عواقب وخیم جنگ، به ویژه برای جمعیت غیرنظامی، با بررسی پیامدهای روانی درگیریهای کنونی توسط محققین این حوزه به خوبی آشکار میشود. ماهیت و نوع این فاجعه انسانی در دوران اخیر در حال تغییر است. از جنگ مستقیم بین کشورها برای قلمرو یا تسخیر زمین و جنگ های جهانی که در آن چندین کشور ممکن است در هر طرف درگیر شوند، درگیریها به طور فزاینده ی داخلی، در داخل کشورها، شامل گروه های قومی و غیر نظامی علیه یکدیگر که در کشورهای فقیر، جهان سوم، بیشتر است.
تخمین زده می شود که از سال 1945 بیش از 150 جنگ از این دست رخ داده است که 90 درصد از کل تلفات را غیرنظامیان تشکیل می دهند. به گفته براکن و همکارانش ( 1 )، آنچه غالب است، استفاده از کشتاربرای اعمال کنترل اجتماعی است، در صورت لزوم با برهم زدن بافت روابط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردمی. هدف اغلب جمعیت است تا سرزمین و جنگ روانی عنصر اصلی است. جنایات، از جمله قتل عام غیرنظامیان، انتقام جویی، بمباران، گلوله باران، جابجایی دسته جمعی، ناپدید شدن و شکنجه، امری عادی است. همانطور که می توان انتظار داشت، پیامدهای آن برای سلامت روان، بدون ذکر هزینه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و غیره، می تواند قابل توجه باشد. بررسی مطالعات در افغانستان، بالکان، کامبوج، چچن، عراق، اسرائیل، لبنان، فلسطین، رواندا، سریلانکا، سومالی و اوگاندا پیامدهای ویرانگر را نشان می دهد.
متأسفانه، در چنین شرایطی منابع برای کمک به افراد آسیب دیده بسیار محدود است. به ویژه، زیرساخت های خدمات بهداشتی می تواند از بین برود و در دسترس بودن کارکنان بهداشتی، تجهیزات و داروها کاهش یابد. ممکن است اصلاً خدمات بهداشت روان وجود نداشته باشد ( 2 )، یا ممکن است در سطح بسیار ابتدایی کار کنند.
بدیهی است که پیشگیری اولیه از جنگ بهترین خواهد بود. گفتنش راحت تر از انجام دادنش میباشد! ممکن است تا آنجا که به تصمیم گیری یا یافتن راه حل مربوط می شود، نسبتاً ضعیف و درمانده باشیم. باید اخلاق را در نظر بگیریم و موضع اصولی برای قربانیان و جامعه اتخاذ کنیم به ویژه اگر بتوانیم یک صدای ثابت برای صلح بلند کنیم.
مطالعات و بررسی پیامدهای جنگ می تواند برای حمایت و ترغیب مقامات به استفاده از روش های مسالمت آمیزتر برای حل منازعات بسیار مفید باشد.
یا این می تواند در مراودات و تماس های روزمره ما باشد، جایی که می توانیم در مورد مسائل موضع گیری های اصولی داشته باشیم و نگرانی های خود را بیان کنیم، حوزه دیگر مداخله، هم برای پیشگیری و هم برای آشتی، در سطح ملی با تأثیرگذاری بر سیاست گذاری، توانبخشی و برنامه های کمک بین المللی است. سازمان جهانی بهداشت (WHO) مفهوم استفاده از "سلامت به عنوان پلی برای صلح" (HBP) را توسعه داده است.
در سطح بین المللی، بسیاری از افراد شناخته شده، به صورت فردی و گروهی، میتوانند به شدت علیه جنگ ظاهر شوند. سازمان های بین المللی و شناخته شده به وضوح نگرانی خود را در مورد اثرات خشونت سازمان یافته و جنگ ابراز کرده اند.
حمایت از جنگ و یا بی تفاوتی به این مسئله شاید در آینده موجب پشیمانی شود.