتصادی) عبور می‌کند. برخی ممکن است بر این باور باشند که هر چند تکنولوژی منجر به اتلاف شغل‌ها و تغییر در نیروی کار می‌شود، اما در نهایت باعث ایجاد شغل‌های جدید و بهبود شرایط زندگی خواهد شد.


اهمیت دیدگاه‌ تاریخی

دیدگاه‌ تاریخی نقش بسیار مهمی در درک گذشته و شکل‌دهی به حال و آینده‌مان دارد. این دیدگاه برای ما یک لنز را فراهم می‌کند تا به گذشته برویم، به رویدادهای تاریخی، شخصیت‌ها و ایده‌ها نگاه کنیم و به‌جای قضاوت در مورد درستی اتفاقات و پدیده‌ها، به "سلسله‌ی" رویدادها توجه کنیم. در ادامه دلایلی را برای اهمیت دیدگاه‌ تاریخی بررسی خواهیم کرد:

۱. درک زمینه: دیدگاه‌ تاریخی یک درک زمینه از رویدادها را ارائه می‌دهد، به ما امکان می‌دهد دلایل، شرایط و عواملی را که به وقوع رویدادها منجر شدند، بشناسیم. این درک ما را قادر می‌سازد رویدادها را در چارچوب مناسب‌تری قرار داده و تفسیر دقیق‌تری ارائه دهیم.

۲. توسعه تفکر انتقادی: بررسی دیدگاه‌ تاریخی به ما کمک می‌کند تا تفکر انتقادی را توسعه دهیم. این دیدگاه به ما این امکان را می‌دهد که به چندین دیدگاه مختلف نگاه کنیم و بتوانیم به تفسیری کامل‌تر و متوازن‌تر از رویدادهای گذشته برسیم.

۳. همدلی و نگاه از دیدگاه‌های متفاوت: بررسی دیدگاه‌ تاریخی به ما کمک می‌کند مهارت‌های همدلی و نگاه از دیدگاه‌های متفاوت خود را تقویت کنیم و این امکان را برایمان فراهم می‌کند تا در جریان تجربیات دیگران در زمان‌ها، فرهنگ‌ها و زمینه‌های مختلف قرار بگیریم و برداشتی تحمل‌پذیر و قدردانانه از دیدگاه‌های متنوع داشته باشیم.

۴. اصلاح تعصبات و اشتباهات: بررسی دیدگاه‌ تاریخی به ما امکان می‌دهد تا تعصبات و اشتباهاتی که از تک دیدگاهی یا محدودیت‌هایی نشأت می‌گیرند، شناسایی و اصلاح کنیم. این کار باعث ترسیم تصویری بیشتر و دقیق‌تر از رویدادها، گروه‌ها و افراد تاریخی می‌شود.


هدف دیدگاه تاریخی

1. تشویق به فروتنی فکری

  • درک اینکه دانش فعلی نتیجه‌ای از گذشته است: دیدگاه تاریخی در تفکر انتقادی به ما یادآوری می‌کند که دانش فعلی بر اساس کار گذشتگان ساخته شده است. این درک، فروتنی فکری را ایجاد می‌کند و به ما یادآوری می‌کند که درک ما تحت تأثیر کسانی است که پیش از ما بوده‌اند. این درک باعث تقویت کنجکاوی فکری، بازشناسی یادگیری از دیگران و آمادگی برای بازبینی باورها بر اساس شواهد جدید می‌شود.
  • ارزش‌گذاری از همکاری افراد قبلی: مطالعه دیدگاه‌های تاریخی به تفکر انتقادی اجازه می‌دهد تا به نوآوری‌ها، کشف‌ها و ابتکارات افراد و تمدن‌های قبلی ارزش‌گذاری کند. با شناخت ایده‌ها، کشف‌ها و نوآوری‌های گذشته، ما به ارزش تلاش جمعی که دانش فعلی ما را شکل داده است، احترام می‌گذاریم. این ارزش‌گذاری تقویت همبستگی اجتماعی و تعامل انسانی را ترویج می‌دهد.

2. ترویج تفکر منظم و چندجانبه

  • ایجاد توانایی تحلیل جامع: با بررسی ایده‌ها و احداث‌های گذشته، تفکر انتقادی می‌تواند از محدودیت‌های تحلیل کوتاه‌مدت جلوگیری کند و تأثیرات بلندمدت و پیامدهای گسترده‌تر تصمیمات را بررسی کند. این نگرش چندجانبه و منظم، تفکر منطقی و کاملتر را ترویج می‌دهد.
  • فراهم کردن پایه‌های قوی برای تصمیم‌گیری: دیدگاه تاریخی به تفکر انتقادی امکان می‌دهد تا از طریق مطالعه نمونه‌ها و تجزیه و تحلیل تجربی گذشته، به تصمیم‌گیری‌های بهتری برسیم. با در نظر گرفتن شواهد و الگوهای تاریخی، می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که تصمیمات ما چه تأثیرات غیرمنتظره‌ای خواهد داشت. این قدرت پیش‌بینی، تصمیم‌گیری‌های بهتر و کارآمدتر را تسهیل می‌کند.

کاربرد دیدگاه‌ تاریخی

دیدگاه‌ تاریخی کاربردهای بسیاری دارد و به حوزه‌های مختلف جامعه کمک می‌کند که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱. آموزش: در محیط‌های آموزشی، استفاده از دیدگاه‌ تاریخی به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا به یادگیری عمیق‌تری از رویدادها و فرآیند تاریخی بپردازند. آن‌ها را با مفاهیم تاریخی و گسترده‌تر از جهان آشنا می‌کند و تفکر تاریخی را تقویت می‌کند.

۲. تحلیل سیاسی و اجتماعی: در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی، دیدگاه‌ تاریخی به ما امکان می‌دهد تا بهبودی در تحلیل و بررسی رویدادها و سیاست‌ها داشته باشیم. آن‌ها به ما امکان می‌دهند تا به رویدادهای قبلی و تجربیات سابقه مراجعه کنیم و بر اساس آن‌ها تصمیم‌های بهتری بگیریم.

۳.نوشتن تاریخ : دیدگاه‌ تاریخی به نویسندگان و پژوهشگران در زمینه تاریخ نوشتن کمک می‌کند. آن‌ها امکان تحقیق و بررسی بیشتری برایشان فراهم می‌‌شود و روش‌های بهتری برای بازگویی رویدادها و درک ژرف‌تری از آن‌ها را می‌توانند ارائه دهند.

اندکی تامل

برای مثال با تفکر تاریخی، متوجه می‌شویم که اگرچه ایده تفکر انتقادی قدیمی است، اما ظاهراً هرگز جامعه‌ای وجود نداشته است که تفکر انتقادی را به عنوان یک ارزش اجتماعی اساسی آموزش دهد و تا به امروز، تفکر انتقادی تنها به اقلیت شهروندان آموزش داده شده است. تفکر انتقادی بیشتر از مهارت حمله و دفاع از ایده‌ها یا معمولاً مهارت حمله به ایده‌های ناسازگار با وضعیت موجود و دفاع از آن به نوبه خود بیشتر نیست. اغلب اوقات، تفکر انتقادی از «سفسطه»، یعنی توانایی وارونه نشان دادن حقایق برای اکثریت جامعه، قابل تشخیص نبوده است. به طور معمول، تنها یک اقلیت کوچک می آموزد و از تفکر انتقادی برای زیر سوال بردن یک ایدئولوژی حاکم استفاده می کند. اگر تاریخ اندیشه انتقادی را بررسی کنیم، می توانیم این را ببینیم.


سخن پایانی

مولفه‌های تفکر شامل (هدف‌ها، پرسش‌ها، اطلاعات، مفاهیم، مفروضات، استنتاج‌ها، استلزامات و دیدگاه‌ها) در تفکر ما نقش مهمی ایفا می‌کنند و توانایی ما در تفکر انتقادی و بهبود فرآیند تصمیم‌گیری و استدلال را تحت تأثیر قرار می‌دهند. همچنین ما به کمک فراگیری و تسلط بر مولفه‌ها، می‌توانیم ذهن خویش را پرورش دهیم و پیچیدگی‌های حاضر را بهتر درک کنیم.

دیدگاه یکی از مهمترین مولفه های تفکر می باشد. تفکر آدمی نسبی و انتخابی است. نمی توان فرد، رویداد، یا پدیده ای را همزمان از تمام دیدگاه‌ها درک کرد. متفکر انتقادی باید این موضوع مهم را در حین تجزیه و تحلیل و ارزیابی اطلاعات در نظر بگیرد. فرد می تواند نظر یا زاویه دید خود را تغییر دهد و با توجه به زاویه دید و با نگاه جدید موضوع را تجزیه و تحلیل کرده، به حل آن بپردازد.

دیدگاه‌ تاریخی اهمیت بسیاری در تفکر انتقادی و درک صحیح رویدادها و گذشته‌مان دارد. آن‌ به ما کمک می‌کند تا تعصبات را شکست داده، دیدگاه‌ها را گسترش داده و به یادگیری عمیق‌تری از جهان و خودمان بپردازیم. با بهره‌برداری از دیدگاه‌ تاریخی، می‌توانیم به تفکر منطقی‌تر، دقیق‌تر و متوازن‌تر دست یابیم و بهبودی در زندگی حرفه‌ای و شخصی‌مان را تجربه کنیم.



منابع

Paul, R., & Elder, L. (2013). Critical Thinking: Tools for Taking Charge of Your Professional and Personal Life.ft pr

Kuhn, T. S. (2012). The structure of scientific revolutions (4th ed.). University of Chicago Press.

تفکر انتقادیدیدگاهتاریخ
مهندس نرم‌افزار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید